عقاید

عقاید ، خداشناسی

آیا روضة الکافی بخشی از کتاب کافی است؟ اگر نیست، چقدر این کتاب مورد اعتماد بوده و نویسنده آن کیست؟

کتاب الکافی یکی از مهم‌ترین و معتبرترین کتب حدیثی شیعه اثر ثقة الاسلام کلینی درگذشتهٔ ۳۲۹ است. وی در مدت ۲۰ سال این کتاب را گرد آوری کرده‌ است. موضوع این کتاب حدیث است که در سه بخش می‌ باشد: ـ اصول، شامل روایات اعتقادی ـ فروع، حاوی روایات فقهی ـ روضه، شامل احادیث متفرقه سومین بخش از الکافی که به روضه کافی شهرت دارد، روایات مربوط به موضوعات مختلف و متنوع، بدون هیچ ترتیب و نظم خاصی گردآوری شده‌ است. چند نمونه از این موضوعات به شرح زیر است:

موضوع: 

مراد از سنت های قرآن چيست؟

برخی آیات مرتبط: * «سُنَّةَ مَنْ قَدْ أَرْسَلْنا قَبْلَكَ مِنْ رُسُلِنا وَ لا تَجِدُ لِسُنَّتِنا تَحْويلاً»؛ اين سنت (ما در مورد) پيامبرانى است كه پيش از تو فرستاديم و هرگز براى سنت ما تغيير و دگرگونى نخواهى يافت.(1) * «سُنَّةَ اللَّهِ فِي الَّذينَ خَلَوْا مِنْ قَبْلُ وَ كانَ أَمْرُ اللَّهِ قَدَراً مَقْدُوراً»؛ سنّت الهى در مورد كسانى كه پيش از اين بوده‏ اند نيز جارى بوده و فرمان خدا روى حساب و برنامه دقيقى است‏.(2)

موضوع: 

در آیه 5 و 6 سوره بقره آمده که کافران را بترسانی یا نترسانی، ایمان نخواهند آورد و خداوند بر دل ها و گوش ها و چشم های آن ها مهر نهاده است. سؤال، طبق این آیه، ارسال پیامبران، کاری بیهوده است؟ به چه جرمی از همان ابتدا بر فهم این ها مهر زده شده و سپس باید عذاب بشوند؟ اگر آن ها مریض هستند چرا خداوند که مهربان است، بر مریضی های آن ها می افزاید؟

آیات مورد نظر:

موضوع: 

در آيه 70 سوره اسراء، از كرامت بنی آدم سخن رفته، اين كرامت چيست؟ خداوند چگونه بنی آدم را كرامت نموده است؟

«وَ لَقَدْ كَرَّمْنا بَني‏ آدَمَ وَ حَمَلْناهُمْ فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ رَزَقْناهُمْ مِنَ الطَّيِّباتِ وَ فَضَّلْناهُمْ عَلى‏ كَثيرٍ مِمَّنْ خَلَقْنا تَفْضيلاً»؛ ما آدميزادگان را گرامى داشتيم و آن ها را در خشكى و دريا، (بر مركب هاى راهوار) حمل كرديم و از انواع روزی هاى پاكيزه به آنان روزى داديم و آن ها را بر بسيارى از موجوداتى كه خلق كرده ‏ايم، برترى بخشيديم.(1)

موضوع: 

چگونه عبادت در حال خستگی و نیز انجام وظایف دینی با «لا إِكْراهَ فِي الدِّين‏» سازگار است؟

«لا إِكْراهَ فِي الدِّينِ قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ»؛ در قبول دين، اكراهى نيست. (زيرا) راه درست از راه انحرافى، روشن شده است‏.(1) نکاتی در باره این آیه، قابل توجه است:

موضوع: 

مگر ما آفریده یک خدا نیستیم، چرا بنی اسرائیل را بر عالمیان برتری داد؟

«يا بَني‏ إِسْرائيلَ اذْكُرُوا نِعْمَتِيَ الَّتي‏ أَنْعَمْتُ عَلَيْكُمْ وَ أَنِّي فَضَّلْتُكُمْ عَلَى الْعالَمينَ»؛ اى بنى اسرائيل! نعمت هايى را كه به شما ارزانى داشتم به خاطر بياوريد و (نيز به ياد آوريد كه) من، شما را بر جهانيان، برترى بخشيدم.(1)

موضوع: 

دین حنیف چیست؟ چرا خداوند گفته دین حنیف و نگفته دین اسلام؟

برخی آیات مرتبط: «فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنيفاً فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتي‏ فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْها»(1) «إِنَّ إِبْراهيمَ كانَ أُمَّةً قانِتاً لِلَّهِ حَنيفاً وَ لَمْ يَكُ مِنَ الْمُشْرِكينَ»(2) «قُلْ إِنَّني‏ هَداني‏ رَبِّي إِلى‏ صِراطٍ مُسْتَقيمٍ ديناً قِيَماً مِلَّةَ إِبْراهيمَ حَنيفاً وَ ما كانَ مِنَ الْمُشْرِكينَ»(3)

موضوع: 

چه کارهایی از سوی خداوند، برای مؤمنان حرام شده؟ و لیست گناهان کبیره چیست؟

شمارش و به قلم آوردن محرمات الهی، چندان آسان و چه بسا مقدور نیست زیرا هر آن چه که مخالفت با فرمان الهی باشد حرام است، و این هم شامل انجام محرمات می شود و هم شامل ترک واجبات. افزون بر این که یک موردی با توجه به شرائط و موقعیتی می توانند جزو محرمات قرار بگیرد، و همان مورد در شرائطی دیگر می تواند واجب باشد؛ یعنی شرائط و موقعیت ها هم در واجب یا حرام بودن امری دخیل هستند، لذا نمی توان واجبات و محرمات را محصور نمود و در شمارش خاصی محدود کرد.

موضوع: 

خلقت انسان از گِل و لای یا آب یا خون بسته؟

در ابتدا به برخی آیات مرتبط اشاره می شود: «وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ مِنْ صَلْصالٍ مِنْ حَمَإٍ مَسْنُونٍ»؛ ما انسان را از گِل خشكيده‏ اى (همچون سفال) كه از گِل بد بوى (تيره رنگى) گرفته شده بود آفريديم.(1) «خَلَقَ الْإِنْسانَ مِنْ صَلْصالٍ كَالْفَخَّارِ»؛ انسان را از گِل خشكيده ‏اى همچون سفال آفريد.(2) «خَلَقَ الْانسَانَ مِنْ عَلَقٍ»؛ همان كس كه انسان را از خون بسته‏ اى خلق كرد.(3)

موضوع: 

معنای كلمه مبارک «الله» چيست؟

در معنای لغوی «الله» آمده: ممکن است كلمه (إله) از ماده (أَ لَ هَ) باشد، كه به معناى پرستش است؛ و اگر خداوند را إله گفته ‏اند، چون مألوه و معبود است، ممكن هم هست از ماده (وَ لَ هَ) باشد، كه به معناى تحير و سرگردانى است؛ یعنی عقول بشر در شناسايى او حيران و سرگردان است.(1) علامه طباطبایی(ره) در تفسیر این کلمه چنین می آورد:

موضوع: