تاریخ تحصیل زنان

image: 
نحوه تحصیل زنان در تاریخ اسلام چگونه بود؟ آیا اجازه تحصیل داشتند؟

نحوه تحصیل زنان در تاریخ اسلام چگونه بود؟ آیا اجازه تحصیل داشتند؟ چرا وقتی زنی با نام «طوبی آزموده» در زمان قاجار دبیرستان دخترانه «ناموس» را تأسیس کرد، علماء مخالفت کردند؟

اگر تاریخ قرون اولیه اسلامی مطالعه شود، خواهیم دید که نه تنها زنان تحصیل می کردند بلکه جامعه زنان دانشمندان زیادی را به جامعه اسلامی و بشریت تحویل دادند.
اما اگر در برهه ای با تحصیل خاص آن ها مخالفت می شده از باب شرایط زمان بوده نه این که اسلام مخالف آن باشد.
به عبارت دیگر در دستورات اسلامی، احکام اولیه و ثانویه است. گاهی موضوعی طبق احکام اولیه مشکل ندارد، اما طبق احکام ثانویه حرام اعلام می شود.
شراب طبق احکام اولیه حرام است. اما توتون و تنباکو طبق احکام اولیه حرام نیستند پس چرا «میرزای شیرازی» فتوای تحریم آن را داد؟ بنا بر شرایط زمان، از طرف این عالم بزرگ حکم ثانویه داده شد. ثانویه بودن حکم ممنوعیت تحصیل زنان، از آن جا مشخص می شود که برخی از دختران علمای بزرگ امروزی، تحصیلات کلاسیک، آن هم در رده های بالای تخصص خود دارند. تحصیل زنان نیز چنین است.

در مورد دبیرستان «ناموس» شخصی به نام «طوبی یا توبی آزموده» اقدام به تاسیس دبیرستان دخترانه کرد. اما:
اولا: این اولین آموزشگاه زنان نبود بلکه قبل از این نیز مراکزی برای تحصیل زنان دایر شده بود.
ثانیا: دبیرستان وی که به دبیرستان «ناموس» شناخته می شود در اواخر قاجار تاسیس شد. مشکل در آموزش زنان نبود بلکه مشکل در شرایط اواخر قاجار بود.
قبل از مدارس و دبیرستان هایی که به شیوه غرب و با اهداف استعماری تاسیس شده بود، مدارس دخترانه به نامی نبود چرا که تحصیل نه تنها برای دختران حتی برای پسران فراگیر نبود. اما ممنوعیتی هم برای تحصیل دختران وجود نداشت. بنابراین برخی از دختران و زنان می توانستند نزد پدر یا اساتید دیگر به مقامات بالای علمی برسند. البته مدارس برای دختران وجود داشت حتی در زمان «آل بویه» ما مدرسه دخترانه داریم.

شواهد حاکی است که مراکز علمی اسلامی، تنها برای آموزش مردان نبود بلکه گاهی زنان نیز از آن استفاده می کردند. در «دارالعلم شاپور» بانویی به نام «توفیق» در کتابخانه مشغول بود.(1) اگر چه از وی به عنوان خدمتکار یاد شده است اما وجود چنین شخصی خبر از رفت و آمد زنان به این نهاد علمی را می دهد، زیرا با توجه به فرهنگ اسلامی آن زمان، نمی توان تصور کرد که این زن در محیطی که تنها مردان بودند مشغول بود و نیز نمی توان تصور کرد که شخصی مانند «شاپور» اجازه دهد تا بانویی در محیط مردانه به خدمت بپزدازد. این امور شاید با توجه به غلبه فرهنگ غرب به شرق عادی به نظر برسد اما در قرون اولیه اسلامی یکی از ناهنجاری های بزرگ جامعه محسوب می شد.

در زمان صفویه نیز تحصیل زنان امری رایج بود. برخی منابع از اشتغال زنان در امر تعلیم و تربیت و کار معلمی آن ها خبر می ‌دهد؛ چنان ‌که زنان به فرمان «شاه طهماسب صفوی» در هر شهری اجازه داشتند به شغل معلمی کودکان و زنان بپردازند. (2)
وجود زنان دانشمند و نامدار زیادی در زمان صفویه، خود گویای مراکز علمی اختصاصی بانوان در این دوره است.
«فاطمه دختر عباس بن ابی الفتح (م، 714 ه )» معروف به «بغدادی» از بانوان عالمه و فقیه و زبده زاهدان عصر خود بود. مدرسه «رباطیه» بغداد به او منسوب است. در تعلیم و تربیت بانوان بسیار جدی بود و با علمای عصر مباحثه ها داشت و با «صدرالدین وکیل» که از علمای بزرگ آن عصر بود، در مسایل مربوط به زنان مباحثه کرد و بر او غالب آمد و گفت که شما آن چه در این باره می دانید فقط علم است ولی من علما و عملا می دانم؛ و چون معاصر «ابن تیمیه» بود در مذهب با او مخالف بود. ابن تیمیه خواست او را از منبر پایین بکشد گویا شب رسول خدا را در خواب دید که او را عتاب می کند و می فرماید: تو را با فاطمه چه کار است که او زنی صالحه و پرهیزگار می باشد.(3)

زنان گاهی بر فراز کرسی درس می نشستند و علمای بزرگ پای درس آن ها!!

«نفیسه خاتون» نوه امام حسن مجتبی (علیه السلام) در مصر کرسی درس داشت و امام شافعی یکی از فقهای اربعه اهل سنت در اوج مشهوریت خود، در «فسطاط» خدمت این بانوی بزرگوار تملذ می کرد.(4)

«شیخه شهده» که «فخرالنساء» نام گرفته بود در مسجد جامع بغداد برای انبوهی از دانشجویان علاوه بر علوم دینی، ادبیات و فنون بلاغت و شعر تدریس می کرد. «ابن خلکان» در باره وی می نویسد:
او از زنان دانشمند بود و خطی زیبا داشت و گروه زیادی نزد وی سماع حدیث کردند. ازبزرگان علما کسی به پای او نمی رسید. وی از «ابوالخطاب نصربن احمد بطروانی» و «ابوعبدالله حسین بن احمدبن طلحه نعالی» و «طلحة بن محمد زینبی» و افراد دیگر چون «ابوالحسن علی بن حسین بن ایوب» و «ابوالحسن احمدبن عبدالقادر بن یوسف» و «فخرالاسلام ابوبکر محمدبن احمدشاشی» سماع حدیث کرد و شهرت و آوازه اش عالم گیر شد.(5)

«زینب دمشقی» دختر «محمدبن عثمان» یکی دیگر از زنان بود که به تدریس علوم می پرداخت، وی در گفتار و فصاحت و منطق و دانش فقه و حدیث از بهترین زنان زمان خود بود و شاگردان زیادی داشت که «ابن حجر عسقلانی» یکی از آنان بود که از وی اجازه روایت داشت. در حلقه درس حدیث او کمتر از 50 دانشجو نبود. درباره او گفته اند:
شنیده نشده که زنی چون او حلقه درس بگشاید و تا این اندازه طلاب در جلسه درس او اجتماع کنند. زینب با اجازه عام از «فخرالدین ابن حجار» و دیگران روایت حدیث می کرد.(6)

بنابراین؛ در اسلام تحصیل برای بانوان منع نشده بلکه بودند بانوانی که به تحصیل پرداخته و به درجات علمی بالایی رسیدند. حتی بنابر گزارش های تاریخی می توان اثبات کرد که مراکزی برای تحصیل زنان نیز وجود داشت. اما دربرخی از برهه ها به دلیل شرایط زمانی، علما در مقابل برخی مراکز موضوع می گرفتند که به اصل تحصیل زنان ربط نداشته بلکه به شرایط زمان این کار مرتبط بود.

پی نوشت ها:
1. معری، ابوالعلاء، رسائل، محقق مارگولیوث، اکسفورد، 1887، ص 73.
2. قمی، قاضی احمد، خلاصة التواریخ، به تصحیح دکتر احسان اشراقی، تهران: دانشگاه تهران، 1359، ص 598.
3. محلاتی، ذبیح الله، ریاحین الشریعه، دارالکتب الاسلامیه، تهران، 1406ق، چاپ اول، ج 5، ص 4.
4. ابن خلکان، وفیات الاعیان، دارصادر، ج 5، ص 423ـ424.
5. یاقوت حموی، معجم الادباء، ترجمه آیتی، انتشارات سروش، تهران، 1381ش، ج 1، ص 617.
6. عاملی فواز، زینب بنت علی، معجم اعلام النساء، محقق خراط، مؤسسه الریان، بیروت، 1421ق، چاپ اول، ص372-373.

برای مشاهده مطلب در تاپیک اصلی کلیک فرمایید

 

 

موضوع: