ازدواج های متعدد پیامبر

image: 
فلسفه ازدواج های متعدد پیامبر(ص)

فلسفه ازدواج های متعدد پیامبر(ص)

درمورد تعدد زوجات پیامبر (ص) و شبهاتی که در این زمینه شخصیت نبی مکرم (ص)مطرح می شود باید جستجویی در پیشینه و جوانی آن حضرت(ص) و نیز درپیشنهاداتی که در طول مدت تبلیغ در دوره مکی بدیشان شد تاملی نمود . اقتضای مسائل شهوانی در دوران جوانی بسیار بیشتر از دوران دیگر زندگی افراد است و شخصی که در سنین جوانی با عفت است و از ورود به حوزه مسائل این چنینی خویشتن داری می کند در سنین میانسالی – که زمان نشیب مقتضیات جنسی است _ بر میزان خویشتنداری وی افزوده خواهد شد بویژه آنکه نبی مکرم (ص) در دوره جوانی با حضرت خدیجه (س) ازدواج کردند که بنا بر نقل مشهور خدیجه (س) از ایشان بزرگتر بودند وبازبنابر همان نقل قبلا ازدواج کرده بودند همچنین در جریان دعوت علنی پیامبر(ص) در دوران مکی ، مشرکین پیشنهاد تزویج زیبا ترین دختران خویش را به پیامبر (ص) دادند اما ایشان نپذیرفتند اما در جریان دعوتهای قبایل دیگر – غیر انصار - شاهد ازدواج آن حضرت (ص) با برخی از زنان آن قبایل هستیم . اگر این ازدواجها بر مبنای شهوترانی بود اولا می بایست شاهدی از دوران جوانی پیامبر (ص) مبنی بر نعوذ بالله شهوترانی ایشان ارائه کنید زیرا اساس شبهه و سوال که تاکید هم بر آن شده است ملحق نمودن علت ازدواجهای متعدد پیامبر (ص) به تنوع طلبی ایشان درزمینه ازدواجهای متعدد است و ثانیا چرا همسران پیامبر (ص) از انصار نبودند، شهوت که انصار و غیر آن نمی شناسد ؟ و ثالثا چرا همگی بجز یک نفر آنهابیوه بودند ؟ آیا قبایلی که پیامبر از آنها همسر اختیار نمود دختران جواننداشتند ؟ دقت در نوع ازدواجهای پیامبر (ص) گویای این مساله است که آن حضرت(ص) مردی شهوتران نبوده اند و تعدد زوجات ایشان از سر تنوع طلبی نبود. حال با اثبات این موضوع باید در علت تعدد ازدواجهای پیامبر (ص) تامل و تحقیق نمود. شبهه اصلي ،نسبتدادن علت این ازدواجها به تنوع طلبی آن حضرت (ص) بود که با دلایل متقن ردشد و آنچه پس از آن باید مورد مداقه و تحقیق قرار گیرد بررسی علل اینازدواجهاست. مرحوم علامه عسكري مطالب مستند و قابل عنايتي در اين زمينه در كتاب نقش عايشه در تاريخ اسلام آورنده اند سنن و آداب هر ملتي زايده محيطاز لحاظ جغرافيايي ، اقتصادي و محيط تربيتي ،عقايد و افكار آنهاست ، لذانمي توان درباره نحوه زندگي و ويژگيهاي روحي و اخلاقي و آداب و رسوم ملتياز ديدگاه مجتمع امروز با سنن و آدابي كه ما داريم محيط زندگي ، اقتصادي وسياسي و برخورداري از ارتباط ، نحوه تربيت و اختلاط ملل مختلف با يكديگرنگريست و درباره طرز تفكر مردم آن زمان به داوري نشست و نتيجه گرفت . همه تاريخ نويسان جهان در اين امر متفق هستند كه مردم عربستان در دوران پيش از اسلام : 1-به علت ناسازگاري محيط زيست ،بيشتر بصورت چادرنشين ، زندگي مي كردند و راه تامين معيشت آنها بهمين علتنه از راه كشاورزي و بعضي از ايشان نيز از راه دامداري و دامپروري ، نبوده بلكه از راه چپاول و غارت يكديگر و كشت و كشتار ديگر قبايل صورت مي گرفتهاست 2-جز اهل يمن و شام چند واحه محقر و بي اهميت در صحراي سوزان عربستان و چند قريه يا شهر كوچك كهبزرگترين و آبادترين آنها مكه و يثرب بوده است اثري از آبادي و تمدن در آنسرزمين سوخته ديده نمي شد 3-ثروت و مكنت در دست فئودال هاي بت پرست مكه و سردمداران قبيله قريش و احيانا يهوديان يثرب و ديگر واحه هاي نزديك آن مي گرديد و ديگر مردمان آن سرزمين در فقر و درماندگي بودند . 4-ناسازگاري محيط و چادر نشيني ، بادهاي سوزان موسمي بيابان خشك و سوزان، قتل و غارت وخونريزي ، فقر و بي نوايي ، سختي معيشت و هزار بدبختي هاي ديگر ، عواطف رقيق انسانيت و بشريت را از غالب آن مردم بي نوا چنان سلب كرده بود كه برخي از آنان بدست خويش دختران نوزاد بي نوا را زنده زنده در خاك مي كردندتا سرباري بر سفره تهي و بي نان خود نبينند ، در قرآن كريم سوره انعام آيه 151، اسرا آيه 31 و سوره تكوير آيه 9 بر نهي از كشتن فرزندان تصريح دارد ،اينان از آن جهت مي ترسيدند كه : 1- در جنگ و گريزها و قتل وغارت ها ، دختران نه تنها دست و پاگيرترند ، بلكه به سادگي بر اثر فقر وتنگدستي به ننگ و فحشا كشيده شده، آبروي خانواده را بر باد مي دهند 2- به علت خصوصيات جسماني كه دارند به سادگي در شكست ها بدست دشمن گرفتار شده به اسيري و بردگي برده مي شوند 3- در قبيله و خانواده نقش مصرف كننده را به عهده دارند در آن روزها كه رسول خدا تازه به پيامبري مبعوث گرديده بود ، قريش براي جلوگيري از نشر و اشاعه اين آيينجديد به چاره برخواست و براي به زانو در آوردن پيغمبر خدا (ص) با توجه بهمقتضيات روز دست به كار تدبير شد . به دامادهاي آن حضرت پيشنهاد كردند تابراي انصراف آن حضرت از امور معنوي و نبوت به امور مادي و تامين معيشت زندگي عائله خود ، دختران آنحضرت را طلاق دهند و به خانه پدر بازگردانند. از طرفي در آن زمان كه كار دشمني قريش با رسول خدا (ص) و ياران او به اوج شدت خود رسيد ، جمعي از ياران آنحضرت (ص) به حبشه و پس از آن به مدينه مهاجرت كردند ، فقر و تنگدستي بعضي از اين آوارگان به حدي بود كه حتي جامع به تن نداشتند . رسول خدا (ص) ايشان را در مسجد مدينه بر سكويي كه سايباني داشت جاي داد ، آنان شب و روز در آنجا بودند ،درميان اين آوارگان زنان بي سرپرست و شوهر مرده و دختران بي كس و كار وجودداشت كه غيرت اسلام مانع از آن بود تا آنها هم در جمع مردان بر صفه بنشيننديا اين زنان و دوشيزگان بدون مجوز شرعي و منطقي به خانه يكي از انصار قدم گذارند . از طرفي با پيش آمدن غزوات و كشته شدن مردان در پهنه نبرد ، تعداد زنان و دوشيزگان بي سرپرست و نان آور رو به فزوني مي گذاشتاما با اشاره رسول خدا (ص) چنان دوشيزگان و زنان ، بي سرپرست نمي ماندند بلكه به عنوان همسر قانوني شريك زندگاني ديگر ياران پيامبرمي شدند و بدين سان شيرازه زندگي آنها از هم نمي گسست .اما ياران مدني پيامبر (ص) – كه در شرايط بوجود آمده اموال خود را با مسلمانان مهاجر تقسيم مينمودند – از عهده مخارج خانواده خود نيز بر نمي آمدند چه رسد به اينكه با زناني بخواهند ازدواج كنند كه داراي فرزنداني هم باشند لذا اين زنان سالخورده و فرزند دار يا بايد بدون هيچ حمايت مالي و خانوادگي رها ميشدند و يا بايد تحت سرپرستي شخصي قرار ميگرفتند ، يكي از حكمتها و فلسفه هاي ازدواج متعدد پيامبر(ص) چنين اموري بود و ازدواج با ام المومنين ام سلمه كه زني مومنه ، سالخورده و داراي فرزنداني يتيم بود ، به همين علت بود. تعدد زوجات یکی از ضروریات اجتناب ناپذیر در مدینه است و اینکه زنی به پیامبرایمان میاورد از قوم و قبیله و خویشان خود بدلیل ایمان به محمد ص طرد میشود . اینک این زن با چند فرزند بیوه شده و شوهر و سرپرستی ندارد این زن منبع درامدی هم ندارد از خانواده و خویشان خود نیز طرد شده است ایا این ظلم بزن نیست که او بدلیل ایمان بی کس بی چیز شده باشد . در ثانی ترددبیوه زنان و فرزندانشان در معابر عمومی که منبع درامدی هم نداشتند خیلی زودمیتواند یک جامعه را به فساد بکشاند انهم در حکومتی اسلامی که داعیه مبارزه با فساد را دارد . از اینجاست که همه زنان پیامبر همگی بیوه هستند(بنا بقولی جز عایشه) مثلا حفصه دختر عمر بعد از مرگ همسرش عمر اورا به عثمان و ابوبکر پیشنهاد کرد ولی انها قبول نکردند چون حفصه زشت صورت بود . همچنين قبايل مختلف عرب را عادات ورسومي بوده است از جمله اينكه اگر در ميان دو قبيله جنگي صورت مي گرفت ياخوني ريخته مي شد براي جلوگيري از اتلاف نفوس و خونريزي بيشتر و غارت وچپاول ، بهترين راه چاره ، پيوند زناشويي در ميان دو قبيله متخاصم بود تابا ايجاد خويشي و وابستگي قبيله اي از طرفي كشتار و چپاول بين دو طرف موقوف گردد و از سوي ديگر در برابر دشمن ياراني يكدل و همپيماناني ثابت قدم براي خود دست و پا كرده باشند . بیش‏ترین عمر پیامبر (بیش ازدو سوم آن) آن هم بخش نخستین، از آغاز جوانى تا دوران میان سالى پیامبر،از 25 تا 50 سالگى فقط با یك همسر یعنى حضرت خدیجه سپرى شده است. از 50 تا51 سالگى بدون همسر زیسته است و از 51 تا 53 سالگى فقط با سوده كه زنى سالخورده بود زندگى نموده است. تعدد همسران پیامبر در فاصله سال اول تا هفتم هجرى، یعنى از 54 تا 61 سالگى آن حضرت صورت پذیرفته است. نگاهى كوتاه به تاریخ و ترتیب آن‏ها روشن مى‏سازد كه اصولا این ازدواج‏ها بر اساس مصالح و به دلیل ایفاى مسؤولیت‏هاى همه جانبه نبوت صورت گرفته است سخنان پیامبر در ارزشیابى همسران، روش مناسبى براى یافتن دیدگاه پیامبر (ص) در این ازدواج‏ها است؛ عایشه خود مى‏گوید: پیامبر(ص) به گونه‏اى به خدیجه عشق مى‏ورزید و دوستان وى را چنان محترم مى‏داشت كه موجب شگفتى مى ‏شد و گاه گوسفندى ذبح نموده، گوشت آن رابین دوستان خدیجه تقسیم مى‏كرد. بدین روى، در برابر هیچ زنى همانند خدیجه حسادت نمى‏ورزیدم؛ زیرا پیامبر هماره یاد او را گرامى مى‏داشت. یك روز به پیامبر(ص) گفتم: خداوند در عوض آن پیره‏زن گندمگون غیر باكره، بهتر از او رانصیب تو ساخته است! پیامبر به سختى برآشفت و در پاسخ فرمود: قسم به خدا! هرگز بهتر از خدیجه نصیبم نشده است؛ زیرا او به هنگام كفر مردمان به من ایمان آورد و آن گاه كه همگان مرا تكذیب كردند، مرا تصدیق كرد و آن گاه كه همگان محرومم كردند، به یارى‏ام برخاست. خداوند از او فرزندانى به من عطا فرمود كه از زنان دیگر نصیبم نساخته است. همان طور كه ملاحظه مى‏كنید، پیامبر(ص) ملاك‏هاى عایشه مبنى بر جوانى، زیبایى وبكارت را رد كرده، سبقت خدیجه در ایمان، ایثار، یارى و افتخار مادرى فرزندانش را به عنوان ملاك‏هاى برترى خدیجه ارزشیابى مى ‏كند. مؤید دیگر آن است كه تعددهمسران، نه تنها موجب آسایش و رفاه پیامبر(ص) نبود؛ بلكه برابر آیات نخستین سوره تحریم، برخى از همسرانش، با گفتار و كردار خود، موجبات آزردگى‏خاطر ورنجش آن حضرت را فراهم مى ‏ساختند و پیامبر (ص) گر چه گاه از تصمیم خود مبنى برطلاقشان، سخن به میان مى‏آورد ولى به مقتضاى دلایل و مصالح پیش‏گفته، صبورى پیشه ساخته، از آن‏ها جدایى برنگزید.

برای مشاهده مطلب در تاپیک اصلی کلیک فرمائید

 

موضوع: