عقاید ، خداشناسی
عقاید
چرا فرزند باید در گناهان پدر و مادر شریک باشد که آن را جبران کند؟
سوالي كه پرسيده شده مبهم به نظر مي رسد و اگر واضح تر و روشن تر سوال مطرح مي شد راهنمايي بهتري دريافت مي كرديد ولي بنده گمان مي كنم منظور شما در مورد اثراتي است كه گناهان والدين بر روي فرزندان مي گذارد. اصل کلّی و قاعده ی شک ناپذیر و محکم در دین اسلام همان است که خداوند متعال بیان فرموده که:
از كجا مى توان فهميد كه خدا گناهان ما را بخشيده است؟
خدای متعال راه اصلاح را به سوی انسان بازگذاشته، تا اگر به مسیر نابودی خویش رفته، بتواند آن را اصلاح کند و سعادت ابدی خویش را نجات دهد. قرآن کریم و پیشوایان دینى (علیهم السلام) در موارد فراوانى، ما را به توبه و ترک گناه دعوت نموده اند و یأس و ناامیدى از رحمت خداوند را از گناهان بزرگ شمرده و ما را از آن بر حذر مى دارند.
در آیه زير خداوند می فرماید از یکدیگر سوال نخواهند کرد فَإِذَا نُفِخَ فِی الصُّورِ فَلَا أَنْسَابَ بَینَهُمْ یوْمَئِذٍ وَلَا یتَسَاءَلُون هنگامی که در «صور» دمیده شود، هیچ یک از پیوندهای خویشاوندی میان آنها در آن روز نخواهد بود؛ و از یکدیگر تقاضای کمک نمیکنند (چون کاری از کسی ساخته نیست)! (سوره مومنون آیه 101( ولی در آیاتي دیگر می فرماید: اما همچنان در یک پرس و جوی دو جانبه شرکت خواهند کرد وَأَقْبَلَ بَعْضُهُمْ عَلَى بَعْضٍ یتَسَاءَلُونَ در این هنگام رو به یکدیگر کرده (از گذشته) سؤال مینمایند؛( سوره طور آیه 25(
اگر همه موجودات برای انسان خلق شدند موجوداتی که میلیونها سال قبل از خلقت انسان نسل شان منقرض شده بود برای چه خلق شدند. از طرفی انسان جوانترین مخلوق می باشد چگونه موجودات دیگر میلیونها و شاید میلیاردها سال زودتر برای او آفریده شدند
چرا مقام «امامت» از مقام «رسالت» بالاتر است؟
از دیدگاه قرآن : خداوند در قرآن می فرماید:
در مورد وجود شر و موجود شرور در محضر اراده حق توضیح دهید.
خداوند سرمنشأ همه موجودات، تمام موجودات بهره وجودی خود را از او گرفتند، تمام بدیهای عالم نیز از خرمن وجود خداوند موجودند، و اگر در موردی شرّی می بینیم آن شر نسبی است، یعنی نسبت به موجودات دیگر معنای شر پیدا می کند، برای توضیح بیشتر خود شیطان را مثال می زنیم. واضح ترین شر در عالم شیطان لعین رجیم است، او مظهر همه بدیها و زشتیها و مصداق کامل شرور است، قطعا شیطان فلسفه وجودی داشته و بود و نبود آن مساوی نیست، که اگر بود آفریده نمی شد، و خداوند او را مأمور گمراهی مردم و شراکت در مال و جانشان نمی ساخت!
آیا در قیامت، همین جسم خاکی دنیائی ما حامل روح ماست؟ اگر اینگونه است پس چگونه آخرت را عالم بالاتر از دنیا می نامیم که نیازمند آثار و لوازم خاص خود است در حالیکه با جسم دنیایی محشور می شویم. و آیا همین جسم دنیایی ما مسخ می شود به گونه ای که حامل آثار و عوارض اعمال و نیاتمان قرار می گیرد و حالت اولیه اش را از دست می دهد؟
بیان احوالات روز قیامت در قرآن کریم دارای ویژه گی های فراوانی است که به تناسب بحث به دو مورد آن اشاره می شود: اول آسمان و زمین روز قیامت غیر آسمان و زمین دنیاست:
استاد مطهري در كتاب «فطرت» گفته اند كه عاشق، خيال معشوق را بيشتر از خود او مي خواهد، لطفا در اين مورد توضيح دهيد؟
آیا اولیایی که علم لدنی داشته اند از علمشان در حکومت داری هم استفاده می نمودند؟ یعنی می توان علم لدنی را یکی از ابزار اعمال قدرت در اولیاء الهی دانست؟
اگر به تعریف علم لدنی واقف شویم بهتر به پاسخ خواهیم رسید، علم لدنی ریشه قرآنی دارد، خداوند متعال درباره حضرت خضر می فرماید: «فَوَجَدا عَبْداً مِنْ عِبادِنا آتَيْناهُ رَحْمَةً مِنْ عِنْدِنا وَ عَلَّمْناهُ مِنْ لَدُنَّا عِلْماً» (در آن جا) بندهاى از بندگان ما را يافتند كه رحمت (و موهبت عظيمى) از سوى خود به او داده، و علم فراوانى از نزد خود به او آموخته بوديم.(1)
منظور از متکبر بودن خدا چیست؟
واژه تکبر برای خداوند یک بار در قرآن استعمال شده است: «هُوَ اللَّهُ الَّذي لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ الْمَلِكُ الْقُدُّوسُ السَّلامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَيْمِنُ الْعَزيزُ الْجَبَّارُ الْمُتَكَبِّرُ سُبْحانَ اللَّهِ عَمَّا يُشْرِكُونَ»،و خدايى است كه معبودى جز او نيست، حاكم و مالك اصلى اوست، از هر عيب منزّه است، به كسى يتم نمىكند، امنيّت بخش است، مراقب همه چيز است، قدرتمندى شكستناپذير كه با اراده نافذ خود هر امرى را اصلاح مىكند، و شايسته عظمت است خداوند منزّه است از آنچه شريك براى او قرار مىدهند.(1)