طالوت و جالوت

image: 
در قرآن در باره طالوت و جالوت، مطالب بسیار اندک است. آیا اطلاعات بیشتری از این دو شخصیت قرآنی در دست است؟

در قرآن در باره طالوت و جالوت، مطالب بسیار اندک است. آیا اطلاعات بیشتری از این دو شخصیت قرآنی در دست است؟ اگر می خواهید اطلاعات مفصلی درباره طالوت داشته باشید باید به تفاسیر و کتب تاریخ الانبیاء مثل «حیوه القلوب» علامه مجلسی مراجعه کنید؛ اما به طور اجمال این که رهبری بنی اسرائیل بعد از حضرت موسی را پیامبرانی بر عهده داشتند که در کتاب عهد عتیق از آنان به نام داوران یاد شده است، وقتی نوبت به دوازدهمین این پیامبران رسید، طبق آیات 246 و 247 و 248 سوره بقره، بنی اسرائیل از ایشان خواستند تا برای آنان پادشاهی معرفی کند تا بتوانند تحت فرماندهی آن پادشاه با دشمنان بجنگند. اگر چه در قرآن اسم این پیامبر نیامده ولی طبق روایات و احادیث، این پیامبر اشموئیل بوده است. اشموئیل طالوت را به عنوان فرمانده و پادشاه آنان معرفی کرد. وی اولین پادشاه بنی اسرائیل است که در بعضی علوم متبحر بوده و دارای جثه‌ ای بزرگ، خوش هیکل، قوی، قهرمان و شجاع بوده است.(1) «طالوت» مردی بلند قامت و تنومند بود و در اين هنگام شهرتی نداشت و با پدرش در ساحل رودخانه‎ ای می ‎زيست و چهار پايان پدرش را به چرا می ‎برد و كشاورزی می ‎كرد. روزی بعضی از چهارپايان در بيابان گم شدند. طالوت همراه يكی از دوستانش در اطراف رودخانه به جستجوی آن ها پرداخت. در اين جستجو تا نزديک شهر «صوف» رسيدند ـ اشموئيل در شهر صوف سكونت داشت ـ دوست طالوت به طالوت گفت: «ما در نزديك شهر صوف هستيم، اشموئيل پيامبر در اين شهر است، بيا نزد او برويم، تا او در پرتو وحی ما را به پيدا كردن چهارپايان گمشده راهنمايی كند.» طالوت پيشنهاد دوستش را پذيرفت و با هم به شهر صوف نزد اشموئيل آمدند. همين كه چشمان طالوت و اشموئيل به همديگر افتاد، ما بين دلهايشان آشنايي برقرار شد. اشموئيل در همان لحظه طالوت را شناخت، دريافت كه اين شخص همان است كه خداوند او را به عنوان فرمانده لايق نزدش فرستاده است. طالوت سرگذشت گم شدن چهار پايانش را براي اشموئيل شرح داد. اشموئيل گفت: چهار پايانت هم اكنون، در راه دهكده به طرف باغستان پدرت در حركتند، نگران آنها نباش، ولي من تو را براي كار بزرگتري كه مربوط به نجات بني اسرائيل از گزند دشمن است دعوت مي‎كنم. طالوت در آغاز از اين پيشنهاد تعجب كرده ولی سپس دعوت اشموئيل را پذيرفت. حضرت اشموئيل (عليه السلام) طالوت را به بنی اسرائيل معرّفی كرد، فرمود: «خداوند اين شخص را برای فرماندهی شما برگزيد. از او پيروی كنيد، و خود را برای جهاد با دشمن آماده سازيد.» بنی اسرائيل بهانه تراشی كردند، زيرا اوصاف يی فرماندی لايق را در ظاهرِ طالوت نمی ‎ديدند، زيرا او را نمی ‎شناختند. ولی اشموئيل به آن ها اطمينان داد كه طالوت از نظر علمی و معنوی و جسمی، ‌رادمردی قوی و با تدبير است و بر شما برتری دارد.(2) جالوت هم پادشاه دشمنان بود که از نفرات و تجهیزات نظامی بیشتری نسبت به بنی اسرائیل بر خوردار بود. این آیه در مورد همین جنگ نازل شده است که می فرماید: «كَمْ مِنْ فِئَةٍ قَلِيلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً كَثِيرَةً بِإِذْنِ اللَّهِ وَ اللَّهُ مَعَ الصَّابِرِينَ»؛ چه بسيار گروه های كوچكی كه به فرمان خدا بر گروه های عظيمی پيروز شدند، و خداوند با صابران (و استقامت كنندگان) است.(3) لشكر اندک بنی اسرائيل به حركت خود به سوی جبهه ادامه دادند، درحالی كه طالوت در پيشاپيش آن ها حركت می ‎كرد تا به جايی رسيدند كه لشكر نيرومند جالوت نمايان و ظاهر شد. طالوتيان در برابر آن قدرت عظيم صف كشيدند و دست به دعا برداشته و گفتند: «رَبَّنا أَفْرِغْ عَلَينا صَبْراً وَ ثَبِّتْ أَقْدامَنا وَ انْصُرْنا عَلَى الْقَوْمِ الْكافِرِينَ»؛ پروردگارا! پيمانه مقاومت و تحمل و صبر را بر ما بريز، و گام های ما را ثابت بدار، و ما را بر جمعيت كافران پيروز گردان.(4) اين گروه اندک با اراده ‎ای محكم و روحيه ‎ای عالی به فرماندهی طالوت، فرمانده لايق، و با ايمان به قلب لشكر دشمن زدند. در آن وقت حضرت داود (عليه السلام) که به عنوان جوان ناشناس در ميان لشكر بنی اسرائيل و در پيشاپيش لشكر، جالوت فرمانده دشمن را هدف قرار داد و يكی دو سنگ به سوی او افكند،‌ آن يک سنگ يا دو سنگ به او اصابت كرد به طوری كه بر زمين افتاد و در خون خود غوطه‎ ور شد و به هلاكت رسيد. با كشته شدن جالوت، سپاه او فرو پاشيدند و فرار را بر قرار ترجيح دادند.(5) برای جواب مفصل تر می توانید به کتاب های تفسیری، تفسیر آیات ذکر شده، یا کتاب های تاریخ الانبیاء مراجعه کنید. در کتاب عهد عتیق از طالوت به شائول یاد شده، و در نهایت وی به داود حسادت می ورزد؛ ولی در قرآن طالوت شخصیت مثبت است، و آن چه در کتاب های تاریخی درباره حسادت طالوت نسبت به داود آمده، ریشه غیر اسلامی دارد.

___________

(1) شبستری، اعلام قرآن، ص ۵۳۱.

(2) طبرسی، مجمع البيان، ج 2، ص 357.

(3) بقره/ 249.

(4) بقره/ 50.

(5) محمد محمدى اشتهاردى، قصه ‏هاى قرآن.

برای مشاهده مطلب در تاپیک اصلی کلیک فرمائید

 

موضوع: