پرسشهايي در مورد قرآن كريم

image: 
ترتیب و نظم آیات و سوره های قرآن کریم چگونه و چه زمانی صورت گرفته است؟

ترتیب و نظم آیات و سوره های قرآن کریم چگونه و چه زمانی صورت گرفته است؟

ترتیب و نظم عدد آیات هر سوره در زمان پیامبر و به دستور ایشان صورت گرفته و توقیفی است و باید آن را تعبدا پذیرفت و به همان ترتیب در هر سوره تلاوت نمود. هر سوره با نزول بسم الله الرحمن الرحیم آغاز می شد و آیات بعد در پی آن سوره درج می شد و با نزول بسم الله الرحمن الرحیم بعدی، سوره جدید نازل می شد و سوره قبلی به پایان می رسید. این روال طبیعی نزول آیات بود. اما گاهی پیامبر اکرم با اشاره جبرئیل امین آیه ای را بر خلاف نظم طبیعی در سوره دیگری قرار می داد مانند آیه 281 بقره (وَ اتَّقُوا يَوْماً تُرْجَعُونَ فيهِ إِلَى اللَّهِ ثُمَّ تُوَفَّى كُلُّ نَفْسٍ ما كَسَبَتْ وَ هُمْ لا يُظْلَمُونَ) که گفته شده از آخرین آیات نازله است اما پیامبر اکرم (ص) دستور دادند آن را بین آیات ربا و دَین (یعنی همین جای فعلی) قرار دهند. بنابر این ثبت آیات در سوره ، چه با نظم طبیعی یا نظم دستوری، توقیفی است و با نظارت و دستور خود پیامبر اکرم (ص) انجام گرفته و باید از آن پیروی نمود. اما اینکه ترتیب سوره ها در قرآن های رایج کنونی هم توقیفی است و به دستور پیامبر بوده یا این ترتیب فعلی (که بر خلاف ترتیب نزول است) بعد از پیامبر شکل گرفته، بین علمای قرآن پژوه اختلاف نظر است و هر یک برای نظر خود دلایلی دارند.

------------------------------------------

پرسش: معجزات عددی که به قرآن انتساب داده می شود، تا چه حد درست است؟ پاسخ: اصل مطلب اعجاز عددی قران، مقبول و امکان دارد اما مواردی که ادعا می شود هر یک را باید جداگانه مورد دقت و موشکافی قرار داد و درستی یا نادرستی آن را مورد نقد و بررسی قرار داد. برخی اعجازهای عددی که ادعا می شود، به راحتی قابل نقد است و نمونه های نقض فراوان می توان برای آنها ارائه نمود. به خاطر وجود چنین موارد نقضی، مدعیان اعجاز عددی شرایط و قیدهای زیاد و فراوانی برای اعجاز عددی مورد ادعای خود ارائه می دهند که همین قید و بندهای زیاد، ارزش ادعای مورد نظرشان را پایین آورده و عملا ارزش اعجاز مذکور از بین می رود؛ زیرا جنبه اعجاز باید به گونه ای باشد که از قید و بند اندکی برخوردار باشد تا همگان (یا عده فراوانی) امکان ورود به میدان هماوردی را داشته و در نتیجه با درک ناتوانی از هماوردی، عجز خود را از این جهت باور نمایند و ادعای اعجاز را پذیرا باشند. نتیجه آنکه: 1- اعجاز عددی قرآن امکان دارد اما اثبات مصادیق مورد ادعای آن، نیازمند دلیل محکم عقلی است. 2- اعجازهای عددی که ادعا می شود، باید از حصار قید و شروط ، دست کم تا حد زیادی خارج باشد تا جنبه هماوردی آن عمومیت نسبی داشته باشد. 3- نمی توان نسبت به تمام موارد ادعایی اعجاز عددی نظر یکسان داد؛ باید هر مورد به طور جداگانه بررسی و مورد نقادی قرار گیرد و درستی یا نادرستی آن را آزمود.

------------------------------------------

پرسش: درباره مصحف امام علی (ع) توضیحاتی ارائه دهید؟ پاسخ: علی (ع) نخستین کسی است که پس از وفات پیامبر به جمع قرآن مشغول گردید و به گفته روایات مدت شش ماه در منزل به این امر مشغول بود و آن را به سرانجام رساند. اینکه علی (ع) اولین جمع کننده قرآن بعد از وفات پیامبر اکرم (ص) بود را خود اهل تسنن هم تأیید کرده اند: در این باب می توان به این کتابهای معتبر اهل سنت مراجعه کرد: الاتقان سیوطی/ج1/ص57 و الطبقات/ج2/ق2/ص101 و الاستیعاب بهامش الاصابة/ج2/ص253 و التسهیل لعلوم التنزیل/ج1/ص4 و الاتقان سیوطی / ج1/ص71و72 (نقل روایت ابن ابی داوود) و ... ابن ندیم می گوید: «اولین مصحفی که گردآوری شد مصحف علی بود و این مصحف نزد آل جعفر بود.» سپس می افزاید:«مصحفی دیدم نزد ابو یعلی حمزه حسنی که به خط علی بود و چند صفحه از آن افتاده بود و فرزندان حسن بن علی آن را به میراث گرفته بودند. (الفهرست/ابن ندیم/ص 47و48) آیات و سوره های مصحف امام علی (ع) عینا مانند همین قرآن موجود بوده با این تفاوت که در آن مصحف ترتیب دقیق نزول آیات و سوره ها رعایت شده بود و سیر نزول آیات روشن بود و بدین ترتیب سیر تشریع احکام قرآنی مخصوصا ناسخ و منسوخ در قرآن مشخص بود. این مصحف بر طبق قرائت پیامبر بود و اختلاف قرائت در آن راهی نداشت. حضرت در موارد مناسب و در حاشیه مصحف مذکور، مورد نزول آیات را هم درج کرده بودند و خود به این مطلب اشاره فرمودند: و لقد جئتم بالکتاب مشتملا علی التنزیل و التأویل (آلاء الرحمان/محمد جواد بلاغی/ج1/ص257) نیز در جایی دیگر فرمود: آیه ای بر پیامبر نازل نشد مگر اینکه پیامبر آن را بر من خوانده و املا می فرمود و من آن را با خط خود می نوشتم و نیز تفسیر و تأویل و ناسخ و منسوخ و محکم و متشابه هر آیه را به من آموخت و مرا دعا کرد تا خداوند فهم و حفظ قرآن را به من عطا فرماید. از آن روز تا کنون هیچ آیه ای را فراموش نکرده و هیچ دانش و معرفتی که به من آموخته و نوشته ام را از دست نداده ام. (البرهان/ج1/ص16/شماره 14) و از اینجاست که ابن جزی کلبی می گوید: لو وجد مصحفه لکان فیه علم کبیر و لکنه لم یوجد: اگر مصحف علی (ع) پیدا می شد در آن علم زیادی بود، ولی پیدا نشد. التسهیل لعلوم التنزیل/ج1/ص4) طبق نقل یعقوبی در تاریخش، بعد از اتمام جمع آوری این مصحف، حضرت آن را بار شتر کرده و به مسجد پیامبر آورده و بر صحابه که پیرامون ابوبکر بودند، عرضه نمود و فرمود: بعد از وفات پیامبر تا کنون به جمع آوری قرآن مشغول بودم و آن را جمع آوری نموده ام. تمام آیات را پیامبر خود بر من خوانده و تفسیر و تأویلش را به من آموخته مبادا فردا بگویید: از آن غافل بوده ایم. آنگاه یکی از سران گروه بلند شد و گفت: ما را به آنچه که آورده ای نیازی نیست، آنچه در نزد ماست ما را کفایت می کند. علی (ع) وقتی انکار آنها را دید فرمود: دیگر هرگز آن را نخواهد دید. آنگاه داخل خانه خود شد و کسی از آنها پس آن آن مصحف را ندید. برای اطلاع بیشتر درباره مصحف علی (ع) رجوع نمایید به تاریخ یعقوبی/ج2/ص113 و تلخیص التمهید/آیة الله معرفت/ج1/ص152 پرسش: اسامی سوره های قرآن به چه شکلی صورت گرفته؟ پاسخ: اسامی سوره ها: برخی بر آنند که اسامی سوره ها مانند تعداد آیات هر سوره توقیفی است و با صلاحدید پیامبر اکرم (ص) نامگذاری شده است. بیشتر سوره ها یک نام دارد و برخی دیگر دو یا چند نام؛ این نامگذاری ها با کوچکترین مناسبت انجام می گرفته مثلا چون در سوره نساء در هفده آیه احکان نساء (=زنان) آمده، نام این سوره نساء گذاشته شده یا مثلا تنها سوره ای که در آن از اصحاب حجر سخن گفته شده، سوره حجر است لذا به این نام، نامگذاری شده. به طور کلی بین نام سوره و خود سوره مناسبتی منظور شده و همانطور که گفته اند: یکفی فی التسمیة أدنی مناسبة (در نامگذاری کمترین مناسبت کفایت می کند). توقیفی بودن نام سوره ها، ظاهرا نظر استاد معرفت است؛ برخی دیگر از بزرگان قرآن پژوه، نامگذاری همه سوره ها را توقیفی نمی دانند و معتقدند برخی نامها بعدها برای سوره های قرآن انتخاب شده است و در زبان مسلمین شایع شده است. اطلاعات بیشتر در این زمینه را از این منابع مطالعه فرمایید: علوم قرآنی/استاد معرفت/ص 98 البرهان/ج1/ص270 الاتقان/سیوطی/ج1/ص159

-------------------------------------------------

پرسش: آیا امام علی (ع)، کار یکسان سازی مصحفها توسط عثمان را تأیید نمودند؟ پاسخ: عثمان درباره یکسان سازی مصاحف با صحابه بزرگ و نیز با حضرت امیر (ع) مشورت نمود و حضرت هم این کار را تأیید فرمودند. ابن ابی داوود از سوید بن غفله روایت کرده که علی (ع) فرمود: به خدا سوگند که عثمان درباره مصاحف عملی انجام نداد مگر اینکه با مشورت ما بود. او درباره قرائت ها با ما مشورت کرد و گفت: به من گفته اند برخی به یکدیگر می گویند قرائت من بهتر از قرائت توست و این چیزی نزدیک به کفر است. به عثمان گفتم: نظرت چیست؟ گفت: فقط یک مصحف در اختیار مردم باشد و در این زمینه اختلاف و تفرقه ای نداشته باشند. گفتم: نظر خوبی است. (الاتقان/سیوطی/ج1/ص59) در روایت دیگری حضرت فرمود: اگر امر مصحف ها به من واگذار می شد، همان می کردم که عثمان کرد. (النشر فی القرائات العشر/ابن الجزری/ج1/ص8) علی (ع) پس از خلافت مردم را بر آن داشت تا به مصحف عثمان ملتزم بوده و در آن تغییری ندهند گرچه در آن غلطهای املایی هم وجود داشت. (تا بعدها کسی به بهانه اصلاح قرآن، تغییر و تحولی در آن ایجاد نکند. لذا حضرت قاطعانه دستور «ان القرآن لایهاج الیوم و لا یحول» را صادر نمود و فرمود: از امروز هیچ کس نباید به قرآن دست بزند. (تفسیر طبری/ج27/ص104 و ج 9/ ص218)

-------------------------------------------------

پرسش: موضع سایر امامان شیعه در حفظ مصحف مرسوم چگونه بوده است؟ پاسخ: کسی در حضور امام صادق (ع) عبارتی از قرآن را بر خلاف آنچه مرسوم بود، قرائت نمود. حضرت به او فرمود: دیگر اینگونه قرائت مکن، و همانگونه که همگان قرائت می کنند، قرائت کن. و در جایی دیگر در پاسخ کسی که از نحوه تلاوت قرآن سؤال نموده بود، فرمود: قرآن را همانگونه که آموخته اید، تلاوت کنید (یعنی مطابق تلاوت مرسوم همگانی). (وسائل الشیعه/ج4/ابواب قرائة القرآن) از این رو اجماع علمای شیعه بر این است که آنچه امروز در دست ماست، همان قرآن کامل و جامعی است که بر پیامبر اکرم (ص) نازل شده و هرگز تحریف و تغییری در آن ایجاد نشده و قرائت معروف و مرسوم بین مسلمین (=قرائت حفص از عاصم) ، همان قرائت صحیح و درستی است که خواندن آن در نماز صحیح است. (علوم قرآنی/آیة الله معرفت/ص126) پرسش: معیار و ملاک تشخیص سوره های مکی و مدنی چیست؟ پاسخ: طبق آماری که از روایات ترتیب نزول بدست می آید، 86 سوره مکی و 28 سوره مدنی است که در این گروه بندی سه معیار وجود دارد: 1) معیار زمان: بیشتر مفسران معتقدند که معیار مکی یا مدنی بودن هجرت پیامبر اکرم (ص) از مکه به مدینه است. هر سوره ای که پیش از هجرت و داخل شدن به مدینه نازل شده مکی و هر سوره ای که پس از هجرت و داخل شدن در مدینه نازل شده مدنی است. مکان در این تقسیم جایگاهی ندارد و ملاک قبل و بعد زمان مذکور است پس اگر آیه ای پس از هجرت و در مکه هم نازل شده باشد، طبق این تقسیم مدنی محسوب می شود. 2) معیار مکان: هر آیه ای که در مکه و پیرامون آن نازل شده، مکی و هر آیه ای که در مدینه و پیرامون آن نازل شده، مدنی است. در این تقسیم بندی زمان (قبل و بعد هجرت) جایگاهی ندارد. 3) معیار خطاب: هر سوره ای که مخاطبش مشرکین است، مکی و هر سوره ای که مخاطبش مؤمنین است، مدنی است. عبدالله بن مسعود می گوید: (هر سوره ای که «یا ایها الناس» دارد، مکی و هر سوره ای که «یا ایها الذین آمنوا» دارد، مدنی است) زیرا در مدینه غلبه با مؤمنان بود و در مکه غلبه و سلطه با کفار بود. البته در سوره های مدنی مانند بقره، «یا ایها الناس» بکار رفته که کلیت این معیار را خدشه دار می کند.

-------------------------------------------

پرسش: شناخت مکی یا مدنی بودن سوره های قرآن چه فایده ای دارد؟ پاسخ: 1- شناخت تاریخ و مخصوصا تسلسل آیات و سوره ها و تدریجی بودن نزول آنها 2- فهم محتوای آیه در استدلال های فقهی و استنباط احکام نقش اساسی دارد و مدنی یا مکی بودن آیات در فهم مدلول آیه می تواند تأثیر بسزایی داشته باشد مثل بحثی که درمورد تکلیف کفار به فروع احکام شرعی مطرح است و عده ای در این بحث به آیه هفت سوره فصلت استناد کرده اند. ( تفصیل بیشتر این مطلب را در علوم قرآنی/ استاد معرفت / ص 68 مطالعه فرمایید.) 3- در استدلال های کلامی آیات مورد استناد مخصوصا آیاتی که درباره فضایل اهل بیت است بیشتر مدنی است چون این مباحث در مدینه مطرح بوده است و مکی بودن آیه موجب می شود که نتوان با آن آیات در آن موضوعات استدلال نمود. مثل بحثی که درباره آیات 7 به بعد سوره انسان مطرح است: يُوفُونَ بِالنَّذْرِ وَ يَخافُونَ يَوْماً كانَ شَرُّهُ مُسْتَطيراً ... ، که بیانگر فضیلتی از اهل بیت است و روایات شأن نزول بسیاری که از فریقین در این باب رسیده این مطلب را ثابت می کند (ر.ک: تفسیر طبرسی/ ج 10/ص 404 و شواهد التنزیل /حاکم حسکانی /ص 229 تا 315) اما کسانی مانند عبدالله بن زبیر که مایل نبودند این فضیلت به اهل بیت اختصاص یابد اصرار داشتند که این سوره را کاملا مکی معرفی کنند.(درالمنثور /ج 6/ص297) 4- حل و فصل بسیاری از مباحث قرآنی مانند بحث نسخ. تفصیل بیشتر مباحث مربوط به مکی یا مدنی بودن آیات را از این منابع مطالعه فرمایید: علوم قرآنی/ آیة الله معرفت /ص 67 به بعد و تلخیص التمهید / آیة الله معرفت / ص 82 به بعد. پرسش: آیا در قرآن به اصطلاح «غلط املایی» وجود دارد؛ چرا چنین شده؟ نمونه هایی از آن ذکر کنید. پاسخ: در کتابت قرآن فعلی غلط املایی وجود دارد ولی باید به این نکته توجه داشته باشید که قرآن در حقیقت چیزی است که قرائت و خوانده می شود نه چیزی که نوشته می شود و غلط های املایی متن قرآن ربطی به تحریف قرآن ندارد بلکه ناشی از سادگی رسم الخط عرب در زمان نگارش قرآن (در زمان جمع آوری و نسخه برداری از مصاحف در زمان عثمان) و کم دانشی کاتبانی است که عثمان برای کتابت مصحف شریف برگزید ( کم دانشی نسبت به رسم الخط عرب). نکته دبگر اینکه وجود همین غلط های املایی که هرگز تصحیح نشد ما را به سلامت کتابت قرآن از جهت تحریف لفظی رهنمون می کند چون داعیه اصلاح قرآن زیاد بود اما با فرمان قاطع حضرت امیر (ع) هرگز کسی نتوانست در این مصحف به بهانه اصلاح دست ببرد. علی (ع) پس از خلافت مردم را بر آن داشت تا به مصحف عثمان ملتزم بوده و در آن تغییری ندهند گرچه در آن غلطهای املایی هم وجود داشت. (تا بعدها کسی به بهانه اصلاح قرآن، تغییر و تحولی در آن ایجاد نکند. لذا حضرت قاطعانه دستور «ان القرآن لایهاج الیوم و لا یحول» را صادر نمود و فرمود: از امروز هیچ کس نباید به قرآن دست بزند. (تفسیر طبری/ج27/ص104 و ج 9/ ص218) نمونه هایی از غلط های املایی ( یعنی مخالفت رسم الخط قرآنی با رسم الخط صحیح عربی فعلی): 1- علّم الغیوب (مائه/109) : رسم الخط صحیح: علّام الغیوب 2- شفعؤا (روم/13) : رسم الخط صحیح: شفعاء 3- و ما دعؤا الکافرین : رسم الخط صحیح: و ما دعاء الکافرین نمونه های بیشتر را در تلخیص التمهید/استاد معرفت/ ج 1/ ص 214 به بعد بنگرید.

-------------------------------------------

پرسش: ترتیب سوره ها در مصحف امام علی (ع) و مصحف عثمانی چگونه بود؟ پاسخ: در مصحف امام علی (ع)، سوره ها به ترتیب نزول قرآن جمع آوری شده بود اما در مصحفهایی که صحابه جمع آوری کرده بودند، اهتمامشان بیشتر متوجه جمع سوره ها بود نه ترتیب نزول و به این صورت (که خلاف ترتیب نزول است) قرآن را جمع آوری نمودند: 1- ابتدا هفت سوره طولانی (السبع الطوال): بقره- ال عمران ... یونس. 2- سوره های مئین: انفال - برائت ...صافات. 3- سور المثانی (سوره های با کمتر از 100 آیه) که حدودا 20 سوره بعدی هستند. 4-سوره های حوامیم (که با «حم» شروع می شوند. 5-سور مفصّلات (سوره های با آیات اندک): سوره های آخر قرآن. در مصحف عثمانی هم تقریبا همین ترتیب مراعات شده. (تلخیص التمهید/استاد معرفت/ج1/ص 114) پرسش: آیا نسخ در آیات قرآن ایجاد شده؟ معنا و مفهوم چنین نسخی چیست؟ پاسخ: حقیقت نسخ: نسخ در لغت به معنای مطلق تغییر حکم سابق است (حالا این تغییر چه به صورت کامل و با برداشته شدن حکم باشد و چه به صورت جزئی و با قید یا تخصیص آن حکم باشد). (که در کلام پیشینیان و روایات نوعا به این معناست.) اما نسخ اصطلاحی به معنای برداشته شدن کامل حکم شرعی سابق بوسیله تشریع حکم شرعی لاحق است (که در کلام متأخرین به این معناست). نسخ احکام شرعی هم نسخ ظاهری است نه حقیقی(=لغوی)؛ به این معنا که در واقع حکم اول (مثلا قبله بودن بیت المقدس در صدر اسلام)، از ابتدا محدودیت زمانی داشته اما این محدودیت زمانی در هنگام تشریع حکم بیان نشده و به ظاهر حکمی دائمی می نموده اما با پایان یافتن محدوده زمانی اش (که خداوند می دانسته)، سرآمد این حکم اعلام شده و حکم جدید تشریع شده (که در مثال ما، نماز خواندن به سمت کعبه شریف است). نسخ حقیقی (=به معنای لغوی) در احکام شرعی راهی ندارد چون لازمه آن اینست که مان حکم سابق و لاحق تنافی کلی وجود داشته و شارع (=خداوند سبحان) تجدید نظر کرده و از حکم سابق صرفنظر کرده باشد و این لازمه پذیرفته نیست چون اولا بین احکام الهی تنافی وجود ندارد و ثانیا تجدید نظر در مورد خداوند سبحان، معنا ندارد (چون تجدید نظر برخاسته از نوعی نقص علمی یا قدرتی و مانند آنست که در ذات باری تعالی راهی ندارد.) با فساد این لازم ملزوم آن یعنی نسخ لغوی هم فاسد و باطل می شود پس نسخ شرعی، نسخ ظاهری است یعنی طبق ظاهر حکم وجوب قبله به سمت بیت المقدس که هیچ محدودیت زمانی در ظاهر نداشت، گمان می شد که این حکم دائمی است اما با تشریع حکم جدید (=وجوب نماز به سمت مسجد الحرام و کعبه شریف)، روشن شد که حکم قبلی در واقع محدودیت زمانی داشته اما در ظاهر حکم سابق بیان نشده بوده (بیان نشدن زمانش هم به مصلحت الهی بوده و مورد بحث ما نیست). آری، نسخ برخی احکام شریعت سابق _ که مقتضای تغییر شرایط زمانی است _ امکان پذیر است چنانکه حضرت مسیح (ع) نسبت به شریعت تورات چنین می فرماید: وَ مُصَدِّقاً لِما بَيْنَ يَدَيَّ مِنَ التَّوْراةِ وَ لِأُحِلَّ لَكُمْ بَعْضَ الَّذي حُرِّمَ عَلَيْكُم (آل عمران/50) ‏ و آنچه را پيش از من از تورات بوده، تصديق مى ‏كنم و (آمده ‏ام) تا پاره ‏اى از چيزهايى را كه (بر اثر ظلم و گناه) بر شما حرام شده، (مانند گوشت بعضى از چهارپايان و ماهی ها،) حلال كنم بحث نسخ طولانی و تخصصی است و در مورد تعداد آیات منسوخ هم اتفاق نظری وجود ندارد. برای تفصیل مطلب می توانید به تلخیص التمهید/ آیة الله معرفت/ ج1 / صفحه 415 تا 457 مراجعه فرمایید که مطالب را به صورت منظم مطرح نموده و آیاتی که بحث نسخ در مورد آنها مطرح است را بخوبی مورد بررسی قرار داده است. (در کتاب علوم قرآنی/آیة الله معرفت/ص 225 تا 232 هم گزیده ای از مباحث تلخیص التمهید درباره نسخ، به فارسی روان آمده است.)

----------------------------------------

نکته: اصطلاح نسخ در بین پیشینیان و متأخرین به یک معنا نیست: در اصطلاح پیشینیان و مخصوصا در روایات نسخ به معنای هر گونه تغییر در حکم سابق بکار می رفته؛ اعم از اینکه حکم سابق به طور کامل برداشته شود یا اینکه مطلقات ذکر شده در آیات، تخصیص یا تقییدی بخورد اما در اصطلاح متأخرین معمولا در جایی بکار می رود که حکم سابق کاملا برداشته شود. پرسش: تأویل و تنزیلی که در مورد قرآن گفته می شود، به چه معناست؟ پاسخ: در اصطلاح پیشینیان تنزیل در مورد نزول آیه گفته می شود این مورد می تواند یک واقعه خاص باشد که آن واقعه سبب نزول آیه شده است. ولی تأویل مفهوم عامی است که از آیه برداشت می شود و قابل انطباق بر جریانات مشابه است. در برخی تعابیر به این دو اصطلاح ظهر و بطن نیز گفته می شود که ظهر همان تنزیل و بطن همان تأویل است زیرا ظاهر آیه همان مورد نزول را می رساند و در بطن آیه مفهوم گسترده تری نهفته است. فضیل بن یسار درباره حدیث معروف نبوی (ص) «ما فی القرآن آیة الا و لها ظهر و بطن» از امام صادق(ع) سؤال کرد. حضرت در جواب فرمود:«ظهره تنزیله و بطنه تأویله، منه ما قد مضی و منه ما لم یکن، یجری کما تجری الشمس و القمر» (بصائر الدرجات/ص 196/ ح 7) : ظهر همان مورد نزول آیه است و بطن تأویل آن [که موارد قابل انطباق را شامل می شود]. برخی در گذشته اتفاق افتاده و برخی هنوز نیامده است. قرآن [زنده و جاوید و قابل بهره گیری است] مانند آفتاب و ماه در جریان است. امام باقر (ع) در حدیث دیگر می فرماید: «ظهر القرآن الذین نزل فیهم و بطنه الذین عملوا بمثل اعمالهم» (تفسیر عیاشی /ج 1/ ص 11/ ح 4): ظهر، کسانی را در بر می گیرد که آیه درباره آنان نازل شده است و بطن کسانی را شامل می شود که کرداری مانند کردار آنان داشته باشند. 1 آیة الله مکارم شیرازی در تفسير نمونه مطلب خوبی درباره تأویل گفته اند: تاويل چيست؟ در باره معنى تاويل سخن بسيار گفته‏اند، آنچه به حقيقت نزديك‏ تر است اين است كه تاويل در اصل لغت به معنى بازگشت دادن چيزى است، بنا بر اين هر كار و يا سخنى را كه به هدف نهايى برسانيم، تاويل ناميده مى‏شود، مثلا اگر كسى اقدامى كند و هدف اصلى اقدام او روشن نباشد و در پايان آن را مشخص كند، اين‏ كار را تاويل مى ‏گويند. همانطور كه در سرگذشت موسى (ع) و آن مرد دانشمند مى ‏خوانيم كه او كارهايى در سفر خود انجام داد كه هدف آن روشن نبود (مانند شكستن كشتى) و به همين دليل موسى ناراحت گرديد اما هنگامى كه هدف خود را در پايان كار و به هنگام جدايى براى او تشريح كرد و گفت منظورش نجات كشتى از چنگال سلطان غاصب و ستمگرى بوده است، اضافه كرد: ذلِكَ تَأْوِيلُ ما لَمْ تَسْطِعْ عَلَيْهِ صَبْراً (کهف/83) اين هدف نهايى كارى است كه تو در برابر آن صبر و تحمل نداشتى همچنين اگر انسان خوابى مى‏بيند كه نتيجه آن روشن نيست سپس با مراجعه به كسى يا مشاهده صحنه‏اى تفسير آن خواب را دريابد، به آن تاويل گفته مى‏شود، همانطور كه يوسف (ع) پس از آنكه خواب مشهورش در خارج تحقق يافت و به اصطلاح به نهايت بازگشت، گفت: هذا تَأْوِيلُ رُءْيايَ مِنْ قَبْلُ (یوسف/100) اين تفسير و نتيجه و پايان خوابى است كه ديدم و نيز هر گاه انسان، سخن بگويد و مفاهيم خاص و اسرارى در آن نهفته باشد كه هدف نهايى آن سخن را تشكيل دهد به آن تاويل مى ‏گويند. در آيه مورد بحث، منظور از تاويل همين معنى است يعنى در قرآن آياتى است كه اسرار و معانى عميقى دارد، منتها افرادى كه افكارشان منحرف است و اغراض فاسدى دارند، از پيش خود، تفسير و معنى نادرستى براى آن ساخته و براى اغفال خود يا ديگران، روى آن تكيه مى ‏كنند. بنا بر اين منظور از جمله وَ ابْتِغاءَ تَأْوِيلِهِ اين است كه آنها مى‏خواهند تاويل آيات را به شكلى غير از آنچه هست منعكس سازند (و ابتغاء تاويله على خلاف الحق): مانند آنچه در شان نزول آيه خوانديم كه جمعى از يهود، از حروف مقطعه قرآن سوء استفاده كرده و آن را به معنى كوتاه بودن مدت آيين اسلام تفسير كرده بودند و يا مسيحيان كلمه «رُوحٌ مِنْهُ» را دستاويز قرار داده و براى الوهيت عيسى به آن استدلال كرده بودند، تمام اينها از قبيل تاويل به غير حق و بازگشت دادن آيه به هدفى غير واقعى و نادرست محسوب مى ‏شود. 2

--------------------------------

1- علوم قرآنی/استاد معرفت/ص 87

2- تفسير نمونه، ج‏2، ص437 ، ذیل آیه 7 آل عمران