معاد در یهود

image: 
آیا می توان گفت این اعتقاد از مسیحیت به یهودیت سرایت کرده است؟

با توجه به اینکه در تورات اشاره چندانی به معاد نشده است، آیا می توان گفت این اعتقاد از مسیحیت به یهودیت سرایت کرده است؟

عبارات عهد عتيق در مورد معاد يكسان نيست و بايد اين كتاب را به نسبت به زمانهاي متفاوت و وقايعي كه در قوم بني اسرائيل شكل گرفت، به صورت جداگانه بررسي كرد. به طوري كه اثر چنداني از معاد در تورات(پنج كتاب اول عهد عتيق) ديده نمي شود.(1) تفكر معاد بيشتر در زمان محنت و سختي يهوديان نمود پيدا كرد و به صورت اصلي اعتقادي و نظام مند درآمد. كتب ابتدائی عهد عتيق پاداش و مجازات را مختص همين دنيا مي دانند؛ به طوري كه سعادت غايي برخورداري از عمر طولاني در سايه دولت مستقل و آرام يهودي بود و مرگ براي آنها شقاوت تلقي مي شد.(2)
در كتب اوليه عهد عتيق اگر كسي در اين دنيا مجازات نشده باشد، مجازات او شامل حال فرزندان او تا نسل سوم و چهارم مي شود و در مقابل كساني كه از اوامر الهي اطاعت كنند، تا هزار پشت رحمت فرستاده مي شود.(3) با اين وجود در دو جاي تورات به معاد اشاره شده است، يكي در سفر تثنيه كه خداوند مي فرمايد: «من مي ميرانم و زنده خواهم كرد»(4) و ديگري در سفر پيدايش: «خنوخ در راه خدا سلوك كرد و نيست شد، زيرا خداوند او را گرفت»(5).
اين دو آيه عقيده به معاد را در آموزه هاي پيامبران بني اسرائيل ثابت مي كند كه ديدگاه دنيوي بني اسرائيل آن را ناديده گرفته است.

بعدها ديدگاه معاد در پيام رسولاني مانند حزقيال نبي به صورت زنده شدن مردگان و جان گرفتن آنها در رستاخيز واضح تر مطرح شد.(6) روز داوري بزرگ كه در آن گناهكاران و كافران به سزاي اعمال خود مي رسند نيز در همان دوران بيان شد. در كتاب دانيال نبي نيز همين تعابير تكرار شده است.

بنابراين اگرچه در كتب اوليه عهد عتيق اشارات صريحي به معاد و جزاي گناهكاران نشده است، اما در كتب متاخر عهد عتيق و پيش از ظهور حضرت عيسي(عليه السلام) به آموزه معاد اشاره شده است و نمي توان اين امر را وام گرفته از مسيحيت دانست. البته ممكن است تكميل اين آموزه در دوران پس از مسيحيت و حتي اسلام، توسط دانشمندان يهودي مورد توجه قرار گرفته باشد.

پی نوشت ها:
1. اين امر ممكن است به دليل تحريف و ميل يهوديان به زندگي در اين دنيا باشد، همانطور كه خداوند در مورد ايشان مي فرمايد: «وَ لَتَجِدَنَّهُمْ أَحْرَصَ النَّاسِ عَلى‏ حَياةٍ وَ مِنَ الَّذينَ أَشْرَكُوا يَوَدُّ أَحَدُهُمْ لَوْ يُعَمَّرُ أَلْفَ سَنَةٍ وَ ما هُوَ بِمُزَحْزِحِهِ مِنَ الْعَذابِ أَنْ يُعَمَّرَ وَ اللَّهُ بَصيرٌ بِما يَعْمَلُونَ»؛‌ و آنها را حريص‏ترين مردم- حتى حريصتر از مشركان- بر زندگى (اين دنيا، و اندوختن ثروت) خواهى يافت (تا آنجا) كه هر يك از آنها آرزو دارد هزار سال عمر به او داده شود! در حالى كه اين عمر طولانى، او را از كيفر (الهى) باز نخواهد داشت. و خداوند به اعمال آنها بيناست.(بقره: 96) البته ممکن است در تورات یا همان پنج کتاب اول عهد عتیق نیز عباراتی از معاد بوده و به دلایلی تغییر یافته باشد. احتمال دیگری نیز وجود دارد که میل به دنیا و دنیا پرستی در اوایل دعوت حضرت موسی(علیه السلام) کمتر بوده و به مرور زمان و متمول شدن یهودیان و فراموشی معاد، پیامبران متاخر به این اصل تاکید بیشتری کرده باشند.
2. تثنيه: 5/16؛ مزامير: 10/27؛ ايوب: 7/27.
3. تثنيه: 5/8؛ لاويان: 26/3؛ يوشع: 7/1.
این دیدگاه از آن جهت که منکر معاد باشد، قابل پذیرش نیست اما اعمال انسان همانطور که آخرت او را شکل می دهد در حیات دنیوی او نیز تاثیر گذار است. بنابراین ممکن است اعمال خوب انسان سبب شکل گیری نسلی پاک در آینده شود و به همین میزان اعمال زشت او سبب تاثیرات منفی در آیندگان شود. اما این تمام ماجرا نیست و هر کس در قبال اعمال خود مسؤل است. البته داشته های کم یا زیاد آیندگان که بر اساس اصل علیت و تاثیرات تکوینی اعمال شکل می گیرد، منافاتی با عدالت نداشته و هر کس را به همان میزان که داده اند، بازخواست خواهند کرد.
4. تثنیه، 32/39.
5. پیدایش، 5/24.
6. حزقيال: 37/1.

برای مشاهده مطلب در تاپیک اصلی کلیک فرمایید

 

 

موضوع: