محل حکومت حاکمان اسلامی

image: 
پایگاه حکومتی حاکمان اسلامی تا قبل از غیبت چه شهرهایی بوده است؟

پایگاه حکومتی حاکمان اسلامی تا قبل از غیبت چه شهرهایی بوده است؟ علت انتخاب این شهرها چه بود؟ چرا امام‌ عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) پس از ظهور، مانند امیرالمومنین (علیه السلام) کوفه را انتخاب می کنند؟

پس از این که پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) و مسلمانان از مکه به مدینه هجرت نمودند و مدینه به عنوان پایگاه مسلمانان مشخص شد، پیامبر (صلی الله علیه و آله) 10 سال حکومت نمود.

پس از رحلت پیامبر (صلی الله علیه و آله) خلفا به ناحق روی کار آمدند.(1) "ابوبکر"، "عمر" و "عثمان" هر کدام از آن ها چندین سال خلافت نمودند. "ابوبکر" به مدت دو سال و نیم(2) "عمر" به مدت ده سال(3) و "عثمان" دوازده سال و نیم(4) حکومت کردند. مقر حکومت آنان شهر "مدینه" بود.

پس از این که حضرت علی (علیه السلام) در سال 35 قمری به حکومت رسید، به مدت 4 سال و 9 ماه حکومت کرد.(5) سال 36 جنگ جمل بین امام و سپاه "عایشه"، "طلحه" و "زبیر" در بصره عراق اتفاق افتاد.(6) پس از جنگ، حضرت به مدینه باز نگشت و به شهر "کوفه" رفت و آن جا را محل حکومت خود قرار داد.(7)

پس از این که حضرت علی (علیه السلام) به شهادت رسید، امام حسن مجتبی (علیه السلام) در همان شهر کوفه به حکومت رسید و طبق اقوال مختلف 6 یا 8 ماه حکومت نمود(8) تا این که بین ایشان و "معاویه" صلح برقرار شد.(9)
از آن پس حکومت به دست "معاویه" فرزند "ابوسفیان" افتاد وی تا سال 60 حکومت نمود. مقر حکومت وی "شام" بود.(10)
البته آن روز شامات بسیار وسیع بود و 4 کشور فعلی لبنان، فلسطین، اردن و سوریه همان شامات قدیم بود، اما "دمشق" از قدمت زیادی برخوردار بود، کما این که فلسطین هم این گونه بود و شام خصوصا شهر دمشق مقر حکومت معاویه و امویان بود.

خلفای بنی امیه
امویان در دو شاخه "سفیانی" و "مروانی" حکومت را در دست گرفتند. آن ها از سال 40 تا سال 132 هجری قمری حکومت کردند، جمعا 14 نفر از امویان از جمله: معاویه، یزید و معاویة بن یزید از شاخه سفیانی و مابقی از نسل مروان بودند.
"مروان بن حکم"، "عبدالملک مروان"، "ولید بن عبدالملک"، "سلیمان بن عبدالملک"، "عمر بن عبدالعزیز"، "یزید بن عبدالملک"، "هشام بن عبدالملک"، "ولید بن یزید بن عبدالملک"، "یزید بن ولید بن عبدالملک"،"ابراهیم بن ولید بن عبدالملک"، "مروان بن محمد"؛ این 14 نفر از امویان در شام حکومت داشتند.(11)

خلفای بنی عباس در "بغداد"
"بنی عباس" به کمک علویان در نبردهایی که علیه امویان به راه انداختند در سال 132 ق به حکومت امویان پایان داده بر مسند قدرت تکیه زدند. تعداد آن ها 37 نفر بود که از سال 132 تا سال 656 حکومت نمودند. در این سال با حمله "مغول" به بغداد حکومت 500 ساله آنان هم نابود شد.(12)
عباسیان تا قبل از ساختن شهر بغداد به مدت 13 سال بدون پایتخت بوده و در کوفه به سر می بردند. در این مدت "ابراهیم امام"، "سفاح" و "منصور" زمام امور را در دست داشتند. از زمانی که "منصور دوانقی" شهر بغداد را تاسیس نمود این شهر مرکز و پایتخت خلافت عباسیان شد. ساخت این شهر به مدت چهار سال طول کشید.(13)
از میان بنی عباس عده زیادی از آنان در بغداد حکومت نمودند "منصور"، "مهدی"، "هادی"، "هارون" و "محمد امین" عباسی در بغداد حکومت کردند. "مامون" محل حکومت را به "مرو" در "خراسان" انتقال داد اما به علت پاره ای از مشکلات سیاسی باز محل حکومت را به بغداد تغییر داد.(14)
"معتصم" مرکز خلافت را از بغداد به سامرا منتقل نمود.(15) پس از "معتصم" فرزندش "واثق بالله" به حکومت رسید ظاهرا وی مقر حکومت را به بغداد برگرداند. متوکل پس از این که به خلافت رسید مقر حکومت را از بغداد به دمشق سپس به همان سامرا منتقل نمود.
پس از کشته شدن متوکل، 27 خلیفه دیگر به حکومت رسیدند که پایتخت حکومت آنان شهر بغداد بود. زمانی که در سال 656 حکومت بنی عباس به دست مغولان برچیده شد باقی مانده آنان به قاهره مصر رفته و حکومت نیم بندی را تشکیل دادند.

خلفای بنی عباس "قاهره"
پس از سقوط حکومت بنی عباس به دست مغولان در بغداد برخی از افراد این خاندان به قاهره رفته و در آن جا حکومت نیم بندی را آغاز کردند. ابتدا "أبو العباس الحاکم أحمد بن الحسن" در سال 660 تا 701 قمری، مقر خلافت را به شهر "حلب" در شام منتقل کرد. پس از او خلفای عباسی تحت سیطرهٔ مملوکان مصر، در شهر قاهره، مقام خلافت را حفظ کردند.
تعداد خلفای عباسی در "بغداد" و "قاهره" جمعا 54 نفر بودند. خلفای عباسی مصر که 17 نفر بودند از سال 659 تا 923 قمری در مصر حکومت کردند. اما در سال 923 ارتش دولت "عثمانی" شام و مصر را فتح کرد و سلطان "سلیم عثمانی" خود را خلیفه نامیده و شهر "قسطنطنیه" را مرکز خلافت قرار داد. از این رو حکومت بنی عباس برای همیشه از بین رفت.(16)

در انتخاب این شهرها به عنوان پایتخت بیشتر به مسائل سیاسی اقتصادی و اجتماعی باز می گردد. "منصور دوانقی" شهر بغداد را به خاطر مسائل سیاسی نظامی و آب و هوا در "عراق" تاسیس کرد.
مامون "مرو" را پایتخت حکومت خود قرار داد زیرا برادرش امین در بغداد ادعای خلافت داشت و پس از آن که مامون برادش را کشت مردم بغداد از او دل خوشی نداشتند. ضمن این که مادر وی ایرانی بود و مادر امین عرب از این رو مامون مرو را انتخاب نمود و مسائل سیاسی دیگر از جمله حمایت ایرانیان، دور شدن از مقر حکومت بغداد و موارد دیگر باعث شد مامون مرو را به عنوان مرکز حکومت خود انتخاب کند.
اما "سامرا" به عنوان محل حکومت انتخاب شد زیرا این شهر نظامی بود و برای نیروهای نظامی "ترک" تاسیس شده بود و از شیعیان و مرکز حکومت بغداد فاصله داشت.
اما "قاهره" شهری بود که پس از سقوط بغداد جایگاه عباسیان شد. در عراق عرب و عراق عجم عباسیان جایگاهی نداشتند و البته ممالیک مصر همه کاره قاهره بودند و حکومت عباسیان در این منطقه ظاهری بود. از این رو پس از حمله عثمانی ها، حکومت عباسیان قاهره سقوط کرد.

در روایات و احادیث مختلفی آمده است که وقتی حضرت مهدی (علیه السلام) ظهور می کند مقر حکومت خود را کوفه قرار می دهد. امام صادق (علیه السلام) به "مفضل" فرمودند: «مرکز حکومت مهدی علیه السلام کوفه، و مرکز قضاوتش مسجد کوفه و مرکز بیت المال و محل تقسیم غنایم مسلمانان، مسجد سهله، و محل خلوت و مناجات هایش تپه های سپید و نورانی نجف اشرف است.»(17)
هم چنین در حدیثی به "ابوبصیر" فرمود:
مسجد "سهله" محل اقامت قائم (علیه السلام) و اهل و عیالش است. مسجد سهله، اقامتگاه حضرت ادریس (علیه السلام) بود. مسجد سهله، اقامتگاه حضرت ابراهیم خلیل الرحمان (علیه السلام) بود. خداوند، پیامبری را مبعوث نکرده، جز این که در مسجد سهله نماز گزارده است.
مسجد سهله، پایگاه حضرت خضر(علیه السلام) است. کسی که در مسجد سهله اقامت کند، همانند کسی است که در خیمه رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) اقامت کند. هیچ مرد و زن با ایمانی یافت نمی شود، جز این که دلش به سوی مسجد سهله پر می زند.(18)
هم چنین در بخش دیگری از روایات به موقعیت کوفه پس از ظهور امام زمان (علیه السلام) اشاره شده و این شهر پایتخت امام دوازدهم شیعیان پس از ظهور معرفی شده است.(19)

پی نوشت ها:
1. ابن هشام، السیرة النبویة، چاپ مصطفی سقا، ابراهیم ابیاری و عبدالحفیظ شلبی، بی تا، بیروت، ج 4، ص 310-311
2. ابن قتیبه، الامامة و السیاسة، 1401ق، بیروت، ج 1، ص 18-19
3. تاریخ یعقوبی، دار صادر بیروت، بی تا، ج 2، ص 159-160
4. ابن قتیبه، همان ج 1، ص 44-46
5. یعقوبی، همان ج 2، ص 214
6. بلاذری، جمل من انساب الاشراف، دارالفکر،1417ق، بیروت، ق، ج 3، ص 41
7. ابوحنیفه دینوری، اخبار الطوال، رضی، 1368ق، قم، ص 154
8. مسعودی، مروج الذهب و معادن الجوهر، تحقیق اسعد داغر، قم، دار الهجرة، دوم، 1409ق، ج 2، ص 426
9. ابن کثیر، البدایه و النهایه، دارالفکر، 1407ق، بیروت، ج 8، ص 16
10. ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، دارالفکر، 1418ق، بیروت، ج 2، ص 419
11. سیوطی، جلال الدین، تاریخ الخلفاء، محقق حمدی الدمرداش، مكتبة نزار مصطفى الباز، ‌1425ق، ج 1، ص 169-190
12. تاریخ طبری، تحقيق محمد أبو الفضل ابراهيم ، بيروت، دار التراث، ط الثانية، 1387ق، ج 7، ص 441
13. طقوش، محمد سهیل، دولت عباسیان، ترجمه: حجت الله جودکی، قم، پژوهشکده حوزه و دانشگاه، چاپ اول، 1380، ص39
14. همان، ص 57-63
15. همان، ص 148
16. دمشقی قرمانی، احمد بن یوسف، اخبار الدول و اخبار الاول فی التاریخ، محقق، احمد حطیط، عالم الکتاب، بیروت، بی­تا، ج 2، ص 211-213
17. مجلسی، بحار الانوار، اسلامیه، تهران، 1363ش، ج 53، ص 11
18. همان، ج 100، ص 436
19. همان، ج 53، ص 11

برای مشاهده مطلب در تاپیک اصلی کلیک فرمایید

 

 

موضوع: