سیلی خوردن حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها)

image: 

پرسش:

آیا سیلی خوردن حضرت زهرا (سلام الله علیها) صحت دارد؟

 

پاسخ:

موضوع سیلی زدن به فاطمه زهرا (سلام الله علیها)و هتک حرمت ان حضرت یکی از مصائب بزرگ تاریخ است که پیامبر ((صلی الله علیه و اله ))از این واقعه خبر داده بودند. این روایت را علمای بزرگ شیعه از جمله شیخ صدوق در امالی،[1] ابن شهرآشوب در مناقب،[2] سید بن طاووس در طرف من الانباء و المناقب،[3] شیخ حر عاملی در اثبات الهداه،[4] مجلسی در بحار الانوار،[5] بحرانی در عوالم العلوم[6] بیان کرده اند.

فَقُلْتُ مَا يُبْكِيكَ يَا رَسُولَ اللَّهِ- فَقَالَ أَبْكِي مِمَّا يُصْنَعُ بِكُمْ بَعْدِي- فَقُلْتُ وَ مَا ذَاكَ يَا رَسُولَ اللَّهِ- قَالَ أَبْكِي مِنْ ضَرْبَتِكَ عَلَى الْقَرْنِ- وَ لَطْمِ فَاطِمَةَ خَدِّهَا وَ طَعْنَةِ الْحَسَنِ فِي الْفَخِذِ- وَ السَّمِّ الَّذِي يُسْقَى وَ قَتْلِ الْحُسَيْنِ- قَالَ فَبَكَى أَهْلُ الْبَيْتِ جَمِيعاً فَقُلْتُ- يَا رَسُولَ اللَّهِ مَا خَلَقَنَا رَبُّنَا إِلَّا لِلْبَلَاءِ- قَالَ أَبْشِرْ يَا عَلِيُّ فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ قَدْ عَهِدَ إِلَيَّ- أَنَّهُ لَا يُحِبُّكَ إِلَّا مُؤْمِنٌ وَ لَا يُبْغِضُكَ إِلَّا مُنَافق[7]

 

شیخ صدوق در کتاب «الامالی» در حدیثی از پیامبر (صلی الله علیه و اله )با ذکر سلسله سند صحیح به نقل از امیر المؤمنین (عليه السلام )آورده است که: به همراه فاطمه، حسن و حسین علیهم السّلام نزد پیامبر (صلی الله علیه و اله )بودیم. ناگهان رسول الله (صلی الله علیه و اله )به ما نگاهی کرد و گریست! گفتم: چه شده یا رسول الله؟! فرمود: «أبکی من ضربتک علی قرن، و لطم فاطمه ـ (سلام الله علیها)ـ خدّها.» از یاد ضربت شمشیر بر پیشانی تو و سیلی دشمن بر صورت فاطمه ـ (سلام الله علیها)ـ گریستم.

 

طبق نظر شیخ مفید در اختصاص سیلی خوردن حضرت زهرا (سلام الله علیها)در جریان اخذ قباله فدک از ابوبکر و بازگشت به خانه بوده است.شیخ مفید در کتاب اختصاص می نویسد: امام صادق (عليه السلام )فرمودند : وقتی رسول خدا صلی الله علیه وآله از دنیا رفتند و ابو بکر به جای ایشان تکیه زد ، کسی را به نزد نماینده فاطمه زهرا صلوات الله علیها در فدک فرستاد و او را از آنجا بیرون کرد .

 

پس فاطمه علیها السلام به نزد وی آمده و فرمودند : ای ابو بکر ادعای جانشینی پدرم را کردی و در جای وی نشستی ؛ و به نزد نماینده من فرستاده و او را از فدک بیرون کرده ای در حالی که می دانی که پدرم آن را به من بخشیده بود ( و فدک از‌ آن من است ) و من برای این مطلب شاهد نیز دارم ... پس علی (عليه السلام )به ایشان فرمود : به نزد خود ابوبکر برو (وقتی که او تنهاست) پس بدرستیکه او از آن دیگری( عمر) سست تر است . و به او بگو ادعای جایگاه پدرم را کرده ای و گفته ای جانشین او هستی و در جای او نشسته ای و اگر فدک برای تو بود و من آن را از تو می خواستم باز هم باید آن را به من می دادی ( از باب احترا).

 

پس وقتی فاطمه زهرا (سلام الله علیها)به نزد وی رفته و این کلمات را فرمودند ، ابوبکر گفت : راست می گویی ؛ پس کاغذی خواست و در آن در مورد باز گرداندن فدک به فاطمه زهرا علیها السلام نوشت . پس حضرت صادق (عليه السلام )فرمودند : حضرت فاطمه ( (سلام الله علیها))بیرون آمدند و نوشته همراه ایشان بود . پس عمر ایشان را دید و گفت : ای دختر محمد این کتابی ( نوشته ) که همراه توست چیست؟ حضرت فرمودند : این نوشته ایست که ابو بکر آن را در مورد باز گرداندن فدک برای من نوشته است .

 

پس گفت : آن را به من بده ؛ پس حضرت امتناع فرمودند ؛ پس در حالیکه ایشان به فرزندی به نام محسن بار دار بودند عمر با لگد به ایشان زده ، پس محسن از شکم ایشان سقط شد . سپس سیلی به صورت ایشان زد . چنین است که انگار من وقتی را که گوشواره از گوش ایشان افتاد ، می بینم . سپس نوشته را گرفته و پاره کرد. پس حضرت به همین منوال گذراند و به سبب ضربت عمر هفتاد و پنج روز ، بیمار بودند و سپس از دنیا رفتند.[8]

 

اگر سوال شود:

گوشواره از گوش کنده شد یا گوش پاره گردید؟

در جواب میگوییم :مرحوم مجلسی آورده است « قالت فاطمه ...فضربنی بیده حتی انتثر قرطی من اذنی...»[9] چنان عمر به رویم سیلی زد که گوشواره از گوشم کنده شد.همچنین مرحوم مجلسی و بحرانی در نقل دیگری چنین آوردند: « ...فصفقت صفقة علی خدیها من ظاهر الخمار فانقطع قرطها و تناثرت الی الارض ..»[10] عمر گفت: از روی مقنعه چنان سیلی به صورتش زدم که گوشواره اش کنده شد و بر زمین پرت شد.

برخی دیگر از منابع تاریخی از جمله سید مرتضی در الشافی،[11] حلبی در سیره خود از ابن جوزی،[12] علی بن ابراهیم قمی در تفسیر خویش،[13] طبرسی در احتجاج[14]و مجلسی در بحار[15] به موضوع پاره کردن قباله فدک از دست حضرت زهرا (سلام الله علیها)و جسارت به ان بانو توسط خلیفه دوم اشاره کرده اند.

 

اکنون روایت علی بن ابراهیم قمی که در روایات دیگر هم تا حدودی مشترک است را بیان میکنیم.

از عثمان بن عيسي و حمّاد بن عثمان نقل شده است كه امام صادق (عليه السلام )فرمود: وقتى با أبو بكر بيعت شد و خلافت او بر همه‌ي مهاجر و انصار محقّق و ثابت شد، فردى را از جانب خود به سرزمين فدك فرستاده و دستور داد تا نماينده‌ي حضرت زهرا عليها السّلام را از آنجا اخراج كند. در پى اين اقدام، حضرت فاطمه عليها السّلام نزد أبو بكر آمد و فرمود:

اي ابو بكر! مرا از ميراث پدرم محروم كردي و نماينده‌ي مرا از فدك بيرون كردي در حالي كه رسول خدا صلي الله عليه وآله به دستور خدا آن را براي من قرار داده بود. ابوبكر گفت: براي اثبات اين مطلب، شاهداني اقامه كن. حضرت زهرا سلام الله عليها ام ايمن را آورد، ام ايمن گفت: اي ابو بكر من پيش از احتجاج با تو در باره فرمايش رسو خدا صلي الله عليه وآله، شهادت نمي‌دهم. ام ايمن گفت: شما را به خدا سوگند مي‌دهم، آيا شما مي‌دانيد كه رسول خدا صلي الله عليه وآ‌له فرمود: ام ايمن از اهل بهشت است؟ ابو بكر گفت: بلي. ام ايمن گفت:

 

پس من شهادت مي‌دهم كه خدا به رسولش وحي فرستاد «حق ذوي القربي را بده» آنگاه رسول خدا فدك را به دستور خداوند براي فاطمه قرار داد. پس از آن علي ((عليه السلام ))آمده همانند شهادت ام ايمن شهادت دادند. ابو بكر براي فاطمه سلام الله عليها در باره فدك سند و نامه‌ي نوشت و آن را به ايشان سپرد. در اين هنگام عمر وارد شد و گفت: اين نامه چيست؟ ابو بكر گفت:

فاطمه در باره فدك ادعا كرد و ام ايمن و علي بر آن شهادت دادند من هم اين نامه را نوشتم.

عمر نامه را از حضرت زهرا سلام الله عليها گرفت و پاره كرد و گفت: اين مال مسلمانان است، اوس بن حدثان و عايشه و حفصه شاهد بودند كه رسول خدا صلي الله عليه وآله فرمود: ما گروه پيامبران چيزي را به ارث نمي‌گذاريم آنچه را گذاشته ايم صدقه است؛ زيرا علي شوهر فاطمه به نفع خود سخن مي‌گويد و ام ايمن نيز زن صالحه‌ي است ولي اگر همراه او زن ديگري شهادت مي‌داد ما تجديد نظر مي‌كرديم. حضرت زهرا سلام الله عليها از نزد آنها گريه كنان بيرون رفت.[16]

 

اگر سوال شود:

زمان جسارت به حضرت زهرا (سلام الله علیها)در حین اخذ قباله و هدف خلیفه دوم از غصب فدک چیست؟

در جواب میگوییم:

طبق گزارشات در منابع این اتفاق در زمان هجوم به بیت فاطمه زهرا (سلام الله علیها)و زمانی که فاطمه زهرا قباله فدک را از ابوبکر اخذ نموده بود با جسارت خلیفه دوم روبرو شد.

 

سقیفه نشینان دو هدف را دنبال میکردند اول اینکه از لحاظ سیاسی دست بنی هاشم را از حکومت و خلافت کوتاه نمایند از این رو در روزهای اخر عمر پیامبر (صلی الله علیه و اله )با جلوگیری و ممانعت از اوردن قلم و دوات نگذاشتند پیامبر (صلی الله علیه و اله )وصیت خویش مبنی بر خلافت حضرت علی (عليه السلام )را بنویسند. این امر با تخلف از شرکت در جیش اسامه همراه بود که لعن پیامبر صلی الله علی وآله را به دنبال داشت و حضرت فرمود :لعن الله من تخلف عن جیش اسامه

از این رو مهاجر و انصار در سقیفه بنی ساعده بدون حضور حضرت علی (عليه السلام )و بنی هاشم ابوبکر را به عنوان جانشین پیامبر مشخص کردند.

 

پس هدف اول عدم دسترسی حضرت علی (عليه السلام )و بنی هاشم به خلافت و حکومت کلید خورد.

هدف دوم انان این بود که از لحاظ اقتصادی بنی هاشم را در تنگنا قرار داده و معاش بنی هاشم را مختل نماید لذا بر روی فدک دست گذاشته و این ملک مهم که پیامبر (صلی الله علیه و اله )ان را به حضرت فاطمه (سلام الله علیها)بخشیده بود از دست بنی هاشم خارج کردند.

از احتجاج حضرت زهرا (سلام الله علیها)و حضرت علی (عليه السلام )با خلفا در مورد حقانیت فدک در منابع سخن به میان امده است با این حال در این روایت ابوبکر با پذیرش رد فدک به حضرت زهرا (سلام الله علیها)در مسیر بازگشت از نزد ابوبکر با خلیفه دوم برخورد نموده و ان اتفاق رخ میدهد.

 

علت عکس العمل خلیفه دوم به عوامل مختلفی بستگی دارد.

بهانه عمر در برخي روايات اين بوده است كه اگر فدك را به حضرت زهرا (سلام الله علیها)برگرداند، دستگاه حاكم نمي‌تواند بذل و بخشش به مردم را از جاي ديگر تهيه كند و در آمد فدك را بهترين منبع در آمد براي اين كار و خواباندن آشوب ها مي‌دانست. از اين جهت به ابو بكر اعتراض كرد که چرا قباله فدک را به فاطمه (سلام الله علیها)برگرداندی.

البته بهانه‌ ديگري را كه ابو بكر و عمر جعل كردند و به رسول خدا صلي الله عليه وآله نسبت دادند اين بود كه پيامبر (صلی الله علیه و اله )فرموده: پيامبر چيزي به ارث نمي‌گذارد.

از اين كه عمر به ابو بكر اعتراض مي‌كند و نامه را در حضور او و يا در بيرون از جلسه پاره مي‌كند، به دست مي‌آيد كه ابو بكر از خود اختياري نداشته است و همه‌ي كارها به دست عمر انجام مي‌شده و اراده و تصميم او در پيشبرد حكومت ابو بكر، نقش مهم و كليدي را داشته است.

 

اگر سوال شود:

شهادت حضرت محسن (عليه السلام )در زمان هجوم به خانه رخ داد یا اخذ قباله فدک؟

در جواب میگوییم:

در مورد شهادت حضرت محسن بن علی (علیهما السلام) منابع متعددی آن را نقل کردند. غالب منابع شهادت حضرت محسن (عليه السلام )را در زمان هجوم به خانه نقل کرده اند اکنون این روایات را بررسی میکنیم.

روایات اهل سنت

شهرستانی سخنی را از نظام معتزلی نقل کرده است که وی معتقد بوده است در زمان هجوم به خانه فاطمه (سلام الله علیها)به ایشان جسارت شده است.

ضرب بطن فاطمه یوم البیعه حتی القت الجنین من بطنها وکان یصیح احرقوا دارها بمن فیها[17]

روز بیعت چنان بر شکم فاطمه (سلام الله علیها)زدند که بچه‌اش سقط شد و فریاد می‌زد: خانه‌اش را با هر کس داخل آن است بسوزانید.

همچنین ابن ابی الحدید نیز در داستان مناظره با استادش ابوجعفر نقیب به سقط حضرت محسن (عليه السلام )در جریان بیعت اشاره می‌کند.

وی مینویسد: بنابراین سقط حضرت محسن (عليه السلام )در جریان بیعت‌خواهی طرفداران ابوبکر از علی(علیه السلام) پس از رحلت رسول خدا(صلی الله علیه و اله) بوده است.[18]

روایات شیعه

در کتاب هدایة الکبری حسین بن همدان خصیبی ص 392

در حلیة الابرا مرحوم بحرانی ج 2 ص 669

در بحار الانوار مرحوم مجلسی ج 53 ص 19

در نوائب الدهور مرحوم میرجهانی ج 3 ص 150

در فاطمه بهجة قلب المصطفی از رحمانی همدانی ج 2 ص 532

در ماساة الزهرا سید جعفر مرتضی عاملی ج 2 ص 61

در منابع فوق این روایت آمده است که شهادت حضرت محسن (عليه السلام )در زمان هجوم به بیت فاطمه (سلام الله علیها)بوده است.

.... و صاح امیر المومنین بفضه یا فضه مولاتک فاقبلی منها ما تقبله النسائ فقد جاءها المخاض من الرفسه و رد الباب فاسقطت محسنا..[19]

علی (عليه السلام )فریاد کشید ای فضه به سوی بانویت بشتاب چنانچه زنان در مییابند چرا که در اثر لگد و اصابت درب به شکمش درد او را گرفته و محسن (عليه السلام )را سقط کرد.

روایت دیگری را مرحوم مجلسی بیان کرده است که شهادت حضرت محسن (عليه السلام )حین هجوم به خانه رخ داده است.

.... و رکل الباب برجله فرده علی و انا حامل .... و جائنی المخاض فاسقطت محسنا قتیلا بغیر جرم ....[20]

در روایت دیلمی از حضرت زهرا (سلام الله علیها)امده است عمر با پایش به در کوبید و آن را به طرف من راند در حالیکه من باردار بودم درد زایمان مرا گرفت پس محسنم را سقط کردم در حالی که بدون جرم کشته شد.

در روایت دیگری از طبری شیعی در دلائل الامامه چنین آمده است که:

عن الامام الباقر (عليه السلام )... و حملت بمحسن فلما قبض رسول الله و جری ماجری فی یوم دخول القوم علیها دارها و اخرج ابن عمها امیرالمومنین و ما لحقها من الجرل اسقطت به ولدا تماما ...[21]

 

امام باقر (عليه السلام )فرمود فاطمه (سلام الله علیها)به محسن (عليه السلام )باردار شد پس زمانی که رسول خدا (صلی الله علیه و اله )رحلت کرد و حوادثی در جریان ورود این قوم به خانه حضرت زهرا (سلام الله علیها)اتفاق افتاد و پسر عمویش امیرالمومنین از خانه بیرون برده شد و در اثر انچه از ان مرد (عمر) به او رسید یک بچه کامل را سقط کرد.

همچنین روایت مسعودی در اثبات الوصیه در مورد شهادت حضرت محسن (عليه السلام )حاکی از هجوم به خانه فاطمه علیها السلام است.

و ضغطوا سیدة النساء بالباب حتی اسقطت محسنا[22]

انان در زمان هجوم به خانه فاطمه (سلام الله علیها)سیده زنان را پشت درب چنان فشار دادند که محسن را سقط کرد.

همچنین صفدی در الوافی بالوفیات مینویسد : ان عمر ضرب بطن فاطمه یوم البیعه حتی القت محسنا[23]

عمر در روز بیعت چنان بر شکم فاطمه زد که محسن (عليه السلام )را سقط نمود.

 

در روایات فوق همانطور که ملاحظه کردید جریان شهادت حضرت محسن (عليه السلام )مربوط به هجوم به خانه فاطمه (سلام الله علیها)یا روز بیعت گرفتن از حضرت علی (عليه السلام )که همان روز هجوم به خانه بود ذکر شده است.

پس مسلم است که شهادت حضرت محسن (عليه السلام )در زمان هجوم بوده است.

اما در رابطه با حدیث و روایت مذکور در اختصاص شیخ مفید که شهادت حضرت محسن (عليه السلام )را منوط به بازگشت فاطمه (سلام الله علیها)از نزد ابوبکر و گرفتن قباله فدک بیان میکند.[24] باید عرض کنم این روایت، روایت منفردی است که فقط شیخ مفید آن را بیان کرده است.

در حالی که گزارش شهادت حضرت محسن (عليه السلام )در زمان هجوم به خانه و روز بیعت در روایات متعدد و معتبری نقل شده است و میتوان گفت تواتر دارد.

ضمن اینکه جریان غصب فدک قبل از هجوم به خانه رخ داده است. شواهد و قرائنی بر این موضوع دلالت دارد که مجال بیان در اینجا نیست.

 

 

پی نوشت:

 

[1] . امالی صدوق، ص 134، کتابچی، تهران، 1376ش

 

[2] . ابن شهرآشوب، مناقب، ج 2 ص 209، علامه، قم 1379ق

 

[3] . سید بن طاووس، طرف من الانباء، ص 415، تاسوعا، مشهد 1420ق

 

[4] . شیخ حر عاملی اثبات الهداه، ج 1 ص 301، اعلمی بیروت، 1425ق

 

[5] . مجلسی بحار الانوار ج 27 ص 209، تهران، اسلامیه، 1363ش

 

[6] . بحرانی عوالم العلوم ج 11 ص 552، قم موسسه امام مهدی، 1382ش

 

[7] . امالی صدوق ص 134 کتابچی تهران 1376ش

 

[8] . شیخ مفید، الاختصاص، ص 183، قم، کنگره شیخ مفید، 1413ق

 

[9] . مجلسی بحار ج 30 ص 349

 

[10] . مجلسی بحار ج 30 ص 294؛ بحرانی عوالم العلوم، ج 11 ص 409

 

[11] . الشريف المرتضى، علي بن الحسين الموسوي _متوفاي436 ق_، الشافي في الإمامة،‍ ج 4 ص 97، تحقيق و تعليق: السيد الحسيني الخطيب، ناشر: مؤسسة إسماعيليان – قم، چاپ: الثانية، سال چاپ1410

 

[12] . الحلبي، علي بن برهان الدين _متوفاى1044 ق_، السيرة الحلبية في سيرة الأمين المأمون، ج 3، ص 488، ناشر: دار المعرفة - بيروت – 1400.

 

[13] . القمي، أبي الحسن علي بن ابراهيم (متوفاى310هـ) تفسير القمي، ج 2، ص 156، تحقيق: تصحيح وتعليق وتقديم: السيد طيب الموسوي الجزائري، ناشر: مؤسسة دار الكتاب للطباعة والنشر - قم، الطبعة: الثالثة، صفر 1404

 

[14] . الطبرسي، أبي منصور أحمد بن علي بن أبي طالب _متوفاى 548 ق_، الاحتجاج، ج 1، ص 122، تحقيق: تعليق وملاحظات: السيد محمد باقر الخرسان، ناشر: دار النعمان للطباعة والنشر - النجف الأشرف، 1386 - 1966 م.

 

[15] . المجلسي، محمد باقر _متوفاى1111ق_، بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ج 29، ص 134، تحقيق: محمد الباقر البهبودي، ناشر: مؤسسة الوفاء - بيروت - لبنان، الطبعة: الثانية المصححة، 1403هـ - 1983م.

 

[16] . علی ابن ابراهیم قمی همان

 

[17] . شهرستانی، ملل و نحل ج 1 ص 58، شریف رضی قم، 1364ش

 

[18] . ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج 14 ص 193، مرعشی قم 1383ش

 

[19] . بحرانی، حلیة الابرار، ج 6، ص 392، معارف اسلامیه، قم، 1411ق

 

[20] . مجلسی بحار الانوار ، ج 30 ص 349 ، سید جعفر مرتضی عاملی ماساة الزهرا ج 2 ص 141، دارالسیره بیروت 1418ق

 

[21] . طبری دلائل الامامه ص 27، بعثت قم 1413ق،؛ بحرانی عوالم العلوم ج 11ص 504؛ ماساة الزهرا سید جعفر مرتضی عاملی ج 2 ص 142

 

[22] . مسعودی اثبات الوصیه ص 142

 

[23] . صفدی، الوافی بالوفیات، ج 6 ص 17، فرانز اشتاینر، بیروت، 1401 ق

 

[24] . شیخ مفید، الاختصاص ص 185

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

موضوع: