جابر بن یزید جعفی

image: 
جابر بن یزید جعفی کیست؟

پرسش:
جابر بن یزید جعفی کیست؟

پاسخ:
«جابر بن یزید بن حارث جُعْفی» از تابعین و معروف ترین فقها، محدثان و مفسران شیعه است و از اصحاب امام باقر و امام صادق(علیهما السلام) به شمار می رود.

«جابر» بنا بر گزارش منابع، دارای مقام و منزلت والایی بوده و دارای کتاب‌ هایی است. وی در جایگاه راوی احادیث از جانب شیعیان و حتی اهل سنت مورد مدح و طعن قرار گرفته است. وفات او را سال 128 قمری گفته‌ اند.
از تاریخ تولد جابر و نام پدر و مادر وی مطلبی در دسترس نیست اما گفته‌ اند نسب وی به خاندان جعفی، از خاندان‌ های مشهور یمنی ساکن در کوفه از طایفه «جعفه» از قبیله «مذحج» می‌ رسد که از یمن به کوفه کوچ کردند.(1)
«نجاشی» از عالمان رجالی شیعه از او با کنیه «ابو عبدالله» و «ابو محمد» یاد می‌ کند.(2)
برخی نیز کنیه او را «ابو یزید» گفته‌ اند.(3)
از القاب وی نیز می‌ توان به «جعفی کوفی»(4) و «عربی قدیم»(5) اشاره کرد.
«شیخ طوسی» بنا بر نقل «ابن قتیبه» او را «اَزدی» معرفی کرده است(6)، اما «محمد تقی شوشتری» این قول را نادرست می‌ داند و می‌ گوید: شیخ در اثر خلط با «جابر بن زید» او را ازدی دانسته است.(7)
از زندگی او تا پیش از ورودش به مدینه و درک محضر امام باقر و امام صادق (علیهما السلام) اطلاعات چندانی در دست نیست، اما اگر این روایت را بپذیریم که جابر به هنگام وداع با امام باقر گفته که هجده سال از محضر امام بهره برده است(8) و زمان وداع را اواخر زندگی امام فرض کنیم، سال ورود او به مدینه حدود سال ۹۶ خواهد بود.
بر طبق گزارشی که از قول جابر نقل شده، وی در نخستین دیدار با امام باقر خود را کوفی و از خاندان جعفی معرفی نموده و انگیزه‌ اش از سفر به مدینه را آموختن علم از ایشان بیان کرده است.
احتمالاً به سبب حساسیت مردم مدینه به کوفیان شیعی مذهب، امام از او خواسته که به مردم مدینه بگوید اهل مدینه است زیرا هرکس به شهری وارد شود، تا از آن شهر خارج نشود، از مردم آن شهر محسوب می‌ شود.
امام در این دیدار دو کتاب به جابر داد و از او خواست تا مطالب یکی از این دو کتاب را در زمانِ حکومت بنی امیه فاش نسازد و پس از زوال دولت آنان، حتماً مطالبِ آن را فاش کند.(9)
اگر این روایت صحیح باشد، حکایت از مقام و منزلت جابر در نزد امام دارد.
بر اساس گزارشی که «ابن سعد» نقل کرده، هر گاه «عیسی بن مسیب»، قاضیِ «خالد بن عبدالله قسری»، در کوفه به مَسندِ قضا می‌نشست «جابر بن یزید» کنار او می‌ نشست. این گزارش نیز مبیّن اهمیت جایگاه اجتماعی وی است.(10)
هم چنین بنابر گزارش «یعقوبی» جابر بن یزید از جمله فقهای اواخر دوران امویان و اوایل روزگار عباسان بوده است.(11)
با این همه، در متون رجالی و متون حدیثی کهن شیعه، گزارش‌ ها و روایات ضد و نقیضی در باره جابر وجود دارد که باعث پدید آمدن دیدگاه‌ های متفاوت، بلکه متناقضی، در باره وثاقت او شده است.
چندین روایت از امام باقر و امام صادق(علیهما السلام) در مدح جابر بن یزید وارد شده است که نشان از مقام بالای جابر نزد ائمه دارد.
از قول امام صادق (علیه‌ السلام) نقل شده که جابر در نزد ایشان منزلت سلمان را در نزد پیامبر(صلی الله علیه وآله) دارد.(12)
اما در موردی دیگر امام صادق، ذَریح را از ذکر نام جابر منع کرده زیرا بر آن بوده است که اگر نادانان احادیث وی را بشنوند به او طعن خواهند زد.(13)
در روایت دیگری امام صادق برای جابر، آمرزش خواسته و «مغیره بن سعید» از غلات آن عصر، را به دلیل دروغ بستن به ایشان لعن کرده است.(14)
در یک مورد دیگر جابر به امام باقر (علیه‌ السلام) گفته است که شما سخنان و اسراری را به من سپرده‌ اید که بسی سنگین است و گاه باعث می‌ شود تحمل خود را از دست بدهم و حالتی شبیه جنون به من دست دهد. امام به او توصیه کرده است در چنین حالتی به صحرا برود و گودالی بسازد و سر در آن کُند و اسراری را که از امام شنیده باز گوید.(15)
حتی در پاره‌ ای منابع «جابر» باب امام باقر معرفی شده است.(16)

پی نوشت ها:
1. سمعانی، عبدالکریم، الانساب، بیروت، دارالجنان، 1408ق، سمعانی، الانساب، ج 2، ص48 و47
2. نجاشی، احمد بن علی، رجال النجاشی، قم، جامعه مدرسین، 1415ق، ص128.
3. بخاری، محمد، التاریخ الکبیر، بیروت، دارالمعرفه، 1406ق، ج2، ص210.
4. بخاری، التاریخ الکبیر، 1406ق، ج2، ص210.
5. نجاشی، همان، ص128.
6. طوسی، محمد بن حسن، اختیار معرفة الرجال، قم، آل البیت، 1404ق، ص129.
7. شوشتری، محمدتقی، قاموس الرجال، قم، جامعه مدرسین، 1419ق، ج2، ص543.
8. طوسی، محمد بن حسن، الامالی، قم 1414، ج1، ص296
9. کشی، محمد بن عمر، اختیار معرفة الرجال، المعروف برجال‌الکشی، (تلخیص) محمد بن حسن طوسی، تصحیح و تعلیق محمدباقر بن محمد میرداماد، چاپ مهدی رجائی، قم، 1404، ج2، ص438.
10. ابن‌ سعد، محمد بن منیع، الطبقات الکبرى (بیروت)، ج2، ص364
11. یعقوبی، احمد بن ابى یعقوب، تاریخ یعقوبی، ج2، ص348و363
12. شیح مفید، الاختصاص، (منسوب به ایشان)، چاپ علی اکبر غفاری، قم: جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، (بی تا)، ج1، ص216.
13. کشی، پیشین، ج2، ص439
14. همان، ص435
15. همان، ص441-442
16. مدرسی طباطبائی، حسین، میراث مکتوب شیعه از سه قرن نخستین هجری، دفتر 1، ترجمه علی قرائی و رسول جعفریان، قم 1383 ش، ج1، ص127

برای مشاده مطلب در تاپیک اصلی کلیک فرمایید

 

 

موضوع: