انسان در نگاه علم اخلاق

image: 
می خواستم بدانم که اخلاق چه نگاهی به انسان دارد؟

می خواستم بدانم که اخلاق چه نگاهی به انسان دارد؟

در انسان شناسی اسلامی که یکی از پایه ها و مبانی نظام اخلاق اسلامی را تشکیل می دهد، شش اصل به طور خاص مورد توجه قرار گرفته است.

1. انسان موجودی دو بعدی است
وجود انسان در جسم خلاصه نمی شود. بخش اصلی وجود انسان که عنصری شریف تر و مرتبه ای والاتر دارد، به نام روح از دایره جسم و جسمانیات خارج است.
در فرهنگ اسلامی برای تعبیر از روح انسان سه واژه نفس، عقل و قلب نیز به کار گرفته شده است؛ معمولا تعداد اسم برای یک حقیقت ناشی از تعداد اعتبارات و ملاحظات است که این خود از تعدد شئون یک حقیقت ناشی می شود.
حقیقت باطنی انسان را روح می نامند چون زندگی انسان به آن وابسته است؛ و عقل می گویند چون حقایقی را درک می کند که جسم از دست یابی به آن ها ناتوان است؛ و قلب می خوانند چون با اندیشه های مختلف حالت های گوناگون می یابد؛ و با این همه نفس انسان است یعنی خود اوست و نه غریبه ای که مهمان خانه وجودش باشد.
از این تعدد تعبیر می توان به این نتیجه رسید که حقیقت انسان همان جنبه باطنی اوست که علم و حیات آدمی به عنوان بارزترین نمود و بالاترین مرتبه وجود تابع اوست و به عبارت روشن تر انسانیت انسان به او بستگی دارد .

2. عمر انسان محدود به زندگی دنیا نیست
دنیا دوره ای کوتاه از زندگی ماست که با مقایسه به طول عمر انسان توقف کوتاه مسافری خسته در طول راه می ماند.
قرآن کریم در شمارش مراحل زندگی انسان به مراحلی که در این دنیا اتفاق می افتد بسنده نکرده پس از همه آنها دو مرحله دیگر شماره کرده می فرماید: «ثُمَّ إِنَّكُمْ بَعْدَ ذَٰلِكَ لَمَيِّتُونَ "ثُمَّ إِنَّكُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ تُبْعَثُونَ (1) آن گاه پس از همه این مراحل می میرید سپس در روز قیامت برانگیخته می شوید.»

3. انسان موجودی هدفمند است و در تمام زندگی خود هدفی والا را دنبال می کند
همه حکما از گذشته های دور تاکنون به رغم اختلاف در جوانب مسئله در این نکته اتفاق نظر دارند که سعادت و هدف انسان در معارف حقه و اخلاق پاکیزه منحصراست.
این برداشت در جای خود صحیح است چون معارف حقه و اخلاق پسندیده اولا به خودی خود مطلوب انسان است و ثانیا تا ابد با انسان همراه است؛ ولی حقیقت این است که نهایت کمال آدمی نیستند چون میوه ای شیرین تر از خود دارند.
این دو ویژگی موجب محبت و انس به خدا می شوند و در نهایت انسان را به وادی تشبه به حضرت خالق می برند که بالاترین مرتبه سعادت انسان است.
انسان می تواند با تهذیب و تزکیه صفت های خود را به صفت های حضرت حق نزدیک کند در محور اخلاق منظور از تشبه این است که انسان به نیکی ها آراسته شود و اعمال نیک را به دلیل نیکی و شایستگی انجام دهد.

4. تلاش انسان در سرنوشت او موثر است
نظام ترقی و تکامل انسان بر مبنای حقیقت، پایه گذاری شده و از هر گونه اعتبار و قرارداد منزه است. هیچ کس بدون استحقاق در مرتبه ای نمی نشیند و تا مقامی را احراز نکند از نعمت ها و مزایای آن بهره نمی برد. بنابراین سعادت و شقاوت انسان به مرتبه وجودی او یعنی به میزان راهی که در مسیر کمال پیموده بستگی دارد.
مرتبه وجودی و حقیقت شخصیت آدمی است که بهره مندی یا محرومیت از سعادت را تعیین می کند. به همین دلیل هر چیزی پیش از آن که در آینده انسان اثرگذار باشد باید در شخصیت او تاثیر کند. به عبارت دیگر، راه تاثیر در سرنوشت انسان تاثیر در شخصیت اوست؛ پس هنگامی که می گوییم عمل آدمی در سرنوشت او موثر است به این معنی است که شخصیت معنوی انسان با اعمال او ساخته می شود و چون انسان نیز خود عمل ساز است بین انسان و عمل یک رابطه تعاملی برقرار است.

5. انسان موجودی مختار است و می تواند سرنوشت خود را بسازد و تغییر دهد
نظام اخلاقی در صورتی معنادار خواهد بود که انسان در جریان زندگی آزاد بوده و هر کاری را با میل و اراده و اختیار خود انجام دهد. تاسیس نظام اخلاقی برای موجودی که از خود اختیاری ندارد و همه کارهای خود را تحت تاثیر عاملی دیگر به اجبار انجام می دهد کاری عبث و بیهوده است.

6. انسان موجودی تغییر پذیر است
اصل دیگری که نظام اخلاقی اسلامی بر آن مبتنی است تغییرپذیری اخلاق انسان است، چرا که در غیر این صورت حتی ارائه یک راهکار ساده تهذیبی عبث و غیرعاقلانه خواهد بود تا چه رسد به تدوین یک نظام اخلاقی.
امکان تهذیب اخلاق و پیراستن نفس از رذیلت ها ی اخلاقی، همواره مورد بحث و گفتگو بوده است؛ گروهی آن را غیرممکن شمرده و گروهی دیگر به امکان، رأی داده اند.

قول صحیح آن است که اخلاق انسان به دلائل زیر قابل تغییر می باشد:
الف: توصیه های اخلاقی، بخش زیادی از تعالیم ادیان و مکتب های آسمانی و غیرآسمانی را به خود اختصاص داده است. تمامی جوامع بشری، نظامی تربیتی دارند که جاهلان را ارشاد و خلاف کاران را مجازات می کند.
در صورتی که تغییر و اصلاح اخلاق انسان غیرممکن باشد تمام سفارش ها، اندرزها، سیاسات و عقوبت ها لغو و بیهوده است. از همه مهم تر این که شارع آسمانی که عقل کل و کامل است نباید تا این حد ما را به کاری بیهوده و غیرممکن ترغیب کرده باشد.
ب: انسان قادر است حیوانات را تربیت کرده رفتار آنان را تغییر دهد، مثلا سگ شکاری در اثر تربیت حرص خوردن شکار را از دست می دهد. اسب چموش به مرور زمان رام می شود و برخی حیوانات وحشی با آموزش و تربیت اهلی شده بعضی آداب را فرا می گیرند. با این حال چگونه می توان گفت انسان قابل تربیت نبوده و اخلاق انسانی تغییر پذیر نیست؟
آیا می توان باور کرد که استعداد انسان برای ترقی از سایر حیوانات کمتر باشد.
ج: خداوند متعال از سر رحمت و عطوفت با بندگان برای پاک سازی انسان ها از پلیدی های معنوی راه های زیادی قرار داده است.
پیامبرانی را مبعوث کرده است تا آن ها را از پلیدی های عقیدتی، اخلاقی و عملی پاکیزه می کند؛ به اعمال نیک اثری بخشیده که آثار و پیامدهای بدکاری را پاک می کند.
سلسله شفاعت را مقرر فرموده تا انسان ها به خاطر اشتباهات کوچک به ورطه هلاکت و دوری از رحمت نیفتد و توبه را تشریع کرده، آموزش داده، به صورت الزامی و با تاکید و تکرار از بندگان خواسته، به بندگان شایسته توفیق توبه داده و پذیرش آن را بر خود واجب ساخته تا بدی ها و ناپاکی ها را از ضمیر انسان ها بزداید.
این همه جلوه های رحمت و نمودهای پاک سازی انسان را به این باور می رساند که جهان آفرینش به گونه ای سامان یافته که به سوی پاکی حرکت کند. این اعتقاد به انسان توانایی می دهد که برای اخلاق خود نظامی بسازد که پیوسته او را از پلیدی ها دور و به پاکی نزدیک کند. (2)

پی نوشت ها:
1. مومنون/ 15-16
2. تهرانی، مجتبی، اخلاق الهی، سازمان اتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، تهران، ج1، صص69-132

برای مشاهده مطلب در تاپیک اصلی کلیک فرمایید

 

 

موضوع: