علوم قرآن و حدیث

قرانی ، علوم قران، حدیث

«سابقون» که درآیه 10سوره واقعه آمده چه کسانی هستند؟

«وَ السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ أُوْلَئكَ الْمُقَرَّبُون‏»؛ و پيشگامان پيشگامند، آن ها مقرّبانند.(1) "سابقون" كسانى هستند كه نه تنها در ايمان پيشگامند، كه در اعمال خير و صفات و اخلاق انسانى نيز پيشقدمند، آن ها "اسوه" و "قدوه" مردمند، و امام و پيشواى خلقند، و به همين دليل مقربان درگاه خداوند بزرگند. تفسیر به سبقت در طاعة اللَّه (اطاعت خدا)، نمازهاى پنجگانه، جهاد، هجرت، یا توبه و امثال آن اشاره به گوشه ‏اى از اين مفهوم وسيع است.

انگيزه‌ ها و اهداف افترا زننده از ديدگاه قرآن چيست؟

"افتراء" به معناى جعل دروغ، و چيزى از خود در آوردن است‏.(1) با مراجعه به آیات قرآن کریم، مواردی را می توان مورد اشاره قرار داد. البته مواردی که در قرآن آمده بیشتر ناظر به تقابل حق و باطل است. به مورادی از آن ها به صورت فهرستوار اشاره می شود: ـ گمراه کردن دیگران

منظور از "سلطان" در آیه 38 سوره ذاریات چیست؟

«وَ فىِ مُوسىَ إِذْ أَرْسَلْنَاهُ إِلىَ‏ فِرْعَوْنَ بِسُلْطَانٍ مُّبِينٍ»؛ و در (زندگى) موسى نيز (نشانه و درس عبرتى بود) هنگامى كه او را با دليلى آشكار به سوى فرعون فرستاديم.(1) راغب در مفردات، سلاطه را تمكّن و قدرت از روى قهر گفته است‏.(2) "سلطان" به معنای دليل و غلبه و تسلّط است. دليل و حجّت را از آن جهت، سلطان می گويند كه سبب غلبه و تسلّط می شود. سلطان در قرآن مجيد فقط در معناى تسلط و دليل بكار رفته است. سلطان گاهى در معجزه به كار رفته، به عنوان آن كه سبب تسلط است.(3)

قران کریم، در پاسخ به مادیگراها و کسانی که معتقدند امور و جهان غیر مادی وجود ندارد و این امور چون از ادراک انسان خارج و غیر قابل تجربه و آزمایش است پس دلیلی بر وجود آن ها نداریم؛ چه پاسخی می دهد؟

در این که حس و قوای حسی ابزار شناخت هستند هیچ شکی نیست و در قرآن نیز آیات بسیاری داریم که برای هدایت انسان ها شاهدهای فراوانی از عالم ماده و طبیعت استفاده کرده است. اما این به معنای منحصر کردن هدایت در امور حسی و اصالت بخشیدن به آن نیست.

در سوره سبا آیه 6، کسانی که به آن ها علم داده شده چه کسانی هستند؟ آیا این آیه مشمول همه کسانی که صاحب علم هستند می شود یا اشخاص خاصی را در بر می گیرد؟

«وَ يَرَى الَّذِينَ أُوتُواْ الْعِلْمَ الَّذِى أُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَّبِّكَ هُوَ الْحَقَّ وَ يَهْدِى إِلىَ‏ صِرَاطِ الْعَزِيزِ الحمِيدِ»؛ آنان كه از دانش برخوردارى يافته ‏اند مى‏ دانند كه آنچه از جانب پروردگارت بر تو نازل شده است حق است و به راه خداى پيروزمند ستودنى راه مى ‏نمايد.(1) در این که مراد از «الَّذِينَ أُوتُواْ الْعِلْمَ» کیست چندین نظر وجود دارد:

منظور از "عقبه" در آیات سوره بلد چیست؟

«فَلَا اقْتَحَمَ الْعَقَبَةَ وَ مَا أَدْرَئكَ مَا الْعَقَبَةُ»؛ ولى او از آن گردنه مهمّ نگذشت. و تو نمى ‏دانى آن گردنه چيست.(1) معنای لغوی: اقتحام از ریشه "قحم" به معنای قرار گرفتن و ورود در كار سخت و خوفناك است.(2) هم چنین به معنای وارد و داخل شدن و گذشتن از چيزى با شدت و مشقت است.(3) عقبه به معناى گردنه و راهى در قله كوه است.(4) به بیان دیگر این كه لازم است در آن عقوبت، تنگى و سختی و خطر را متحمل شود.(5) نکته: «وَ ما أَدْراكَ مَا الْعَقَبَةُ»؛ تعبير اين كه تو نمى ‏دانى، كنايه است از عظمت و اهمیت آن عقبه.(6)

منظور از "امانت" که خداوند بر آسمان ها و زمین و کوه ها عرضه کرد ولی آن ها ابا کردند چیست؟

«إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمانَةَ عَلَى السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ الْجِبالِ فَأَبَيْنَ أَنْ يَحْمِلْنَها وَ أَشْفَقْنَ مِنْها وَ حَمَلَهَا الْإِنْسانُ إِنَّهُ كانَ ظَلُوماً جَهُولاً»؛ ما امانت (تعهّد، تكليف، و ولايت الهيّه) را بر آسمان ها و زمين و كوه‏ ها عرضه داشتيم، آن ها از حمل آن سر برتافتند، و از آن هراسيدند امّا انسان آن را بر دوش كشيد او بسيار ظالم و جاهل بود، (چون قدر اين مقام عظيم را نشناخت و به خود ستم كرد)!(1)

در آیه 2 سوره "نور" چرا زانیه مقدم بر زانی ذکر شده است؟

«الزَّانِيَةُ وَ الزَّانىِ فَاجْلِدُواْ كلُ‏َّ وَاحِدٍ مِّنهمَا مِاْئَةَ جَلْدَةٍ وَ لَا تَأْخُذْكمُ بهمَا رَأْفَةٌ فىِ دِينِ اللَّهِ إِن كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الاخِرِ وَ لْيَشهدْ عَذَابهمَا طَائفَةٌ مِّنَ الْمُؤْمِنِينَ»؛ هر يك از زن و مرد زناكار را صد تازيانه بزنيد و نبايد رأفت (و محبّت كاذب) نسبت به آن دو شما را از اجراى حكم الهى مانع شود، اگر به خدا و روز جزا ايمان داريد! و بايد گروهى از مؤمنان مجازاتشان را مشاهده كنند!(1)

آیا در قرآن آیات سیاسی وجود دارد؟ اگر هست کدام آیات قرآن سیاسی هستند؟

با توجه به موضوع علم سیاست که نوعی مصلحت و دوراندیشی در اداره و تدبیر امور جامعه و مردم است، باید گفت آیات زیادی در این زمینه وجود دارد. در زمینه رعایت عدل و قسط، حکومتداری، ارزش گذاری، رابطه با مؤمنان، رابطه با غیر مؤمنان، رابطه با حاکم و رهبر، اجرای حدود و احکام قضایی، موضوعات تربیتی، تغذیه، امور معیشت، و ...، در قرآن آیات متعدد وجود دارد که مجال شمارش آن ها نیست؛ لذا بطور موردی اشاره می شود: ـ بعثت انبياء براي اقامه قسط و عدل:

آیا روایت یا حدیثی از پیامبر اکرم (ص) وجود دارد که در آن ویژگی های مفسران بعد از ایشان نقل شده باشد؟ آیا تفسیر قرآن به قرآن برای تمامی آیات امکان پذیر است تا دیگر نیازی به مفسّر نداشته باشیم؟ آیا تمامی راویان و محدثانی که روایات تفسیری را نقل می کنند، نقل هایشان معتبر است؟

در ابتدا باید گفت: خیر، از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) حدیثی نداریم که در آن ویژگی های مفسران بیان شده باشد؛ البته از آن حضرت، احادیث و روایات تفسیری داریم که می توان شیوه تفسیر نمودن آیات را از آن ها آموخت.