نقص علم تجربه در اثبات توحید و معاد

image: 

من با نظریه آخر استیون هاوکینگ بی خدا شدم و به نظرم ایشان اصلا جهنم نمی روند چون اعتقاد کورکورانه به درد نمی خورد و ایشان با تحقیق، دلیلی بر وجود خدا نیافته است. سوال بنده این است واقعا بعد مرگ چه می شود؟ این حرف های 1400 سال پیش رو تکرار نکنید، چرا که علم ثابت کرده بعد از مرگ حیاتی نیست و انسان ها نیز تکامل یافته از میمون هستند؛ و وقتی برای حیوانات حساب و کتابی نیست برای ما هم نیست. حالا اسلام می گوید اگر معادی نبود شما ضرری نمی کنید، چرا ضرر نمی کنیم در حالی که منکرین معاد بدون محدودیت از زندگی لذت می برند و معتقدین خیر؟

برای پاسخ کامل به سوال شما توجه به چند نکته لازم است: نکته اول: اینکه اعتقاد کورکورانه به درد نمیخورد حرف درستی است اما این ارتباطی به این ندارد که هاوکینگ در اعتقادش نسبت به خدا اشتباه نکرده باشد! ممکن است کسی خودش تحقیق کند و به امر اشتباهی معتقد شده باشد و ممکن است کسی کورکورانه پیروی کرده باشد اما به چیز درستی معتقد شده باشد، این دو با هم تلازمی ندارد. نکته دوم: اشتباه بزرگ هاوکینگ و همفکران وی که در منابع مختلف فلسفی بیان شده این است که با ابزار تجربی به دنبال چیزی می گردند که ماوراءالتجربه است و چون وی را نمی بینند از پذیرش او سر باز میزنند! مثل این است که کسی از طریق آزمایش و تجربه در آزمایشگاه بخواهد تعداد زنان ناصرالدین شاه را اثبات کند و چون نمی تواند حرمسرای او را انکار کند! خب روشن است که هر علمی و هر موضوعی روش تحقیق متناسب با خود را دارد. هاوکینگ از ابتدا راه را برای کشف اشتباه رفته است، حتی اگر در این مسیر به وجود خدا هم پی برده بود باز هم اشتباه بود! چون مسیری که او و امثال او می روند اصلا نفیا و اثباتا نمی تواند در رابطه با خدا نظر بدهد! چون موضوعی به نام «خدا» از قلمرو علوم فیزیکی و به طور کلی علوم تجربی خارج است. همینطور روح انسان، چیزی نیست که بشود فیزیکی و تجربی آن را اثبات کرد که بگوییم دانشمندان علوم تجربی نتوانسته اند پس نیست! حیطه علوم تجربی و فیزیکی فقط طبیعت است و فیزیک، نه متافیزیک و ماوراءالطبیعه! نکته سوم: اینکه می فرمایید علم ثابت کرده است که پس از مرگ حیاتی نیست این چطور ممکن است؟ علم حتی توان کشف حقائق مربوط به عالم ماده را هم ندارد، چطور میتواند در مورد بود یا نبود حیات پس از مرگ که ماوراء این عالم ماده است نظر بدهد؟ روح هم امری ماوراء ماده است، علوم تجربی که قلمرو ایشان مادی است چطور میتوانند خارج از قلمرو خود ابراز نظر کنند؟ خصوصا با جایگاه متزلزلی که امروزه علوم تجربی حتی در غرب دارند که هرگز گزاره های آن را یقینی ندانسته و بیشتر نگاهی ناظر به کارکرد به آن دارند(1) نکته چهارم: حقانیت خداوند و معاد اموری زمانمند نیست که به مرور زمان عوض شده و تغییر کند! اینکه از ادله معاد 1400 سال گذشته است هرگز، تأکید می کنم هرگز به اندازه یک ذره هم نه بر حجیت آنها می افزاید و نه می کاهد! باید اتقان خود دلیل را دید، اینکه بگوییم این دلیل تکرار ادله 1000 سال پیش است، خب این که ردّ علمی نیست! استدلال علمی را نمی شود به صرف گذشت زمان رد کرد! بلکه باید با استدلال علمی رد کرد! نکته پنجم: اینکه انسان ها موجود مستقلی باشند یا از نسل اجداد بوزینه تکامل یافته باشند در ضرورت معاد فرقی نمی کند، حتی اگر به صورت یقینی اثبات شود که انسان از نسل اجداد بوزینه است باز هم نه با وجود خدا در تعارض است و نه با وجود معاد! چون نظریه فرگشت وجود انسان ها را توجیه نمیکند بالاخره اولین موجودی که شروع به تکامل کرده نیازمند به خالق است، و همچنین از آنجا که معاد و حسابرسی در گرو عقل است، خب حیوانات پیش از انسان عقلی ندارند تا مکلف بشند اما انسان عقل دارد. وقتی عقل دارد از جانب خداوند ملکف خواهد بود، فرقی نمی کند یک دفعه از راه آفرینش مستقل دارای عقل آفریده شده باشد، یا از راه تکامل به عقل دست یافته باشد، در هر صورت اکنون پیش نیازهای تکلیف را دارد. به عبارت دیگر ملاک حسابرسی عقل است، نه تکامل یا استقلال در خلقت! تا بگوییم چون انسان هم تکامل یافته پس حسابرسی ندارد! بلکه آنچه موجودات را به دو دسته قابل حسابرسشی و غیر قابل حسابرسی تقسیم می کند عقل است که انسان دارد و حیوانات ندارند. نکته ششم: در علم کلام مباحث اعتقادی به صورت مبنا و بنا روی هم سوار میشوند، یعنی باید مبانی را پذیرفت تا بتوان اعتقادات بعدی را روی آنها بنا کرد، طبق همین قاعده، اثبات معاد در رتبه بعد از اثبات خداوند و حکمت و عدالت اوست و بر آن بنا میشود(2) یعنی وقتی وجود خداوند و اوصاف کمالیه او اثبات شد، عقل می گوید حکمت و عدالت او اقتضاء می کند بعد از این جهان، جهان دیگری هم باشد تا انسان های نیکوکار متمایز شده، و حق انسان های مظلوم گرفته شود، و تفاوت ها جبران شود، همانظور که خودتان هم در سوال به این تفاوت ها اشاره فرموده اید. حالا اگر شما خدا را قبول دارید خب دیگر اثبات معاد روشن است، اما اگر خداوند را قبول ندارید ابتدا به تاپیک هایی که به اثبات وجود خدا پرداخته اند، یا نظریات هاوکینگ در آنها نقد شده است مراجعه بفرمایید، وقتی خدا را پذیرفتید خواهید دید که نمیشود خدا باشد و معادی نباشد. نکته هفتم: دین در تعارض با لذت بردن از دنیا نیست، انسان می تواند معتقد به معاد باشد و از زندگی هم لذت ببرد، دین فقط افسارگسیختگی و غرق شدن در دنیا را مذمت کرده و آن هم از باب آثار مخرّبی است که دارد. ثانیا: ضررهای دنیوی زودگذر است، کسی که مثلا بهترین غذا را خورده و سیر شده با کسی که غذایی ساده خورده هر دو سیر هستند، و الان هیچ کدام میلی به هیچ غذایی ندارند، ویکی به دیگری حسرت نمی خورد. اما آخرت ضررش ماندگار است و قطعا زیانکاران نسبت به دینداران حسرت خواهند خورد. لذا عقل سلیم حکم می کند حتی اگر احتمال آخرت وجود دارد، زندگی دنیوی را مدیریت و کنترل کند. ثالثا: نه تنها منکرین معاد از زندگی شان بیشتر لذت نمیبرند، بلکه زندگی بسیار سختی را پشت سر خواهند گذاشت، آمار بالای افسردگی در غرب و شرق با اینکه سطح رفاهیات ایشان بالا بوده و از امکانات خوبی برخوردار هستند برای چیست؟ زندگی بدون خدا و معاد، زندگی بدون معنویت انسان را به پوچ گرایی میرساند، لذت ها دنیوی برای مدتی به عنوان مسکّن عمل می کنند و در نهایت کارکرد خود را از دست می دهند، لذا چنین انسان هایی هرگز به آرامش نمی رسند. نکته هشتم: اتفاقی که پس از مرگ می افتد حیات جاودان انسان است، انسان قطعا پس از مرگ در قالبی دیگر به حیات خود ادامه خواهد داد و پاسخگوی تمام اعمال خود خواهد بود چه ریز و چه درشت. در حقیقت آخرت نتیجه رشد و تکامل منفی یا مثبتی است که انسان در این دنیا داشته است، علاوه بر دلیل عقلی حکمت و عدالت الهی، هزاران آیه در قرآن کریم و همچنین وعده های انبیاء پیشین بر تحقق قطعی این مسئله دلالت میکند. بنابراین این که انسان منکر معاد شود در اصل قضیه تفاوتی نخواهد کرد، او فقط در حق خود ظلم می کند که موقعیت و امکان رشد و تکامل را از خود دریغ کرده است.

پی نوشت ها:

1. برای اطلاع از این نظریات ر.ک: کتاب چیستی علم، نوشته نوشته آلن چالمرز.

2. البته از راه اثبات تجرد نفس و مانند آن هم می شود جاودانگی و حیات پس از مرگ را اثبات کرد اما بحث فلسفی شده و کمی دشوارتر می شود.

http://http://www.askquran.ir/showthread.php?t=60190&p=887764&viewfull=1#post88

موضوع: