ابلیس و تنزل از مقام قرب

image: 
ابلیس که ذاتا پلید بود چگونه به مقام قربی رسید که پس از آن سقوط کرد؟

ابلیس که ذاتا پلید بود چگونه به مقام قربی رسید که پس از آن سقوط کرد؟ خداوند متعال شیطان را شیطان خلق نفرمود؛ شیطان فردی از افراد جنّ است: «وَ إِذْ قُلْنَا لِلْمَلائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ كَانَ مِنَ الْجِنِّ فَفَسَقَ عَنْ أَمْرِ رَبِّهِ»؛ به یاد آر زمانی را كه به فرشتگان گفتیم بر آدم سجده كنید، آنها همگی سجده كردند، جز ابلیس؛ او از جن بود، سپس از فرمان پروردگارش خارج شد(1) بلکه به هدف عبودیت خلق شد: «وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِيَعْبُدُونِ»؛ و جنّ و انس را نيافريدم جز براى آنكه مرا بپرستند(2)؛ شیطان، قبل از تمرّد همراه با فرشتگان الهی مشغول تسبیح و تحمید خداوند بود؛ منتهی به جهت تکبر و خودبرتر بینی از درگاه خداوند رانده شد. خداوند متعال همانطور كه انسان را مختار آفريده است، ابليس را هم مختار آفريده و او به اختيار خود كافر شده است و به اختيار خود، دست به وسوسه ديگران می زند؛ همانطور كه انسان های كافر و مشرک و فاسد نيز با اختيار خود گمراه شده اند و با اختيار خود ديگران را وسوسه می كنند. بنابراین؛ ابلیس ذاتا پلید نبوده، فلذا بر اثر کثرت عبادت، خداوند وی را همنشین ملائکه قرار داده بود، منتهی بر اثر تکبر و خودبرتر بینی از درگاه خداوند رانده شد و جزو گمراهان گردید. دلیل مهمی که می تواند نشان دهد اصل ذات شیطان خباثت و پلیدی نبوده، این است که او سالیان سال، به گونه ای رفتار کرد که همنشین ملائک بوده است. پس آنچه خدا خلق کرد، ذاتا موجودی پلید نبود؛ بلکه موجودی بود که می توانست به اراده خود، خوب یا بد باشد؛ که او راه پلیدی و تمرد از دستورات الهی را برگزید. خداوند متعال در قرآن، تفصيل جريان را اين گونه بيان می فرمايد: «إِذْ قالَ رَبُّكَ لِلْمَلائِكَةِ إِنِّي خالِقٌ بَشَراً مِنْ طينٍ * فَإِذا سَوَّيْتُهُ وَ نَفَخْتُ فيهِ مِنْ رُوحي‏ فَقَعُوا لَهُ ساجِدينَ * فَسَجَدَ الْمَلائِكَةُ كُلُّهُمْ أَجْمَعُونَ * إِلاَّ إِبْليسَ اسْتَكْبَرَ وَ كانَ مِنَ الْكافِرينَ * قالَ يا إِبْليسُ ما مَنَعَكَ أَنْ تَسْجُدَ لِما خَلَقْتُ بِيَدَيَّ أَسْتَكْبَرْتَ أَمْ كُنْتَ مِنَ الْعالينَ * قالَ أَنَا خَيْرٌ مِنْهُ خَلَقْتَني‏ مِنْ نارٍ وَ خَلَقْتَهُ مِنْ طينٍ * قالَ فَاخْرُجْ مِنْها فَإِنَّكَ رَجيمٌ»؛ آنگاه كه پروردگار تو به فرشتگان گفت: من آفريننده بشری از گِل هستم. پس چون او را راست و تمام گردانيدم و در وى از روح خود دميدم، او را سجده‏ كنان در افتيد. پس فرشتگان همه با هم سجده كردند، مگر ابليس كه بزرگی طلبيد در حالی كه از كافران بود. گفت: اى ابليس، چه چيزی تو را باز داشت از آنكه سجده كنى آن را كه با دو دست خويش آفريدم؟ آيا خود را بزرگ ديدى يا از بلندمرتبگان بودی؟ گفت: من از وى بهترم، مرا از آتش آفريدى و او را از گِل. گفت: پس، از آنجا بيرون شو، كه همانا تو رانده ‏شده‏ اى.(3) از اين آيات شريفه به وضوح پيداست كه سجده نكردن شيطان از روی خودبزرگ بينی بوده و خود به اين امر اعتراف نموده و گفت: «أَنَا خَيْرٌ مِنْهُ»؛ در حالی كه آدم (علیه السلام) با به نمايش گذاشتن علم خود به اسماء، نشان داده بود كه از جميع ملائک برتر است.

ـــــــــــــــ

(1) کهف/ 50.

(2) ذاریات/ 56.

(3) ص/ 71ـ77.

برای مشاهده مطلب در تاپیک اصلی کلیک فرمائید

 

موضوع: