وجودشناسی در قرآن

image: 
آيا در قرآن صحبتی از عدم شده و اين كه می گويند انسان از عدم آمده منظور چيست؟

قرآن در باره وجود و هستی شناسی چه آیاتی دارد و آیا نگاه قرآن به وجود، به صورت استدلالی است یا آن را بدیهی می داند؟ آيا در قرآن صحبتی از عدم شده و اين كه می گويند انسان از عدم آمده منظور چيست؟
واژه «خلق» و مشتقات آن به معنای آفریدن و نیز به معنای آفریده شده و ...، بیش از 200 مرتبه در قرآن تکرار شده است. البته این ارقام سوای واژه هایی مانند جعل، بدع، فطر و ... است که به معنای خلق و آفرینش آمده اند. «اللَّهُ خالِقُ‏ كُلِّ شَيْ‏ءٍ»؛ خداوند آفريدگار همه چيز است‏.(1) یکی از اوصاف خداوند صفت «خالقیت» است و هر چیزی که مانعی برای به وجود آمدنش نباشد مشمول فیض الهی شده و به وجود می آید. «وَ رَحْمَتي‏ وَسِعَتْ‏ كُلَّ شَيْ‏ءٍ»؛ و رحمتم همه چيز را فراگرفته‏.(2) لازم به ذکر است قرآن نیامده برای خلقت و آفرینش موجودات، استدلال فلسفی و برهان های عقلی و علمی اقامه کند، بلکه به صورت کاملا بدیهی و روشن، آفرینش و ایجاد را به خداوند نسبت داده است؛ زیرا خالقی غیر از خداوند نمی بیند. این شیوه بیان بدین جهت است که قرآن کتاب راهنما و هدایت است و در بیان خلقت و آفرینش مخلوقات، تذکر و توجه دادن به خالق و آفریننده و نیز توجه دادن به حکمت های آفرینش موجودات، مطرح است. _ مطلب دیگر: «قالَ كَذلِكَ قالَ رَبُّكَ هُوَ عَلَيَّ هَيِّنٌ وَ قَدْ خَلَقْتُكَ مِنْ قَبْلُ وَ لَمْ تَكُ شَيْئاً»؛ فرمود: پروردگارت اين گونه گفته (و اراده كرده)! اين بر من آسان است؛ و قبلًا تو را آفريدم در حالى كه چيزى نبودى!(3) «أَ وَ لا يَذْكُرُ الْإِنْسانُ أَنَّا خَلَقْناهُ مِنْ قَبْلُ وَ لَمْ يَكُ شَيْئاً»؛ آيا انسان به خاطر نمى ‏آورد كه ما پيش از اين او را آفريديم در حالى كه چيزى نبود؟!(4) «هَلْ أَتى‏ عَلَى الْإِنْسانِ حينٌ مِنَ الدَّهْرِ لَمْ يَكُنْ شَيْئاً مَذْكُوراً»؛ آيا زمانى طولانى بر انسان گذشت كه چيز قابل ذكرى نبود؟!(5) این آیات ناظر به این است که انسان یک زمانی خلق نشده بوده و موجود نبوده و پس از آن به امر الهی موجود شوده و جزو مخلوقات قرار گرفته است. «شیء» و یا همان چیز بودن، وقتی اطلاق می شود که وجود به آن تعلق گرفته باشد و از نبود به بود تبدیل شده باشد. بنابر این، انسان یک زمانی نبوده و پس از آن بود شده است. این همان معنای وجود بعد از عدم است. _ کلام آخر: این که مخاطب قرآن بودن و درک آیات قرآن، نیازمند وجود و حیات است، بسیار بدیهی و واضح است و نیازمند اثبات و یا حتی نیازمند تذکر دادن نیست؛ لذا موضوع وجود شناسی و هستی شناسی، از این حیث مد نظر قرآن نیست. قرآن به دنبال بیان حکمت های وجود و آثار و فواید آفرینش و خلقت موجودات است تا انسان را متذکر و متنبه نماید. «إِنَّ في‏ خَلْقِ‏ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اخْتِلافِ اللَّيْلِ وَ النَّهارِ وَ الْفُلْكِ الَّتي‏ تَجْري فِي الْبَحْرِ بِما يَنْفَعُ النَّاسَ وَ ما أَنْزَلَ اللَّهُ مِنَ السَّماءِ مِنْ ماءٍ فَأَحْيا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها وَ بَثَّ فيها مِنْ كُلِّ دابَّةٍ وَ تَصْريفِ الرِّياحِ وَ السَّحابِ الْمُسَخَّرِ بَيْنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ»؛ در آفرينش آسمان ها و زمين، و آمد و شد شب و روز، و كشتی هايى كه در دريا به سود مردم در حركتند، و آبى كه خداوند از آسمان نازل كرده، و با آن، زمين را پس از مرگ، زنده نموده، و انواع جنبندگان را در آن گسترده، و (هم چنين) در تغيير مسير بادها و ابرهايى كه ميان زمين و آسمان مسخرند، نشانه‏ هايى است (از ذات پاک خدا و يگانگى او) براى مردمى كه عقل دارند و مى ‏انديشند.(6)

________

(1) زمر/ 62.

(2) اعراف/ 156.

(3) مریم/ 9.

(4) مریم/ 67.

(5) انسان/ 1.

(6) بقره/ 164.

برای مشاهده مطلب در تاپیک اصلی کلیک فرمائید