غیبت=خوردن گوشت مرده

image: 
چرا قرآن، غيبتِ ديگران را به خوردن گوشت برادر مرده تشبيه كرده است؟

چرا قرآن، غيبتِ ديگران را به خوردن گوشت برادر مرده تشبيه كرده است؟ «وَ لا يَغْتَبْ بَعْضُكُمْ بَعْضاً أَ يُحِبُّ أَحَدُكُمْ أَنْ يَأْكُلَ لَحْمَ أَخيهِ مَيْتاً فَكَرِهْتُمُوهُ»؛ و هيچ يك از شما ديگرى را غيبت نكند، آيا كسى از شما دوست دارد كه گوشت برادر مرده خود را بخورد؟! (به يقين) همه شما از اين امر كراهت داريد.(1) چند نکته در این زمینه قابل توجه است: 1. براى اين كه قبح و زشتى عمل غیبت كاملا مجسم شود، قرآن آن را در ضمن يک مثال گويا و ملموس، چنین بیان کرده است. آبروى برادر مسلمان همچون گوشت تن او است، و ريختن اين آبرو به وسيله غيبت و افشاى اسرار پنهانى، همچون خوردن گوشت تن او است، و تعبير به "مرده" به خاطر آن است كه "غيبت" در غياب افراد صورت مى‏ گيرد، كه همچون مردگان قادر بر دفاع از خويشتن نيستند.(2) 2. همان‏ گونه كه از خوردن گوشت مرده برادرتان اجتناب مى‏ كنيد از غيبت زنده او نيز پرهيز نمائيد.(3) 3. چرا فرمود گوشت برادرش؟ براى اين كه مؤمن برادر او است، چون از افراد جامعه اسلامى است كه از مؤمنين تشكيل يافته، و خداى تعالى فرموده: «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ».(4) 4. اين كه فرمود "فكرهتموه" و نفرمود "فتكرهونه"، اشعار دارد به اين كه كراهت شما امرى است ثابت و محقق، و هيچ شكى در اين نيست كه شما هرگز راضى نمى ‏شويد يک انسانى را كه برادر شما است و مرده است، بخوريد. پس همان طور كه اين كار مورد كراهت و نفرت شما است، بايد غيبت كردن برادر مؤمنتان، و بدگويى در دنبال سر او نيز مورد نفرت شما باشد، چون اين هم در معناى خوردن برادر مرده شما است.(5) نگاه به روایات: *«وَ أَوْحَى اللَّهُ تَعَالَى إِلَى مُوسَى (ع) مَنْ مَاتَ تَائِباً مِنَ الْغِيبَةِ فَهُوَ آخِرُ مَنْ يَدْخُلُ الْجَنَّةَ وَ مَنْ مَاتَ مُصِرّاً عَلَيْهَا فَهُوَ أَوَّلُ مَنْ يَدْخُلُ النَّار»؛ خداوند به موسى(علیه السلام) وحى فرستاد: كسى كه بميرد در حالى كه از غيبت توبه كرده باشد آخرين كسى است كه وارد بهشت مى‏ شود، و كسى كه بميرد در حالى كه اصرار بر آن داشته باشد اولين كسى است كه وارد دوزخ مى ‏گردد.(6) *«قَالَ لِي أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (ع) مَنْ رَوَى عَلَى مُؤْمِنٍ رِوَايَةً يُرِيدُ بِهَا شَيْنَهُ وَ هَدْمَ مُرُوءَتِهِ لِيَسْقُطَ مِنْ أَعْيُنِ النَّاسِ أَخْرَجَهُ اللَّهُ مِنْ وَلَايَتِهِ إِلَى وَلَايَةِ الشَّيْطَانِ فَلَا يَقْبَلُهُ الشَّيْطَان‏»؛ امام صادق (علیه السلام) مى ‏فرمايند: كسى كه به منظور عيبجويى و آبروريزى مؤمنى سخنى نقل كند تا او را از نظر مردم بيندازد، خداوند او را از ولايت خودش بيرون كرده، به سوى ولايت شيطان مى‏ فرستد، و اما شيطان هم او را نمى‏ پذيرد.(7) *أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ: «الْمُؤْمِنُ أَعْظَمُ حُرْمَةً مِنَ الْكَعْبَةِ»؛ امام صادق (علیه السلام) فرمودند: حرمت مؤمن از کعبه، بالاتر است.(8) *«رُوِيَ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ (ص) نَظَرَ إِلَى الْكَعْبَةِ فَقَالَ مَرْحَباً بِالْبَيْتِ مَا أَعْظَمَكَ وَ أَعْظَمَ حُرْمَتَكَ عَلَى اللَّهِ وَ اللَّهِ لَلْمُؤْمِنُ أَعْظَمُ حُرْمَةً مِنْكَ لِأَنَّ اللَّهَ حَرَّمَ مِنْكَ وَاحِدَةً وَ مِنَ الْمُؤْمِنِ ثَلَاثَةً مَالَهُ وَ دَمَهُ وَ أَنْ يُظَنَّ بِهِ ظَنَّ السَّوْءِ»؛ روایت شده که رسول خدا (صلی الله علیه و آله) به کعبه نگاه کردند و فرمودند: ای کعبه! خوشا به حال تو، خداوند چقدر تو را بزرگ و حرمتت را گرامی داشته است! به خدا قسم حرمت مؤمن از تو بیشتر است، زیرا خداوند تنها یک چیز را از تو حرام کرده، ولی از مؤمن سه چیز را حرام کرده است: مال، جان و آبرو، تا کسی به او گمان بد نبرد.(9) ممکن کسی بپرسد آیا حرف زدن پشت سر کافر هم غیبت محسوب می شود و حرام است؟ که در جواب باید گفت با توجه به خطاب آیه که می فرماید: «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا ... وَ لا يَغْتَبْ بَعْضُكُمْ بَعْضاً»(10)، روشن می شود که این حکم اختصاص به مسلمان و مؤمن دارد. البته بدین معنا نیست که پس نسبت به سایرین، هر نوع رفتاری جایز باشد و یا توصیه به غیبت نسبت به کافر شده باشد. این آیه غیبت مسلمان و مؤمن را حرام کرده، بدون این که هیچ توصیه ای به غیبت غیر مسلمان کرده باشد؛ لذا فقط می رساند که غیبت غیر مسلمان حرام نیست، اما این که چه رفتاری باید داشت را بایستی متناسب با معیارهای انسانی و اخلاقی و با توجه به سایر آداب و ارزش های دینی بسنجیم. مسلم است که اگر رفتاری در این چارچوب نباشد، نادرست و اشتباه است.

__________

(1) حجرات/ 12.

(2) تفسير نمونه، ج ‏22، ص 184.

(3) مجمع البيان في تفسير القرآن، ج ‏9، ص 206.

(4) ترجمه الميزان، ج ‏18، ص 485.

(5) همان، ص 486.

(6) مجموعة ورام (تنبيه الخواطر)، ج ‏1، ص 116.

(7) كافی، ج ‏2، ص 358.

(8) الخصال، صدوق، ج ‏1، ص 27.

(9) بحار الأنوار، ج ‏64، ص 71.

(10) حجرات/ 12.

برای مشاهده مطلب در تاپیک اصلی کلیک فرمائید

 

موضوع: