هدایت و گمراهی به دست خداوند

image: 

خداوند در قرآن می فرماید: (یهدی من یشاء و یضل من یشاء). این آیات با ارادی بودن اعمال ما چگونه سازگار است؟
«فَإِنَّ اللَّهَ يُضِلُّ مَنْ يَشاءُ وَ يَهْدي مَنْ يَشاءُ»؛ خداوند هر كس را بخواهد گمراه مى سازد و هر كس را بخواهد هدايت مى ‏كند. (1) با سلام و درود در این زمینه مطالبی عرض می شود، امیدوارم مفید فایده باشد. خداوند از همان ابتدای آفرینش و خلقت انسان، در نهاد او فطرتی پاک و سالم قرار داده است: «فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتي‏ فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْها» (2) همه انسان ها از این موهبت الهی برخوردار بوده و هستند. از طرفی عقل به عنوان رسول باطن، و پیامبران الهی به عنوان رسول ظاهر، در همه حال انسان را به سوی هدایت راهنمایی می کنند. "إِنَّ لِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حُجَّتَيْنِ، حُجَّةً ظَاهِرَةً وَ حُجَّةً بَاطِنَةً، فَأَمَّا الظَّاهِرَةُ فَالرُّسُلُ وَ الْأَنْبِيَاءُ وَ الْأَئِمَّةُ، وَ أَمَّا الْبَاطِنَةُ فَالْعُقُول‏"؛ برای خداوند در بين مردم دو حجت است، يكى ظاهرى و ديگر باطنى، حجت ظاهرى خداوند، رسولان و انبياء و ائمه هستند و حجت باطنى، عقلهاى مردم است. (3) بنابر این، زمینه هدایت برای همه انسان ها فراهم است و این گونه نیست که برخی امکان هدایت داشته و برخی از این امکان محروم باشند. مطلب دیگر؛ انسان دارای اختیار است و با همین اختیار می تواند سوء انتخاب داشته باشد؛ از این رو سوء انتخاب و نافرمانی و گمراهی ابتدایی، به انتخاب خود انسان است. پس از سوء انتخاب و گمراهی ابتدایی، لجاجت و اصرار بر نافرمانی و گمراهی و تصمیم بر نپذیرفتن حق، موجب گمراهی بیشتر شده و گمراهی و ضلالت های بعدی را برای او به دنبال دارد. تا این که سرانجام، آثار و مجازات این مراحل متعدد نافرمانی و گمراهی، موجب از بین رفتن قابلیت هدایت در انسان می شود. علامه طباطبایی می گوید: یک مرحله از ضلالت و گمراهی در فرد کافر و گنهکار آن است که ابتدا فرد گنهکار را به گناه وادار می کند، و مرحله دیگر از ضلالت و گمراهی آن است که به دنبال گناهان و نافرمانی های او و به عنوان مجازات این کارهایش، او به آن مبتلا می شود؛ و این غیر از آن ضلالت ابتدایی او است. (4) توجه: وقتی کسی از حد گذشت و زمینه هدایت را در خود از بین برد، قابلیت هدایت را در خود نابود کرده، لذا دیگر هدایت هم نمی شود و بیش از پیش به سوی ضلالت و گمراهی می رود، به گونه ای که دیگر حرف حق پیامبران را نمی شنود و آیات و نشانه های الهی را نمی بیند و ندایی از فطرتش به او نمی رسد. نکته: هیچ چیزی در این عالم بدون اراده الهی انجام نمی شود، لذا از این جهت می توان امور را به خداوند نسبت داد، ولی این معنایش این نیست که ما در افعال خود و در حیطه خود اختیاری نداریم. در امور اختیاری انسان، اراده الهی به آن چیزی که ما در نهایت اختیار خواهیم کرد تعلق گرفته است، لذا در عین این که اراده الهی وجود داشته ما هم به اختیار خود آن را انجام داده ایم. بنابر این از این حیث (تعلق اراده الهی) می توان اضلال و گمراهی را به خداوند نسبت داد، کما این که از حیث سوء تدبیر و سوء اختیار خود ما، نیز می توان آن را به خود انسان منتسب نمود. خلاصه: 1. مساله هدايت و ضلالت، مستند به خداوند سبحان است. او هر كه را بخواهد هدايت و هر كه را بخواهد گمراه مى ‏كند. 2. سنت الهی بر این تعلق گرفته که كسانى را هدايت می نمايد كه بسوى او بازگشت كنند: «يَهْدِي إِلَيْهِ مَنْ أَنابَ»؛ هدايت مى‏ كند به سوى خود هر كه را كه به سوى او بازگشت نمايد.(5) و كسانى را گمراه می كند كه به آيات واضحه و روشن او كفر بورزند: «وَ مَنْ يُضْلِلِ اللَّهُ فَما لَهُ مِنْ هادٍ»؛ كسانى را كه از اهل كفر و مكر، خداوند گمراهشان كرده باشد ديگر هدايت شدنى نيستند.(6) این بر اساس سنت الهی و نظام متقنى است كه دائما جريان داشته و هرگز خلل نمى ‏پذيرد. (7) 3. هميشه اعمال و كردار انسان، نتائج و ثمرات و بازتاب خاصى دارد. اگر انسان به دنبال عمل نيک باشد، نتيجه آن، روشن ‏بينى و توفيق و هدايت بيشتر به سوى خدا و انجام اعمال بهتر است: «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ يَجْعَلْ لَكُمْ فُرْقاناً»؛ اگر پرهيزگارى پيشه كنيد خداوند حس تشخيص حق از باطل را در شما زنده مى ‏كند و به شما روشن ‏بينى عطا مى ‏فرمايد. (8) و اگر انسان به دنبال زشتيها برود، تاريكى و تيرگى قلبش افزون مى ‏گردد، و به سوى گناه بيشترى سوق داده مى‏ شود، و گاه تا سر حد انكار خداوند مى ‏رسند: «ثُمَّ كانَ عاقِبَةَ الَّذِينَ أَساؤُا السُّواى‏ أَنْ كَذَّبُوا بِآياتِ اللَّهِ وَ كانُوا بِها يَسْتَهْزِؤُنَ»؛ عاقبت افرادى كه اعمال بد انجام مى ‏دهند به اين جا منتهى شد كه آيات خدا را تكذيب كردند و مورد استهزاء قرار دادند. (9) و در آيه ديگر: «فَلَمَّا زاغُوا أَزاغَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ»؛ هنگامى كه از حق برگشتند خداوند دل هاى آن ها را برگردانيد.(10) 4. پس اگر خدا به كسانى توفيق هدايت مى ‏دهد و يا از كسانى توفيق را سلب مى ‏كند نتيجه مستقيم اعمال خود آنها است. (11) 5. بنابر این، ضلالت و گمراهی به خاطر سوء انتخاب و نافرمانی های خود افراد بوده که آن ها را به حدی از ضلالت و گمراهی رسانده که دیگر قلب آن ها پذیرای هدایت نیست و برای همیشه در گمراهی و ضلالت باقی خواهند ماند. و چون آن ها در انتخاب این راه و این مسیر اختیار داشته اند و با وجود همه زمینه های هدایت، باز هم راه انحراف و نافرمانی را انتخاب کرده اند، گمراهی آن ها منتسب به خودشان است. «كُلُّ نَفْسٍ بِما كَسَبَتْ رَهينَةٌ»؛ هر كس در گرو اعمال خويش است. (12)

____________

فاطر، 8. روم، 30. الكافي، ج‏1، ص 16. ر.ک: ترجمه الميزان، ج ‏1، ص 141. رعد، 27. رعد، 33. ترجمه الميزان، ج‏ 11، ص 483. انفال، 29. روم، 10. صف، 5. ر.ک: تفسير نمونه، ج‏1، ص 151؛ ترجمه الميزان، ج‏11، ص 483. مدثر، 38.

http://http://www.askquran.ir/thread42487.html#post648033

موضوع: