شفاعت و عدل الهی در روز قیامت

image: 

آیا مساله شفاعت در روز قیامت با عدالت الهی ناسازگاری ندارد؟
رحمت خداوند از طريق اسباب خاص خودش نصيب بندگان مي شود .همچنانكه يكي از اسباب بخشش خداوندي استغفار است(و نمي گوييم بخشش خداوند به سبب استغفار پارتي بازي و خلاف عدالت است) همانگونه شفاعت نيز يكي از اسباب رسيدن رحمت و بخشش خداوندي به بندگان است كه بندگان بايد در زندگي به گونه اي عمل كنند كه شفاعت شامل حال آن ها شود. در مورد شفاعت شبهات زيادي مطرح شده كه يكي از آن ها همان بحث شفاعت و عدالت خداوند است. « آیا شفاعت پارتی بازی است؟» آیا صحیح است که بنده در این دنیا هر گناهی که خواست انجام دهد به این امید که شافعان روز محشر او را شفاعت می‌کنند و او از عقوبت و عذاب گناهان خود در امان مانده و در کمال امنیت و آرامش وارد بهشت و وادی رحمت حق تعالی می‌گردد؟آیا شفاعت با عدالت خداوند جور درمی آید ؟ بادقت در مفهوم شفاعت و بررسي آيات و احاديث به اين نتيجه مي رسيم كه شفاعت نه تنها خلاف عدالت نيست بلكه لطف خداوندي است كه شامل برخي از بندگان مي شود كه شايستگي شفاعت دارند و كساني كه شامل شفاعت نمي شوند شايستگي شفاعت ندارند.درواقع اشكال سائل به اين مطلب برميگردد كه دو نفر را با شرايط يكسان در نظر گرفته است كه هيچ فرقي با يكديگر ندارند در حالي كه شفاعت شرايطي دارد كه شامل هركسي نمي شود. معصومين (عليهم السلام ) در ضمن احاديثي شرايطي را براي شفاعت ذكر كرده اند كه به برخي از آن ها اشاره مي كنيم: رسول خدا صلی الله علیه و آله می فرماید: کسی که نماز را از وقتش تأخیر بیندازد، (فردای قیامت) به شفاعت من نخواهد رسید. (1( امام باقر عليه السلام می فرماید : هيچ شفيعى براى زن نزد پروردگارش نجات بخش تر از رضايت شوهرش نيست(2( امام صادق علیه السلام فرمودند:هرکس نماز را سبک بشمارد ، بشفاعت ما دست نخواهد یافت(3( رهروان مذهب اهل بیت نیز، بر این باورند که افزون بر پیامبر گرامى، دیگر پیام آوران خدا، فرشتگان، و امامان معصوم نیز به اذن خدا، شفاعت مى کنند و شفاعت آنان، هم در قلمرو افزودن پاداش شایستگان و توبه کاران، و هم براى نجات و رهایى از کیفر و عذاب سودمند است، اما با این شرایط: الف ـ این شفاعت، به اذن خدا و در قلمرو رضایت و خشنودى او باشد، و بس; ب ـ این شفاعت تنها شامل حال کسانى مى شود که در زندگى خود، پس از لغزش و قانون شکنى به خود آیند و در اندیشه بازگشت به سوى خدا و مقررات او، تلاشى خستگى ناپذیر براى جبران خطاها و گناهان خود آغاز کنند، و نیز در اندیشه و عمل، خود را هم سنخ با شفاعت کنندگان گردانند; ج ـ این شفاعت تنها شامل حال کسانى مى شود که لغزشهاشان از حق کشى و کشتار و دیگر گناهان جبران ناپذیر سر برنیاورد و به گونه اى ویرانگر نباشد که آنان را از شفاعت محروم سازد. حضرت امام صادق ـ علیه السلام ـ به یاران خود نوشت: «هر کس شادمان مى گردد که شفاعت شفاعت گران راستین، شامل حال او گردد، باید با اندیشه و منش شایسته خود، خشنودى خدا را بجوید.»(4( شرايط شفاعت شونده با توجه به اينكه شفاعت به معناي صحيح قيود و شرائط فراواني در چند جهت دارد، كساني كه به اين اصل معتقدند براي اينكه مشمول آن شوند ناگزيرند شرائط ان را فراهم كنند، شرائطي همچون: (1)-از گناهان سنگين همانند حقّ النّاس و ظلم كه اميد شفاعت را به صفر مي رساند بپرهيزند. (2)-برنامه خود را در يك دگرگوني عميق و همه جانبه در وضع خويش شروع كنند. (3)-براي رسيدن به مقام "ارتضاء" و برقرار ساختن "عهد الهي" از گناه توبه كنند و يا حداقل در آستانه توبه قرار گيرند. (4)-خلافكاري و شكستن سد قوانين الهي را متوقف سازند و يا لااقل تقليل دهند. (5)-ايمان به خدا، رسولش، آخرت را در خود زنده نگه دارند. (6)-سبك نشماردن نماز يكي از شروط مهم در دستيابي به شفاعت است. (7)-همچنين بايد ميان شفيع و شفاعت شونده رابطه اي بوده و شفاعت شونده زمينهء شفاعت را در دنيا (با برقراري پيوند ميان خود و شفيع، اقتباس از صفات او، ايجاد يك نوع سنخيت ـ هر چند ضعيف ـ بين خود و او برقرار سازد، براي رسيدن به نتيجه اينگونه امادگيها لازم است. كسي كه امام حسين و امام علي (عليهما السلام) را نمي شناسد و از آنها تبعيّتي ندارد، چگونه مي تواند از شفاعت آنها بهره مند شود؟(5( پرسش : بنا به فرموده جنابعالی یکی از شرایط شفاعت شونده عبارت است از : " از گناهان سنگين همانند حقّ النّاس و ظلم كه اميد شفاعت را به صفر مي رساند بپرهيزند. " واین در تضاد است با فرمایشات جناب جنات : " و رسول اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ دربارة اين قسم از شفاعت فرمود:«من شفاعتم را براي گناهكاراني از امتم كه مرتكب گناه كبيره شده اند ذخيره كرده ام، اما نيكوكاران مورد مؤاخذه قرار نمي گيرند.» پاسخ: اين حديث با سخن گفته شده تناقض ندارد زيرا منظور گناهاني است كه شخص به خود ظلم و ستم كند در حالي كه سخن ما در مورد حق الناس است كه بايد شخص رضايت شخصي كه به او ظلم كرده است را بگيرد. و لذا امير المؤمنين ـ علي (ع) ـ مي فرمايند: «آگاه باشيد كه ظلم و ستم سه گونه است: (1)ـ ظلمي كه بخشوده نخواهد شد و آن شرك به خداست. (2)ـ ظلمي كه قابل عفو و گذشت است و آن ظلم به خويش است. (3)ـ ظلمي كه رهايي ندارد و آن ظلم بندگان نسبت به ديگران است.» (6( بنابراين ظلم به ديگران مانع از شفاعت مي گردد. خصوصاً اگر ظلم در حق اهل بيت پيامبر (ص) و فرزندان وي باشد. چنانكه در حديثي وارد شده است كه رسول خدا (ص) مي فرمايند: «هنگامي كه در مقام شفاعت قرار گيرم براي آن افراد از امتم كه گناهان بزرگي انجام داده اند، شفاعت مي كنم و خداي بزرگ شفاعتم را درباره ي آنان مي پذيرد. به خدا سوگند براي افرادي كه ذريه و فرزندانم را آزار كرده باشند، شفاعت نمي كنم.» (7( در سخني كه از رسول خدا (ص) روايت شده: من شفاعتم را براي گناهكاران از امتم كه مرتكب گناهان كبيره شده اند ذخيره نموده ام، اما نيكوكاران مورد مؤاخذه قرار نمي گيرند. )8( به اين مطلب اشاره دارد كه نيكوكاران هم گاه دچار خطا مي شوند و دچار تنزل مقام مي شوند و يا كاري را انجام مي دهند كه شايسته نيست (هرچند گناه هم نيست) يا اينكه منظور نيكوكاراني است كه گناه كبيره نكرده اند ولي گاه دچار گناه صغيره شده اند. بر اين معنا روايتي است كه از امام صادق (ع ) مي خوانيم : «زراره مي گويد از امام صادق (ع ) پرسيدند آيا مؤمن نيازي به شفاعت رسول خدا(ص ) دارد؟ آن حضرت فرمودند: آري ، زيرا مؤمنان هم گناه و خطا دارند و تمام مردم در روز قيامت به شفاعت محمد(ص ) نيازمندند.» (9( شهيد مطهري(ره) مي فرمايد: شفاعت صحيح كه تأييد كنندة قانون و حافظ نظام است و آيات و روايات زيادي از طريق شيعه و سني وجود آن را اثبات مي كند بر دو گونه است: (1)-شفاعت «رهبري» يا شفاعت «عمل». (2)- شفاعت «مغفرت» يا شفاعت «فضل». شفاعت رهبري، شفاعتي است كه شامل نجات از عذاب و نيل به حسنات و حتي بالا رفتن درجات مي باشد. شفاعت مغرفت، شفاعتي است كه تأثير در از بين بردن عذاب و در مغفرت گناهان است و حداكثر ممكن است سبب وصول به حسنات و ثواب ها هم بشود، ولي بالا برندة درجة شخص نخواهد بود، و رسول اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ دربارة اين قسم از شفاعت فرمود: «من شفاعتم را براي گناهكاراني از امتم كه مرتكب گناه كبيره شده اند ذخيره كرده ام، اما نيكوكاران مورد مؤاخذه قرار نمي گيرند.»)10(

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

(1)بحارالانوار، ج،83، ص20 ، نويسنده، مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى‏ ، ناشر، دار إحياء التراث العربي‏ ، مكان چاپ، بيروت‏ ، سال چاپ، 1403 ق‏ ، نوبت چاپ، دوم‏.

(2)الخصال، ج2ص 588 ، نويسنده، ابن بابويه، محمد بن على‏ ، محقق ، مصحح، غفارى، على اكبر ، ناشر، جامعه مدرسين‏ ، مكان چاپ، قم‏ ، سال چاپ، 1362 ش‏ ، نوبت چاپ، اول‏.

(3)کافی، ج3، ص270 ، نويسنده، كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق‏ ، محقق ، مصحح، غفارى على اكبر و آخوندى، محمد ، ناشر، دار الكتب الإسلامية ، مكان چاپ، تهران‏ ، سال چاپ، 1407 ق‏ ، نوبت چاپ، چهارم

(4)بحار الأنوار، ج‏8، ص، 53 .

(5)برگرفته ازتفسير نمونه، تفسير مجمع البيان،سايت پاسخگو.

(6)بحار الانوار ج 7 ، ص 271.

(7)بحار الانوار ، ج 8، ص 37.

(8)بحار الانوار، ج 8،ص 34.

(9)بحارالانوار، ج 8، ص 48.

(10)شهيد مطهري، مجموعه آثار، ج 1، چاپ پنجم، انتشارات صدرا، ص 247.

لینک بحث اصلی : http://www.askquran.ir/thread17258-2.html#post587356

موضوع: