آیا قرآن کریم برای قرن های مختلف و مدرن برنامه ای دارد ؟

image: 
آیا قرآن کریم برای قرن های مختلف و مدرن برنامه ای دارد ؟

قرآن کريم مرتبط با مسائل زمان نزول است و براي آينده و قرن هاي مختلف و مدرن برنامه اي ندارد؟
1. درست است که قرآن در زمان و عصر خاصی نازل شده است ولی مشتمل بر تعالیم و آموزه های کلی و عمومی بوده و محدود به دوره یا زمان خاصی نیست. 2. بطور کلی ادیان الهی و بطور خاص دین اسلام، مطابق با فطرتی است که در نهاد انسان به ودیعه گذاشته شده است؛ و همه انسانها از همه دورانها در این فطرت مشترک هستند. 3. انسان بر اساس نیازهایش قانون جعل می کند. بسیاری از این نیازها در انسانها ثابت و مشترک است، مثل نیاز به آزادی، عدالت، خوراک، مسکن، ازدواج و ...؛ لذا گذشت دورانها تاثیری در اصل این نیازها ندارد پس قوانین مربوطه نیز ثابت و مشترک بوده و نیازی به تغییر ندارند. برخی نیازها نیز به حسب شرائط زمانی تغییر پذیرند که در اسلام تعیین قوانین و احکام آنها پس از رسول اکرم(ص) بر عهده معصومین (ع) و در دوران غیبت نیز بر عهده حاکم شرع و فقیه جامع الشرائط است. 4. توجه و اهمیت اسلام بر عقل و معیارهای عقلی نیز از جنبه های ماندگاری و کاربردی بودن احکام و قوانین اسلام برای همه دورانها است. مطلب اول: معمولا قوانین برخاسته از نیازهای جامعه و مردم آن است. نیازهای جامعه را می توان به دو بخش کلان تقسیم کرد: نیاز های ثابت (سر چشمه این طیف از نیازها ؛ طبیعت جسم، روح و زندگی اجتماعی انسان است)، و نیازهای متغیر (این دسته از نیازهای انسان که منشأ آ ن نیازهای ثابتند، عبارت است از: نیازمندی به انواع ابزار وسائل زندگی که در هر عصر و ...). قوانین و مقرات دین اسلام که برای پاسخ¬گویی به نیازهای جامعه بشری اند، طبعا به تبع نیازهای او به دو قسم ثابت و متغیر تقسیم می شوند. ـ آن بخش از قوانین اسلامی که کلی، دائمی و تغییر ناپذیر است، از نوع قوانین حاکم بر طبیعت جهان آفرینش و برخاسته از عمق نیازهای اولی و واقعی انسان می¬باشد. عدالت، آزادی، احسان به دیگران، دعوت به فراگیری دانش، پاک نگهداشتن حریم انسان از اخلاق و آداب ناپسند و...، همیشه زنده خواهند بود و کلیات مربوط به آن، هیچ ارتباطی به تجدد و توسعه فرهنگی و پیشرفت جامعه انسانی ندارد؛ زیرا مقررات دین برای حقیقت انسان وضع شده اند و آن، همیشه ثابت و نیازمند به چنین مقرراتی می¬باشد. ـ اما قوانین و احکامی که جنبه موقتی یا محلی دارند، همگام با تحولات اجتماعی و تغییر زمان، مکان و شرایط، و به حسب مصالح مختلف زمان‌ها و مكان‌ها اختلاف پيدا می ‌كنند كه به عنوان آثار "ولايت عامه" مطرح است و به نظر رسول اكرم(ص) و ائمه معصومین عليهم السلام، و در زمان غیبت به علمای دين و مجتهدین جامع الشرائط وابسته است. مطلب دوم: جامعيت دين آن است كه در راستای هدف و رسالت خود، رئوس كلي همه معارف لازم را برای تحقق اين هدف در اختيار بشر قرار دهد، به گونه‌ای كه بشر با تطبيق آن اصول كلی به صورت نظام مند بتواند معارف و رهنمونهای مورد نياز را برای رسيدن به سعادت خويش به دست آورد. با مراجعه به قرآن در می یابیم که قرآن مشتمل بر سه بخش كلي است: 1. اعتقادات؛ اصول عقايد اسلامي، اعم از توحيد، نبوت، معاد و ساير اعتقادات متنوع بر آنها. 2. اخلاقیات؛ اخلاق پسنديده و نيكو. 3. احکام؛ احكام شرعي و قوانين عملي. كه كليات آنها در قرآن آمده و تفاصيل و جزئياتشان به پیامبر اكرم (ص) و ائمه معصومین علیهم السلام واگذار شده است. اين برنامه هم چنان كه با تأمل در محتواي آنها روشن است، مشتمل بر همه ابعاد زندگي انسان، اعم از فردی و اجتماعی و دنيوی و اخروی است. اسلام همان طور كه برای وظايف عبادی قانون دارد، برای امور اجتماعی و حكومتی و ... معیارها و قوانین کلی خود را ارائه داده است. از حضرت صادق(ع) سؤال شد: چگونه است که هر چه قرآن نشر و تدریس مى شود، چیزى جز تازگى نمى افزاید؟ حضرت فرمودند: "علتش این است که خداوند قرآن را براى زمان خاص و قوم و مردم خاص قرار نداد، بدین خاطر است که قرآن در هر زمانی، جدید و براى هر قومى تا روز قیامت تازه است". (1) مطلب سوم: دین اسلام اهمیت و اصالت فوق العاده¬ای برای عقل قائل شده؛ به گونه¬ای که در مباحث فقه اسلامی عقل یکی از منابع استنباط احکام فرعی، جزئی و متغیر از اصول و قوانین کلی و ثابت محسوب می¬شود و همین جایگاه عقل به فقه اسلامی و فقیه توانایی داده تا احکام مسائل جدید را به نحو درست استنباط و بیان کند. همچنین در زمینه پویایی احکام و قوانین اسلام، توجه به جایگاه مجتهد و اجتهاد اسلامی نیز از اهمیت بسزایی برخوردار است. در دوران غیبت معصوم، فقیه و مجتهد جامع الشرائط با توجه به معیارها و ارزشهای مطرح شده در قرآن و سنت، و همچنین با ملاکات عقل و اجماع، و با توجه به شرائط زمان و مکان و ...، بر اساس اصول و ضوابط استنباط احکام، موضوعات و مسائل مستحدثه و جدید را بر آن معیارهای کلی انطباق داده و حکم شرعی آنها را استخراج می کند. مطلب چهارم: براي جاوداني بودن قرآن كريم و دين مبين اسلام نيز دلايل فراواني وجود دارد كه بعضي از آنها عبارتند از: 1. تازگي و اثربخشي قرآن در همه زمان‌ها: قرآن كتابي است كه براي يك زمان نازل نشده است و الا با گذشت زمان، همه رازهای آن كشف می شد و جاذبه و تازگي و اثربخشی خودش را از دست می ‌داد؛ حال آن كه می ‌بينيم زمينه تدبر وتفكر و كشف جديد، هميشه براي اين دريای بیكران و مفاهيم بلند آن وجود دارد. از امام جعفرصادق عليه السّلام پرسيدند: چه سری است كه هرچه زمان بيشتری بر قرآن می ‌گذرد و هرچه بيشتر تلاوت می ‌شود بر طراوت و تازگيش افزوده می ‌گردد؟ فرمودند: براي اين كه قرآن تنها برای يك زمان و نه زمان ديگر و براي يك مردم و نه مردم ديگر، نازل نشده؛ بلكه برای همه زمان‌ها و همه مردم نازل شده است. خداوند متعال قرآن را طوری ساخته كه در هر زمان و با وجود همه اختلاف‌هايی كه در انديشه‌های مردم به چشم می ‌خورد، بر زمان‌ها و افكار پيشی ‌گيرد و در هر عصری مفاهيم تازه‌ای از معارف بلند آن كشف شود. (2) 2. احكام اسلام در فطرت و نهاد بشر جاي دارد؛ لذا ماندگار است: قرآن كريم، احكام الهي را در نهاد بشر مي‌داند و مي‌فرمايد: «فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفاً فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْها»؛ توجه خويش را به سوي دين حق‌گرايانه پايدار و استوار كن، به همان فطرتي كه خدا مردم را بر آن آفريده است. (3) دین نیازهای واقعی هر عصر و زمان را بر طرف می¬سازد؛ زیرا قوانین آن بر اساس فطرت مشترک انسان قرار داده شده و روح زندگی انسانیت مورد نظر قانون¬گذار بوده است. 3. احكام اسلام و قرآن بيان كننده همه خواست‌های بشر است: قرآن كريم، در اين زمينه فرموده: «نَزَّلْنا عَلَيْكَ الْكِتابَ تِبْياناً لِكُلِّ شَيْ‏ءٍ وَ هُدي وَ رَحْمَةً وَ بُشْري لِلْمُسْلِمِينَ»؛ و اين كتاب را كه روشنگر هر چيز است و براي مسلمانان رهنمود و رحمت و بشارتگري است، بر تو نازل كرديم.(4) قرآن کریم از بیان معارفی كه موجب سعادت حقیقی انسان در دنیا و آخرت می‏باشد، فروگذار نكرده است. مطلب پنجم: قرآن و آیین پیامبر اسلام(ص) جهانی است و به قوم و منطقه خاصى اختصاص ندارد. قرآن کریم می فرماید: «وَ ما أَرْسَلْناكَ إِلاَّ كَافَّةً لِلنَّاسِ بَشيراً وَ نَذيرا»؛ ما تو را بشارت دهنده و ترساننده، براى عموم مردم فرستادیم.(5) «وَ ما أَرْسَلْناكَ إِلاَّ رَحْمَةً لِلْعالَمين‏»؛ ما تو را جز براى رحمت جهانیان نفرستادیم.(6) از این رو مى بینیم قرآن در دعوت هاى خود از لفظ "الناس" بهره گرفته و مى فرماید: «قُلْ يا أَيُّهَا النَّاسُ إِنِّي رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْكُمْ جَميعا»؛بگو اي مردم، من پيامبر خدا به سوي همه شما هستم. (7) البته رسول گرامى اسلام(ص) زمانى که دعوت خویش را ‌آغاز کردند، به طور طبیعى انذار خود را در مرحله نخست، متوجه قوم خود فرمودند ولی این به معناى آن نبود که قلمرو رسالت وی،‌ محدود به ارشاد گروهى خاص است. «وَ أُوحِيَ إِلَيَّ هذَا الْقُرْآنُ لِأُنْذِرَكُمْ بِهِ وَ مَنْ بَلَغ‏»؛ این قرآن بر من وحى شده تا به آن، شما و همة کسانى را که این پیام به آنان مى رسد،‌ انذار کنم. (8) از امام صادق ‏علیه السلام روایت‏شده كه فرمودند: "اگر چنین بود كه آیه‏ای درباره قومی نازل می‏گشت و با از بین رفتن آن قوم، آیه هم از بین می‏رفت، از قرآن چیزی باقی نمی‏ماند ولكن قرآن تا زمانی كه آسمانها و زمین برپاست، اول تا آخر آن جریان و سریان دارد." (9)

__________

(1) بحارالانوار، ج 89، ‌ص 15، حدیث 8.

(2) ميزان الحكمه، ج8، ص70.

(3) روم، 30.

(4) نحل، 89.

(5) سبأ، 28.

(6) انبیاء، 107.

(7) اعراف، 158.

(8) انعام، 19.

(9) التفسیر، عیاشى، ج 1، ص 10.

برای مشاهده مطلب در تاپیک اصلی کلیک فرمائید