منظور از دابة الارض چيست ؟

image: 
منظور از دابة الارض چيست ؟

منظور از دَابَّةً مِنَ الْأَرْضِ در آیه ی زیر چیست؟وَإِذَا وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَیهِمْ أَخْرَجْنَا لَهُمْ دَابَّةً مِنَ الْأَرْضِ تُكَلِّمُهُمْ أَنَّ النَّاسَ كَانُوا بِآیاتِنَا لَا یوقِنُونَ(النمل/82)

 وَ إِذا وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَیْهِمْ أَخْرَجْنا لَهُمْ دَابَّةً مِنَ الْأَرْضِ تُكَلِّمُهُمْ أَنَّ النَّاسَ كانُوا بِآیاتِنا لا یُوقِنُونَ (نمل/82) هنگامى كه فرمان عذاب آنها رسد (و در آستانه رستاخیز قرار گیرند) جنبنده‏اى را از زمین براى آنها خارج مى‏كنیم كه با آنها تكلم مى‏كند و مى‏گوید: مردم به آیات ما ایمان نمى ‏آورند. از آنجا كه در آیات گذشته سخن از استعجال كفار در مورد عذاب و یا تحقق رستاخیز بود و با بى صبرى انتظار وقوع آن را داشتند، و به پیامبر مى‏گفتند: چرا این عذابها را كه به ما وعده مى‏دهى دامن ما را نمى‏گیرد؟! چرا قیامت بر پا نمى‏شود؟! در آیات مورد بحث به قسمتى از حوادثى كه در آستانه رستاخیز صورت مى‏گیرد اشاره كرده و سرنوشت دردناك این منكران لجوج را مجسم مى‏ سازد. مى ‏فرماید: هنگامى كه فرمان عذاب فرا مى‏رسد و آنها در آستانه رستاخیز قرار مى‏ گیرند، جنبنده‏اى را از زمین، براى آنان خارج مى‏كنیم كه با آنها سخن مى‏گوید، و سخنش این است كه مردم به آیات خدا ایمان نمى‏آورند (وَ إِذا وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَیْهِمْ أَخْرَجْنا لَهُمْ دَابَّةً مِنَ الْأَرْضِ تُكَلِّمُهُمْ أَنَّ النَّاسَ كانُوا بِآیاتِنا لا یُوقِنُونَ). منظور از وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَیْهِمْ صدور (فرمان خدا و مجازاتى است كه به آنها قول داده شده) یا (وقوع رستاخیز و حضور نشانه‏هاى آن) است؛ نشانه‏هایى كه با مشاهده آن هر كس خاضع و تسلیم مى‏شود و یقین پیدا مى‏كند كه وعده‏هاى الهى هم حق بوده و قیامت نزدیك است، و در آن حال درهاى توبه بسته مى‏شود، چرا كه ایمان در چنین شرائطى جنبه اضطرارى خواهد داشت. البته این دو معنى از یكدیگر جدا نیست، زیرا نزدیك شدن قیامت با عذاب و مجازات گنهكاران همراه است. اما در اینكه این جنبنده زمینى چیست و كیست؟ و برنامه و رسالت او چگونه است؟ قرآن به صورت مجمل موضوع را بیان كرده است و همین اندازه مى‏گوید که جنبنده‏اى است كه خدا او را از زمین در آستانه رستاخیز ظاهر مى‏سازد، او با مردم سخن مى‏گوید و سخنش این است كه مردم به آیات خدا ایمان نمى‏ آورند. به تعبیر دیگر كار او این است که صفوف را از هم جدا مى‏ كند و منكران و منافقان را از مؤمنان مشخص مى‏ سازد. بدیهى است منكران با دیدن این صحنه به خود مى ‏آیند و از گذشته تاریك خویش پشیمان مى‏شوند ولى چه سود كه راه بازگشت بسته است. درباره جزئیات دابة الارض و صفات و مشخصات دقیقش در روایات اسلامى و در كتب تفسیر و حدیث شیعه و اهل سنت، مطالب بسیارى وارد شده است. دابة به معنى جنبنده و ارض به معنى زمین است. دابة تنها به جنبندگان غیر انسان اطلاق نمى‏شود بلكه مفهوم وسیعى دارد كه انسانها را نیز در بر مى‏ گیرد؛ شواهد این معنا در قرآن: - در آیه 6 سوره هود مى‏خوانیم: وَ ما مِنْ دَابَّةٍ فِی الْأَرْضِ إِلَّا عَلَى اللَّهِ رِزْقُها: هیچ جنبنده‏اى در زمین نیست مگر اینكه روزى او بر خدا است. - در آیه 61 سوره نحل آمده: وَ لَوْ یُؤاخِذُ اللَّهُ النَّاسَ بِظُلْمِهِمْ ما تَرَكَ عَلَیْها مِنْ دَابَّةٍ: اگر خداوند مردم را به خاطر ستمهایشان مجازات مى‏كرد، جنبنده‏اى را بر صفحه زمین باقى نمى ‏گذاشت. - در آیه 22 سوره انفال مى‏خوانیم: إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِنْدَ اللَّهِ الصُّمُّ الْبُكْمُ الَّذِینَ لا یَعْقِلُونَ: بدترین جنبندگان نزد خداوند افراد كر و گنگى هستند كه چیزى نمى‏فهمند. اما در مورد تطبیق دابة بر مصداق خارجی آن، همانگونه كه گفتیم، قرآن بطور سر بسته از آن گذشته، گویى بنا بر اجمال و ابهام داشته است و تنها وصفى كه براى آن ذكر كرده این است كه با مردم سخن مى‏گوید و افراد بى ایمان را اجمالا مشخص مى‏كند ولى در روایات اسلامى و سخنان مفسرین، بحثهاى زیادى در این زمینه دیده مى‏شود كه در یك جمع بندى مى ‏توان آن را در دو تفسیر خلاصه كرد: 1- گروهى آن را یك موجود جاندار و جنبنده غیر عادى از غیر جنس انسان با شكلى عجیب دانسته ‏اند و براى آن عجائبى نقل كرده‏اند كه شبیه خارق عادات و معجزات انبیاء است. این جنبنده در آخر زمان ظاهر مى‏شود و از كفر و ایمان سخن مى‏گوید و منافقین را رسوا مى‏سازد و بر آنها علامت مى ‏نهد. 2- جمعى دیگر به پیروى از روایات متعددى كه در این زمینه وارد شده او را یك انسان مى‏دانند، یك انسان فوق العاده، یك انسان جنبنده و فعال كه یكى از كارهاى اصلیش جدا ساختن صفوف مسلمین از منافقین و علامت‏گذارى آنهاست، حتى از پاره‏اى از روایات استفاده مى‏شود كه عصاى موسى و خاتم سلیمان با او است و مى‏دانیم عصاى موسى، رمز قدرت و اعجاز و خاتم سلیمان، رمز حكومت و سلطه الهى است و به این ترتیب او یك انسان قدرتمند و افشاگر است. در حدیثى از حذیفه از پیامبر ص در توصیف دابة الارض چنین آمده است:‏ لا یدركها طالب و لا یفوتها هارب فتسم المؤمن بین عینیه و یكتب بین عینیه مؤمن و تسم الكافر بین عینیه و تكتب بین عینیه كافر و معها عصا موسى و خاتم سلیمان: او به قدرى نیرومند است كه هیچكس به او نمى‏رسد و كسى از دست او نمى‏تواند فرار كند، در پیشانى مؤمن علامت مى‏گذارد و مى‏نویسد مؤمن و در پیشانى كافر علامت میگذارد و مى‏نویسد كافر. با او عصاى موسى و انگشتر سلیمان است. در روایات متعددى دابة بر شخص امیر مؤمنان على (ع) تطبیق شده است: در تفسیر على بن ابراهیم از امام صادق (ع) مى‏خوانیم: مردى به عمار یاسر گفت: آیه‏اى در قرآن است كه فكر مرا پریشان ساخته و مرا در شك انداخته‏ است. عمار گفت: كدام آیه؟ گفت: آیه وَ إِذا وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَیْهِمْ أَخْرَجْنا لَهُمْ دَابَّةً مِنَ الْأَرْضِ تُكَلِّمُهُمْ أَنَّ النَّاسَ كانُوا بِآیاتِنا لا یُوقِنُونَ، این كدام جنبنده است؟ عمار گفت: به خدا سوگند من روى زمین نمى‏نشینم، غذایى نمى‏خورم و آبى نمى‏نوشم تا دابة الارض را به تو نشان دهم. سپس همراه آن مرد به خدمت على (ع) آمد در حالى كه آن حضرت مشغول غذا خوردن بود. هنگامى كه چشم امام (ع) به عمار افتاد، فرمود بیا. عمار آمد و نشست و با امام (ع) غذا خورد. آن مرد سخت در تعجب فرو رفت و با ناباورى به این صحنه مى‏نگریست، چرا كه عمار به او قول داده بود و قسم خورده بود كه تا به وعده‏اش وفا نكند غذا نخورد، گویى قول و قسم خود را فراموش كرده است. هنگامى كه عمار برخاست و با على (ع) خداحافظى كرد، آن مرد رو به او كرده و گفت: عجیب است تو سوگند یاد كردى كه غذا نخورى و آب ننوشى و بر زمین ننشینى مگر اینكه دابة الارض را به من نشان دهى؟ عمار در جواب گفت:من او را به تو نشان دادم اگر مى‏فهمیدى. نظیر همین حدیث در تفسیر عیاشى از ابوذر رحمة اللَّه علیه نیز نقل شده است. علامه مجلسى در بحار الانوار با سند معتبرى از امام صادق (ع) چنین نقل مى‏كند كه على (ع) در مسجد خوابیده بود، پیامبر (ص) آنجا آمد، على (ع) را بیدار كرد و فرمود قم یا دابة اللَّه: برخیز اى جنبنده الهى، كسى از یاران عرض كرد: اى رسول خدا آیا ما حق داریم یكدیگر را بر چنین اسمى بنامیم؟ فرمود: نه، این نام مخصوص اوست و اوست دابة الارض كه خداوند در قرآن فرموده: وَ إِذا وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَیْهِمْ أَخْرَجْنا لَهُمْ دَابَّةً مِنَ الْأَرْضِ ... مرحوم ابو الفتوح رازى در تفسیر خود ذیل آیه فوق مى‏نویسد: بر طبق اخبارى كه از طریق اصحاب ما نقل شده، دابة الارض كنایه از حضرت مهدى صاحب الزمان (ع) است. این تعبیر كه در روایات وارد شده كه عصاى موسى و انگشتر سلیمان كه رمز قدرت و پیروزى و حكومت است با او است قرینه‏اى است بر اینكه منظور از دابة الارض یك انسان بسیار فعال است، نه یك حیوان و نیز اینكه در روایات وارد شده كه مؤمن و كافر را نشانه‏گذارى مى‏كند و صفوفشان را مشخص مى‏سازد با انسان سازگار است. سخن گفتن با مردم كه در متن آیه قرآن به عنوان توصیف او آمده نیز مناسب همین معنى است. در یك جمع بندى به اینجا مى‏رسیم كه از یك سو واژه دابة بیشتر در غیر انسانها به كار مى‏رود (هر چند در قرآن كراراً در مفهوم اعم و یا در مورد انسانها استعمال شده)، از سوى دیگر قرائن متعدد در خود آیه وجود دارد و روایات فراوانى در تفسیر آیه وارد شده است كه نشان مى‏دهد منظور از دابة الارض در اینجا، انسانى است بسیار فعال، مشخص كننده خط حق و باطل، مؤمن و منافق و كافر، انسانى است كه در آستانه رستاخیز ظاهر مى‏شود و خود یكى از آیات عظمت پروردگار است. (تفسیر نمونه،ج‏15/ص547) علامه طباطبایی (رحمة الله علیه) هم در المیزان ذیل آیه مذکور بیانات قابل توجهی دارند. خلاصه ای از فرمایشات ایشان ذکر می شود، عزیزانی که خواهان مطالعه بیشتر هستند، به المیزان، ج‏15/ص395مراجعه فرمایند. خلاصه بیانات علامه ذیل این آیه: 1- روی سخن در این آیه با کفار امت پیامبر است. 2- مراد از وقع علیهم القول، اینست که عذاب الهی در مورد آنها لازم و محقق گردد. 3- مراد از اخراج از زمین (ْ أَخْرَجْنا لَهُمْ دَابَّةً مِنَ الْأَرْض)، یا احیاء و زنده شدن بعد از مرگ است و یا چیزی مانند آن، 4- کلمه دابة به هر موجود زنده ای اطلاق مى‏شود كه در زمین راه مى‏رود، که مى‏تواند انسان باشد و مى‏تواند حیوان باشد. اگر انسان باشد كه تكلم و سخن گفتنش امرى عادى است، نه خارق العاده و اگر حیوانى بى زبان باشد، آنگاه حرف زدنش مانند بیرون شدنش از زمین امرى است خارق العاده. در آیات كریمه قرآن چیزى كه بتواند این آیه را تفسیر كند و معلوم سازد كه این جنبده‏اى كه خدا به زودى از زمین بیرون مى‏آورد چیست، و چه خصوصیاتى دارد، و با مردم چه چه مى‏گوید، و چگونه از زمین بیرون مى‏آید، وجود ندارد، بلكه سیاق آیه بهترین دلیل است بر اینكه مقصود قرآن مبهم گویى است و جمله مذکور از كلمات مرموز قرآن است. حاصل معنای آیه این است كه: وقتى برگشت امر مردم [یعنی کفار امت اسلام] به این شود كه از آیات حسى و مشهود ما [مانند آسمانها و زمین و ...] یقین برایشان حاصل نشود و به عبارت دیگر استعدادشان براى ایمان آوردن به ما به كلى باطل گشته و تعقل و عبرت‏گیرى از دستشان‏ خارج شود، در این هنگام وقت آن مى‏رسد كه آن آیت خارق العاده كه وعده داده بودیم نشانشان دهیم و حق را برایشان آن چنان بیان مى‏كنیم كه دیگر جز باور و اعتراف به حق چاره‏اى برایشان نماند، پس در این هنگام آن آیت را كه دابه و جنبنده‏اى است از زمین بیرون مى‏آوریم، تا با ایشان صحبت كند. این آن معنایى است كه با كمك سیاق و به هدایت تدبّر در آیه به دست مى‏ آید.

برای مشاهده مطلب در تاپیک اصلی کلیک فرمائید