تناقض گویی در قرآن

image: 
تناقض گویی در قرآن

این داستان مربوط به یونس است برای اینکه در متن نوشتار کمتر به توضیح بپردازیم به ناچار متن آیه های مورد بحث و همچنین تعدادی از معانی واژه های مورد بحث را در زیر می آورم امید است بتوانم این واژه ها را بیشتر با ذهن خواننده ایرانی آشنا سازم تا بتواند از این نوشته نتیجه ای منطقی بگیرد. البته توضیحاتی که در متن نوشتار آمده همه مربوط به خود مفسرین مربوطه است که تلاش _ هرچند بیهوده _ کرده اند تا با پر زرق و برق کردن نوشته های خود بوسیله این توضیحات خواننده را از مسیر اصلی منحرف کنند.

پاسخ: " فالتقمه الحوت و هو ملیم فلولا انه کان من المسبحین للبث فی بطنه الی یوم یبعثون فنبذناه بالعراء و هو سقیم " (الصافات 142-145) وماهی دریا اورا بکام فرو برد درحالی که ملامت شده بود و اگر او بستایش و تسبیح خدا نمی پرداخت تا قیامت در شکم ماهی زیست می کرد. " لولا ان تدارکه نعمه من ربه لنبذ بالعرآء و هو مذموم " ( القلم 49) که اگر لطف و رحمت پروردگارش نبود با نکوهش بصحرای بی آب و گیاه می افتاد. ملیم: ملامت شده، نکوهش شده، نفرین شده،گناهکار،خطاکار العراء: خشکی ، سرزمین بی آب و علف ، زمین خشک و بیابانی نبذ: انداختن، افکندن، رها کردن، افتادن،پرتاب کردن وکسی را که بیاندازند یا دور کنند یا رها کنند می گویند نبذ. مذموم: ملامت شده ، نفرین شده ، گناهکار، همانند ملیم. سقیم: ناتوان ، بی رمق، بی نای و نفس و در فرهنگ تازی به جوجه چند ساعته و ناتوان میگفتند. در باره آیه سوره الصافات "الجلالین" آورده : "فنبذناه" یعنی او را انداختیم از درون شکم نهنگ به "بالعراء" یعنی روی زمین و آن به معنای ساحل است حال یک روز یا سه یا هفت روز یا بیست یا چهل روز بعد و او "سقیم" یعنی ناتوان بود به اندازه جوجه از تخم در آمده. "ابن کثیر": و "أبی هریره" که خدا از او خشنود باد حدیثی آورده از "مسند مرفوع" در تفسیر سوره پیامبران و خداوند گفته " فنبذناه" یعنی او را انداختیم " بالعرا" که معنای آن را "ابن عباس" که خدا از او خشنود باد و دیگران هم آورده اند که آن زمینی است که روی آن هیچ سبزه یا سازه ای نباشد، و نیز گفته شده که در کنار "دجله " می باشد ونیزبرخی گفته اند سرزمین " یمن " است وخدا از همه داناتر است. و همچنین " وهو سقیم" یعنی ناتوانی در بدن که "ابن مسعود" خدا از او خشنود باد گفته: همانند جوجه ای که پری او را نپوشانده ولی "السدی" گفته همانند آهویی که تازه به دنیا آمده و او بی رمق و ناتوان است همین را "ابن عباس" و "ابن زید" که خدا از آنها خشنود باد نیز گفته اند. "الطبری": در گفته (فنبذناه بالعراء) آورده: به گوشه یافضایی از زمین اورا پرتاب کردیم ، جایی که هیچ درخت و چیزی دیگری نبوده. "القرطبی": درباره این سوره می گوید: "فنبذناه بالعراء" و در "القلم" آورده که "لولا ان تدارکه نعمه من ربه لنبذ بالعراء و هومذموم" (بازگشت به ترجمه آیه) و پاسخ این است که خداوند بزرگ دراین جا خبر میدهد که او را نکوهش نشده در خشکی انداخته و اگر رحمت و بخشش خدا نبود او نکوهش شده در خشکی انداخته شده بود. " النحاس" نیز این را گفته. درباره سوره "القلم" نیز مفسرها آورده اند: "الطبری": درباره: "لولا ان تدارکه نعمه من ربه" خداوند بزرگ منش می گوید: اگر چنانچه نعمتی از سوی خداوند به داد او نمی رسید و مورد بخشش قرار نمی گرفت و از توبه او از خشمگین ساختن خدا مورد قبول نمی افتاد "لنبذ بالعراء" (درخشکی می افتاد) و آن فضایی از زمین است . "وهومذموم" که تفسیر کنندگان در آن اختلاف نظر دارند و دو گروه آن را معنا کرده اند، برخی گفته اند معنای آن نکوهش شده یا ملامت شده است که گویندگان آنرا آورده 26901: درباره آن "علی" گفته وگفت: "الو صالح" تایید کرد، گفت: "معاویه" تایید کرد، وبرخی نیز گفته اند یعنی گناهکار است و از گویندگان آن آورده 26902:"ابن عبد الأعلی صحبت کرده و گفته : "المعتمر" تایید کرده واز پدرش به نقل از "بکر" آورده که گفته "هو مذموم" یعنی و گناهکار است. "الجلالین": "لولا أن تدارکه" چنانچه به داد او نمیرسید "نعمه" بخششی از سوی خدا از درون شکم نهنگ به "العراء" یعنی گوشه ای از زمین انداخته شده بود درحالیکه نکوهش شده وگناهکار بود ولی او بدون نکوهش انداخته شد. "القرطبی": یعنی وگرنه گناهکار انداخته می شد ولی ناتوان و "غیر مذموم" انداخته شد ومعنای آن به گفته "ابن عباس" ملامت نشده است. و به گفته "بکر بن عبدالله" بی گناه معنا شده. وهمچنین گفته شده که به معنای رانده شده از هر نیکی. و "العراء" به معنای مساحتی از زمین است که در آن کوه و درخت و پوششی نباشد. و نیز گفته : "ولولا فضل الله لبقی قی بطن الحوت الی یوم القیامه " که اگر بخشش پروردگار نبود تا روز رستاخیز در شکم نهنگ مانده بود و پس از آن در روز رستاخیز ملامت شده به خشکی پرتاب می شد. و این دلالت بر گفته پروردگار دارد که " فلولا أنه کان من المسبحین للبث فی بطنه الی یوم یبعثون" (بازگشت به ترجمه الصافات 143-144) اکنون نوبت به ما رسید پس از این گشت و گذار در میان این تلاشهای تفسیر سازی گوناگون: آیه سوره "الصافات" می گوید که خدا یونس را در خشکی انداخته. درحالیکه در سوره "القلم" می گوید او در خشکی نینداخته شد. با درنظر گرفتن تناقض آشکار میان دو سوره تفسیر کنندگان به دنبال راهکاری گردیدند تا از این بن بست بیرون بیایند یا بهتر بگوییم در پی حیله ای برای دل خوش کردن انسانهای ساده لوح و زود باور ولی این حیله آنان در بازی کردن با واژه ها و اشتباهات فقط با هدف منحرف ساختن توجه شنونده از مسئله اصلی و پرداختن به حاشیه بوده ولی این کار نه تنها این مسئله را حل نکرده بلکه خود زمینه ای برای مشکلاتی دشوارتر شد. درباره "لولا أن تدرکه نعمه من ربه لنبذ بالعراء و هو مذموم" درباره استفاده از واژه "لولا" " السیوطی" گفته: حروف امتناع برای بودن در درون جمله اسمیه استفاده می شود و جواب آن مقارن است با لام چنانچه مثبت باشد. " فلولا أنه کان من المسبحین للبث ففی بطنه الی یوم یبعثون" الصافات 144. اگر به آیه ای که "السیوطی" اشاره کرده نگاهی بیاندازیم حقیقت پدیدار خواهد شد و همچنین نیرنگ تفسیر کنندگان قرآن. پس "فلولا أنه کان..." به چه معناست؟ آیه سعی در این دارد که توضیح دهد او " یونس " درون شکم نهنگ تا روز رستاخیز نماند. ودر اینجا پاسخ "لولا" در صورت مثبت بودن باید مقارن حرف لام باشد و جواب "لول" در اینجا فعل "لبث فی البطن" (ماندن در شکم) است وچون "لول" حرف امتناع می باشد پس معنی آن این است که درون شکم نهنگ نمانده. حال اگر به آیه مورد بررسی برگردیم می بینیم که آن نیز همین شرایط را دارد چون دارای "لولا" می باشد و لام مقارن است با فعل مثبت پس " لولا" أن تدارکه نعمه من ربه لنبذ بالعراء و هو مذموم" بدون هیچ راه فراری فقط یک معنا میدهد و آن : به خاطر اینکه نعمت خدا به دادش رسید در خشکی ملامت شده رها نشد. جواب "لول" در اینجا فعل "نبذ بالعراء" (افتادن در خشکی) است و چون "لول" از حروف امتناع است بنابراین در خشکی رها نشده بود. این در تناقضی آشکار با آیه ای است که در سوره "الصافات" آمده که میگوید: در خشکی رها شد. بنابراین حیله تفسیر کنندگان این بود که "وهومذموم" ( واو نکوهش شده یا ملامت شده) را خبر "لول" قرار دادند!!! و به جای اینکه فعل مقارن با لام (لنبذ) را نفی کنند (وهو مذموم) را نفی کردند و گفتند که او در خشکی انداخته شد ولی بی گناه یا بدون نکوهش و ملامت!!! قرار دادن "وهو مذموم" به عنوان امتناع شده به جای "نبذ" هیچ سند نحوی و صرفی نداشته و یکی از اشتباهات آنان به شمار می رود به علاوه اینکه دردسر را دوچندان می کند چون: از سوی دیگر واژه "مذموم" که بدان اشاره شد همانگونه که تفسیر کنندگان آن توضیح دادند به معنای کسی است که نکوهش شده یا گناهی به گردن او می باشد و خطاکار است و چنانچه تفسیر آنان را درست بشماریم و قبول کنیم که او در خشکی رها شده بود ولی بدون نکوهش آیه ای دیگر را باطل کرده ایم همان آیه که به یاد دارید:"فالتقمه الحوت و هو ملیم"(الصافات 142) و بدون اینکه متوجه شوند این ساخته دروغین آنها آیه ای دیگر را نقض کرده پس می بینیم که در سوره "الصافات" یونس ملامت شده است و لی در آیه ای دیگر او ملامت نشده!!! اکنون باز هم از خود میپرسم که چگونه این همه اندیشمند تازی نتوانستند چاره ای برای اشتباه الله بیابند ولی آقایان در pal talk سعی براین دارند که ترجمه ای فارسی و تفسیری فارسی ارائه دهند که شنونده ایرانی آنرا تایید کند. پاسخ: «پس در انتظار حکم پروردگارت شکیبایی کن و همانند همدم ماهی [یونس] مباش که ندا در داد و خشم فروخورده بود» (قلم 48) «اگر نعمتی از جانب پروردگارش او را دستگیری نمی کرد درحالی که قابل نکوهش بود به زمین خشکی افکنده شده بود» (قلم 49) «و ماهی او را فرو بلعید و او در خور نکوهش بود» (یونس 142) «و اگر از تسبیح گویان نبود» (یونس 143) «تا روزی که مردمان برانگیخته شوند در شکم آن می ماند» (یونس 144) «پس درحالیکه بیمار بود او را به زمین خشکی افکندیم» (یونس 145) آیا این دو جمله با هم متناقضند ؟! آیا برای یک خردمند سخت است که بفهمد این دو آیه یک استدلال منطقی کامل است ؟! یعنی « اگر نعمتی از جانب خدا نبود یونس در حالی که نکوهیده بود به زمین خشکی افکنده می شد اما نعمت خدا شامل حالش شد و او در حالی که بیمار بود (و نکوهیده نبود)، به زمین خشک افکنده شد » و اساساً یکی از این دو آیه گزاره ی خبری نیست که درباره ی صدق و کذب آن بحث شود ! اما سایت افشا ( در شماره ی 21 از آنچه نوشته ) درمانده است که چگونه این دو جمله را با هم جمع کند ! (منبع: برگرفته از وبلاگ حدائق ذات بهجت) [سایت افشا، مانند کسی که حقیقة ً تناقضی آشکار را کشف کرده باشد ، پس از مشتی دشنام به مسلمانان و ایرانیان و ... با شادمانی بسیار ، همین اشتباهش را مرتکب شده و گمان کرده ما می گوئیم « و هو مذموم » به تنهائی شرط « لولا » است و همین خطا ، سبب آن همه فحاشی و تهمت و خوشحالی اش شده ! در حالی که نمی داند جواب « لولا ( قلم 49 ) کل جمله ی « لنبذ بالعراء و هو مذموم » است ، نه « و هو مذموم » به تنهائی . « و هو مذموم » که حال (نگ : شرح ابن عقیل ج 1 ، ص 625 ) است ، قید انداختن در خشکی است ، و اصلا معنا ندارد قید به تنهائی پاسخ « لولا » باشد ! ( برای این نکته ی ادبی نگ : شرح ابن عقیل ٬ ج ۲ ٬ ص ۳۹۳ ) . و باز در اثر همان شتاب زدگی مخصوص به خود ، گمان کرده این سخن ، با این آیه که « و ماهی ، یونس را در حالی که وی نکوهش شده بود ، بلعید » تهافت دارد ! در حالی که کافی است ترجمه ی آیات را بخوانیم تا ببینیم « یونس زمانی که وارد دهان نهنگ شد ، نکوهیده بود و زمانی که به خشکی انداخته شد ، نکوهیده نبود زیرا در شکم نهنگ تسبیح خدا کرده بود » و این دو هم ربطی به هم ندارند زیرا زمانشان مختلف است . به یاد این فرمایش حضرت آیـة الله بهجت دام ظله می افتم که بارها فرمودند : « برخی دست خود را روی چشمانشان می گذارند و سپس به خدا قسم می خورند که چیزی وجود ندارد ! خوب دستت را از روی چشم بر دار و ببین ! »] (منبع: برگرفته از وبلاگ حدائق ذات بهجت) سوال: ولو شاء الله ما أشرکوا و ما جعلناک علیهم حفیظا و ماأنت علیهم بوکیل(الانعام 107) واگر خدا میخواست آنها را از شرک باز میداشت وما تورا نگهبان آنان قرار ندادیم و تو وکیل آنها نخواهی بود. سیقول الذین أشرکوا لو شاء الله ما أشرکنا ولا آباءنا ولا حرمنا من شیء کذلک کذب الذین من قبلهم ...الانعام 148 آنان که شرک آوردند خواهند گفت اگر خدا میخواست ما وپدران ما مشرک نمی شدیم و چیزی را حرام نمی کردیم ، با این گفتار جاهلانه پیشینیان ایشان نیز پیغمبران را تکذیب میکردند تا آنکه طعم عذاب ما را چشیدند... دوگانه گویی قرآن هنگامی که مشرکین دروغ می گویند چون گفته قرآن را تکرار کرده اند که "اگر خدا میخواست ما مشرک نمی شدیم" ، جالب اینجاست که مشرکین فقط آنچه را که قرآن گفته تکرار می کنند ولی باز هم آنان را به دروغگویی متهم می کند ، چنین به نظر می رسد که قرآن خود را دروغگو می نامد. آیا بازهم عده ای فکر می کنند که خدا بسیار باهوش تر از انسان است؟ پاسخ: این آیات که نویسنده شبهه پراکن سایت افشا از آنها خواسته است نتیجه بگیرد که قرآن دروغ می گوید، نه تنها چنین برداشتی در خود ندارد، بلکه به روشنی به بیان مختار بودن انسان در زندگی اشاره می کند و یکی از دروغ پراکنی های سایت افشا را رو کرده است: «از آنچه از پروردگارت به تو وحی می شود پیروی کن که خدایی جز او نیست، و از مشرکان روی بگردان» (سوره انعام آیه 106) «و اگر خداوند می خواست، شرک نمی ورزیدند، و تو را نگهبان آنان نگماشته ایم و تو کارساز آنان نیستی» (انعام 107) خداوند در آیه 107 سوره انعام می خواهد به پیامبر بفهماند که اگر می خواست می توانست مشرکان را به اجبار مؤمن کند و این موضوع نشان دهنده اختیار در زندگی انسان ها است و این که هر کس این اختیار را دارد که در راه درست گام بردارد یا راه نادرست. «به زودی مشرکان خواهند گفت اگر خدا می خواست ما شرک نمی آوردیم، همچنین پدران ما، و چیزی را حرام نمی کردیم؛ پیشینان آنها هم به همین گونه دروغ انگاشتند تا آنکه عذاب ما را چشیدند؛ بگو آیا علم و آگاهی دارید که به ما نشان دهید؟ مگر از پندار پیروی نمی کنید و جز دروغ نمی بافید» (سوره انعام آیه 148) «بگو حجت رسا و روشن از آن خداوند است؛ و اگر می خواست همگی شما را هدایت می کرد» (انعام 149) گویا گروهی از مشرکین (همچون هر کس دیگری در هر روزگاری) عباراتی چون «خواست خدا» یا «مشیت الهی» را دستاویز قرار داده می خواستند از زیر بار مسئولیت فرار کنند و می گفتند حتما خدا خواسته که ما این گونه باشیم و اگر می خواست کاری می کرد که ما شرک نورزیم و چیزی را حرام نکنیم و گفتند که پیشینیانشان نیز چنین کرده اند تا به عقاید پوچ خود رنگ و لعاب دهند. اما خداوند در پاسخ قاطع آنها می فرماید که هم خودشان و نیز پیشینیانشان دروغ می گویند (سوره انعام آیه 148) (یعنی دروغ می گویند که خداوند خواسته آنها مشرک باشند بلکه این از خودشان بوده که در راه شرک گام نهادند) و می فرماید که اگر می خواست همگی آنها را (به جبر خود) هدایت می کرد (سوره انعام آیه 149) و دیگر نیروی اختیار به انسان نمی داد. برخلاف گفته نویسنده شبهه پراکن سایت افشا خداوند در جایی دروغ نگفته است. اگر در سوره انعام آیه 107 فرموده که اگر می خواست مشرکان شرک نمی ورزیدند، در همان سوره آیه 149 [دنباله آیه 148 که نویسنده شبهه پراکن سایت افشا از بیان آن خودداری ورزیده است] نیز فرموده است که اگر می خواست همگی آنها را هدایت می کرد، اما، چنین ایمانی، یعنی ایمان به اجبار، نه تنها برای خداوند که برای هیچ کسی با ارزش نیست بلكه «فضیلت و تكامل انسان در آن است كه راه هدایت و پرهیزكارى را با پاى خود و به اراده و اختیار خویش بپیماید» (تفسیر نمونه جلد 6 صفحه 25). درواقع شاید هم مشرکان که با سوءاستفاده از آیات الهی (همچون آیه 107 سوره انعام) می گفتند اگر خدا می خواست خود ما را هدایت می کرد، می کوشیدند تا ناتوانی خداوند در هدایت خودشان را به اثبات برسانند اما خداوند فرمود که آنان دروغ می گویند و همان طور که پیش از آن هم گفته بود، اگر می خواست آنها را هدایت می کرد اما به آنها اختیار داد تا خود راهشان را برگزینند. سوال: "فأما من أوتی کتابه بیمینه فسوف یحاسب حسابا یسیرا و ینقلب الی أهله مسرورا و أما من أوتی کتابه وراء ظهره فسوف یدعوا ثبورا و یصلی سعیر" (الانشقاق 7-12) پس هرکس نامه اعمالش را بدست راست او بدهند آن کس را حسابش بسیار زود و آسان کنند و او بسوی کسان و خویشانش شادمان خواهد رفت و اما آنکس که نامه اعمالش از پشت سر دهند او بر هلاک خود آه و فریاد و حسرت بسیار کند و بآتش سوزان دوزخ برافکنند. "...فأما من أوتی کتابه بیمینه... فی جنه عالیه... و أما من أوتی کتابه بشماله.. خذوه فغلوه ثم الجحیم صلوه.. "(الحاقه 19-31) اما کسی که نامه اعمالش را بدست راستش دهند ...در بهشت عالیرتبه ابدی است ..واما آنکس که کتاب اعمالش را بدست چپش دهند گوید ای کاش نامه اعمال مرا بمن نمیدادند ...اورا بگیرید و در غل و زنجیر بکشید تا بدوزخ درافکنید. در روز حساب و کتاب هر انسانی کتاب اعمال و رفتارش را نوشته می بیند ، و گویا فرشتگان پیشاپیش میدانند که در کتاب چه نوشته شده.برای همین هرکس که در دنیا قبول شده باشد فرشتگان نامه اورا به دست راست او میدهند و این در هر دو سوره خوشبختانه یکی است، ولی مشکل اصلی سر نفر بعدی است چون هرکس که نمره قبولی نگرفته و رد شده باشد این دو سوره سر اینکه نامه اعمالش را از پشت سرش بدهند یا دست چپش با هم اختلاف دارند. پاسخ: مگر نمی شود کارنامه را «از» پشت سر «به» دست چپ کسی داد؟ (به خاطر نشان دادن ذلت و سرافکندگی بیشتر! یا به هر دلیل دیگری) «ای کسانی که به آنها کتاب داده شده است، به آنچه فروفرستاده ایم و همخوان کتاب شماست ایمان آورید، پیش از آن که چهره هایی را محو کنیم و به پشت سر بازگردانیم، یا ایشان را همچون حرمت شکنان روز شنبه دچار لعنت کنیم؛ که امر الهی انجام پذیر است» (نساء 47) با توجه به آیه بالا آیا بدکاران در جهنم چهره هایشان به پشت سر برمی گردد؟ (خدا داناتر است) و یا شاید بدکاران جهنمی از شرمساری و سرافکندگی دستان خود را به پشت می گیرند تا کسی کارنامه شان را نبیند و آن گاه کارنامه شان را به دست چپشان می دهند. به هر حال این موضوع هر گونه که بخواهد تفسیر شود، تصور این که کارنامه را از پشت سر به دست چپ کسی بدهند اصلا کار دشواری نیست. سوال : قرآن درباره یهود گفته: "وقولهم إنا قتلنا عیسی ابن مریم رسول الله وما قتلوه و ما صلبوه" النساء 157 وگفته آنان که ما مسیح عیسی فرزند مریم و رسول خدا را کشتیم در صورتیکه اورا نکشتند و نه بدار کشیدند... جالب اینجاست که یهودیان به مسیح ایمان نیاوردند و اورا پیامبری از خدا نمی شناختند بلکه او را گمراهی میدانستند که انسانهارا گمراه می کند و بدین ترتیب عاقلانه نیست که اینچنین گفته ای از آنها باشد که ما عیسی مسیح فرزند مریم و پیامبرخدا راکشتیم، چون اگر گفته باشند پس به پیامبری او اعتراف کرده اند! پاسخ: «و گفتارشان این است که ما مسیح پسر مریم فرستاده خدا را کشتیم، حال آنکه نه او را کشتند و نه بر صلیبش کشیدند ...» (نساء 157) «رسول» در زبان عربی به معنای «فرستاده» است. روشن است که یهودیان، حضرت عیسی (ع) را پیامبر نمی دانستند اما می گفتند مسیح پسر مریم (که می گفت) فرستاده خدا (است) را کشتیم. یعنی او خود را فرستاده خدا می دانست اما خداوند کمکی برای نجات او نکرد و در واقع می خواستند او را حتی پس از مرگش و در میان پیروانش به ریشخند بگیرند. [و نیز واضح است که نویسنده شبهه پراکن سایت افشا با افزودن حرک ربط «و» میان فرزند مسیح و رسول خدا خواسته است آن چنان شبهه ای ایجاد کند اما هرگز نخواهد توانست و تنها خود را رسوا خواهد کرد]