کفر شیطان

image: 
منظور از كفر شيطان چيست؟

با توجه به اين كه شيطان عوالم بالا، فرشته ها و قدرت خداوند را درك كرده و با خداوند صحبت كرده و جواب شنيده، پس منظور از كفر شيطان چيست؟ چطور می شود به خدايی كه صدايش را می شنوی و با او صحبت می كنی كافر شد؟

ایمان با علم و آگاهی تفاوت دارد؛ اینطور نیست که هر کسی از وجود خداوند و یگانگی او آگاه باشد، مومن نامیده شود، بلکه مومن کسی است که این آگاهی را قلبا نیز پذیرفته و تسلیم آن شود، به عبارت دیگر تفاوت علم با ایمان در دل سپردن است، شخص مومن تسلیم آگاهی اش شده و آنچه را که از آن آگاه است می پذیرد و بدان دل می سپارد، اما شخص کافر حتی ممکن است به وجود خداوند علم داشته باشد اما در عمل ایمان نیاورده و آن را انکار کند.

قرآن کریم در مورد برخی از کفار چنین می فرماید:
«وَ جَحَدُوا بِها وَ اسْتَيْقَنَتْها أَنْفُسُهُمْ ظُلْماً وَ عُلُوًّا»؛ و آن(آیات ما) را از روى ظلم و سركشى انكار كردند، در حالى كه در دل به آن يقين داشتند.(1) و نیز می فرماید: «فَلَمَّا جاءَهُمْ ما عَرَفُوا كَفَرُوا»؛ هنگامى كه (كتاب، و پيامبرى را) كه از قبل شناخته بودند نزد آنها آمد، به او كافر شدند.(2) بنابراین اینطور نیست که کسی که کافر است حتما جاهل بوده باشد بلکه بدترین مرتبه ی کفر، کفر آگاهانه است.

علاوه بر اینکه کفر هم فقط در انکار وجود خداوند نیست، «کفر» در لغت در مقابل شکر بوده و به معنای فراموش کردن نعمت، و پوشاندن آن است،(3) به همین خاطر هر نوع انحراف از حق و کتمان و پوشاندن حق در زبان قرآن کریم «کفر» شمرده شده است، به عنوان مثال شیاطین را که به مردم سحر می آموختند را کافر معرفی می کند: «ما كَفَرَ سُلَيْمانُ وَ لكِنَّ الشَّياطينَ كَفَرُوا يُعَلِّمُونَ النَّاسَ السِّحْر»؛ سليمان هرگز (دست به سحر نيالود و) كافر نشد ولى شياطين كفر ورزيدند و به مردم سحر آموختند.(4)

و همچنین قرآن کریم برخی اهل کتاب را با اینکه به وجود خداوند، و کتب آسمانی پیشین اعتقاد دارند را کافر می داند: «ما يَوَدُّ الَّذينَ كَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ وَ لاَ الْمُشْرِكينَ أَنْ يُنَزَّلَ عَلَيْكُمْ مِنْ خَيْرٍ مِنْ رَبِّكُمْ»؛ كافران اهل كتاب، و (همچنين) مشركان، دوست ندارند كه از سوى خداوند، خير و بركتى بر شما نازل گردد.(5)

بنابراین، آگاهی شیطان از وجود خدا و معاد و حقانیت دین منافاتی با کفر او ندارد؛ همان طور که امام خمینی(ره) چنین می نویسند:
«بدان که ایمان غیر از علم به خدا و رسل و کتاب و یوم قیامت است،چه بسا کسی دارای این علم باشد و مومن نباشد، شیطان عالم به تمام این مراتب به قدر من و شما هست و کافر است؛ بلکه ایمان یک عمل قلبی است که تا آن نباشد ایمان نیست... ممکن است عقل شما به برهان چیزی را ادراک کند، ولی قلب تسلیم نشده و علم بی فایده گردد، تسلیم که حظ قلب است، غیر از علم است که حظ عقل است.»(6)

پی نوشت ها:
1. نمل: 14/27.
2. بقره: 89/2.
3. راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن الکریم، دار القلم‏، بیروت، چاپ اول، 1412ق، ج1، ص461.
4. بقره: 102/2.
5. بقره: 105/2.
6. موسوی خمینی، سید روح الله، چهل حدیث، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)، تهران، چاپ بیست و چهارم، 1380ش، ص37و38 با اندکی دخل و تصرف.

برای مشاهده مطلب در تاپیک اصلی کلیک فرمایید

 

 

موضوع: