چرا تقیه فقط در مذهب شیعه کاربرد دارد و به آن توجه می شود؟

image: 

تقیه حقی است که آیات متعددی از قرآن آن را بیان کرده است. قرآن حتی اظهار کفر در مواقع تقیه را جایز می شمارد:

 

«مَنْ كَفَرَ بِاللَّهِ مِنْ بَعْدِ إیمانِهِ إِلاَّ مَنْ أُكْرِهَ وَ قَلْبُهُ مُطْمَئِنٌّ بِالْإیمانِ[نحل/۲۶] كسانى كه بعد از ایمان كافر شوند- بجز آنها كه تحت فشار واقع شده‏اند در حالى كه قلبشان آرام و با ایمان است.»

 

همچنان که علیرغم ممنوع بودن دوستی با کافران در مواقع تقیه آن را جایز می داند:

«لا یَتَّخِذِ الْمُؤْمِنُونَ الْكافِرینَ أَوْلِیاءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنینَ وَ مَنْ یَفْعَلْ ذلِكَ فَلَیْسَ مِنَ اللَّهِ فی‏ شَیْ‏ءٍ إِلاَّ أَنْ تَتَّقُوا مِنْهُمْ تُقاةً[آل عمران/۲۸] مؤمنین به هیچ بهانه ‏اى نباید كفار را ولى و سرپرست خود بگیرند با اینكه در بین خود كسانى را دارند كه سرپرست شوند و هر كس چنین كند دیگر نزد خدا هیچ حرمتى ندارد، مگر اینكه از در تقیه، سرپرستى كفار را قبول كرده باشند.»

کما اینکه قرآن مواردی از تقیه در امت های پیشین را هم ذکر می کند مواردی نظیر مومن آل فرعون، اصحاب کهف و ... به وضوح جایز بودن تقیه را بیان کرده اند:

«وَ قالَ رَجُلٌ مُؤْمِنٌ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ یَكْتُمُ إیمانَهُ (غافر ۲۸) و مردى از آل فرعون كه ایمان خود را پنهان مى ‏داشت گفت...»

 

و احادیث متعددی از کتب اهل سنت نیز جواز تقیه را بیان می کند که فقط به چند نمونه اشاره می کنیم:

پیامبر صلى الله علیه و آله نیز فرمود: «از امّتم چند چیز برداشته شده است: خطا، نسیان، و آنچه كه برآن اكراه شده ‏اند».[۱]

و نیز فرمود «بدترین قوم، قومى است كه مؤمن در میان آنها با تقیّه و كتمان حركت نماید».[۲] (در اینجا تقیه کننده مومن شمرده شده و قوم ظالم در حق او سرزنش شده اند)

بخارى به سند خود از عایشه نقل مى ‏كند كه رسول خدا صلى الله علیه و آله به او فرمود: آیا ندیدى قوم خود را هنگامى كه كعبه را بنا كردند بر قواعد ابراهیم اكتفا نمودند؟ عایشه مى ‏گوید: عرض كردم: آیا شما آنها را بر قواعد ابراهیم باز نمى ‏گردانى؟ فرمود: اگر نبود آن كه قومت تازه از كفر به اسلام گرویده ‏اند این كار را انجام مى ‏دادم.[۳]

علاوه بر اینکه عقل نیز به وضوح جواز تقیه را بیان می کند. و کسی که اندکی قرآن و سنت را بشناسد، نمی تواند جواز تقیه را انکار کند.

 

اما اینکه چرا شیعه عمدتا از تقیه استفاده کرده است مساله ای است که داغ ننگی بر پیشانی دشمنان شیعه می نشاند! کسانی که امروز با بغض و کینه و بدون توجه به آیات قرآن و احادیث، این گونه به اندیشه تقیه حمله می کنند، در گذشته که دستشان باز تر بود، به جای گشودن زبان به هتاکی، دست به جان و مال شیعیان دراز می کردند، و ظلم آن ها سبب شده بود که شیعه ناگزیر به تقیه باشد. کافیست کسی اندکی تاریخ بداند، تا دریابد که چگونه اتهام به تشیع، برای کشتار افراد کافی بوده و آنگاه متوجه شود که استفاده شیعه از تقیه، لکه ننگی بر پیشانی دشمنان آن است و دشمنان او اگر آگاه بودند، سعی نمی کردند تقیه شیعه در تاریخ را مطرح کنند. که ثمره اش مفتضح شدن خودشان است.

[۱]. فتح البارى، ج ۵، ص ۱۶۰؛ كنزالعمال، ج ۴، ص ۲۳۳، ح ۱۰۷۳.
[۲]. الجامع الصغیر، ج ۱، ص ۴۹۱.
[۳]. صحیح بخارى، ج ۲، ص ۱۷۹.

موضوع: