هوش مصنوعی

image: 
گاهی شنیده می شود که هوش مصنوعی دارای ذهن، فکر، و اراده است و برخی دانشمندان می گویند این خطر وجود دارد که آن ها روزی بر انسان ها مسلط شوند، و در این صورت اگر ما شانس بیاوریم مثل حیوانات خانگی آن ها امکان زندگی داریم. آیا این مطلب صحت دارد؟

گاهی شنیده می شود که هوش مصنوعی دارای ذهن، فکر، و اراده است و برخی دانشمندان می گویند این خطر وجود دارد که آن ها روزی بر انسان ها مسلط شوند، و در این صورت اگر ما شانس بیاوریم مثل حیوانات خانگی آن ها امکان زندگی داریم. آیا این مطلب صحت دارد؟

هوش مصنوعی با هوش انسانی از اساس تفاوت دارد، یعنی نباید گمان کنیم که هوش مصنوعی منجر به فکر و اراده و اختیار می شود؛ ربات ها تنها بر آن چیزی قاد هستند که برایشان تعریف شده باشد، اما از آنجا که پیشرفت علمی بشر منجر به ساخت ربات های هوشمندتر با دایره اطلاعاتی گسترده تر شده است برخی آن را عامل خطری برای انسان می دانند.
وگرنه گمان اینکه هوش مصنوعی هم مانند انسان موجودی زنده بوده و آگاهانه و از روی اختیار یک رفتار را انتخاب می کند صحیح نیست، انسان علم به خود دارد، همچنین علم به علم خودش دارد، به همین خاطر آگاهانه پی منافع خودش است، هرگز چنین چیزهایی در هوش مصنوعی راه ندارد!
حتی آن ربات هایی که می خندند، یا غمگین میشوند، هرگز آگاهانه این رفتار را انجام نمی دهند، آن ها فقط رفتارشان رفتار یک انسان خنده رو و یا غمگین است، وگرنه هیچ تغییر عاطفی و یا تغییر علمی در درونشان اتفاق نمی افتد! فقط این واکنش ها برای آن ها تعریف شده است.
البته یکی از پیش زمینه های چنین نگرشی در دانشمندان غربی، مبانی غلط آن هاست، آن ها روح را قبول ندارند و تصمیم گیرنده در انسان را مغز می دانند، و طبیعتا انسان را هم مجبور می دانند! یعنی می گویند انسان فقط مغز است که تحت تاثیر کنش های فیزیکی تصمیم می گیرد، طبیعتا طبق این مبنا هوش مصنوعی خیلی به هوش انسانی نزدیک است، اما اشکال از این مبناست!!
این مبنای تجربه گرایانه از اساس دچار یک پیش داوری در معرفت شناسی است، چون این دانشمندان پیش از آن که علم تجربی را یگانه راه اثبات و ردّ بدانند، باید اثبات کنند که همه چیز در همین ماده خلاصه می شود، و سپس از چنین مبنایی نتیجه بگیرند که یگانه راه اثبات و ردّ همین علوم تجربی است، در حالی که اثبات و ردّ چنین مطلبی با تجربه امکان پذیر نیست!!
به عبارت دیگر باید و نبایدهای متد علمی طبیعتا از هست و نیست نشأت می گیرد، لذا پیش از انحصار متد و روش تحقیق در تجربه، باید اثبات کرد که همه چیز تجربی است و این با خود تجربه امکان پذیر نیست، چون فرض این است که موجوداتی وجود دارند که به تجربه حسّی نمی­ آیند.
بنابراین حتی اگر یک ربات بتواند الگوریتم های جدیدی به خودش یاد بدهد قطعا این یک نوآوری نیست، بلکه چنین امری در گرو تعریف شدن زمینه های پیشینی چنین الگوریتم هایی برای اوست، به همین خاطر همیشه این رشد محدود بوده و متناسب با آن چیزی است که برایش تعریف شده است؛ و هرگز منفعت طلبی به آن صورتی که در انسان است، و همچنین رشد نامحدودی که در انسان است در ربات راه ندارد.
مثلا بر فرض این که یک ربات توانسته دروغ را برای منفعت اقتصادی برای خودش تعریف کند، دلیل نمی شود در سایر مصلحت های غیر اقتصادی هم اینگونه باشد، چون او اصلا علم به خویش و علم به مصلحت عامه برای خود ندارد، او برای منفعت اقتصادی تعریف شده و این مبانی رشد در این عرصه هم به اندازه ای که به عقل طرّاح او آمده برای او تعریف شده، نه بیش از این! یعنی در راستای آن هدف اقتصادی که برای او تعیین شده توانسته ایده جدیدی رو با توجه به داشته هایش به کار ببندد.
بنابراین در یک کلام تا انسان ها از طریق هوش مصنوعی برای خودشان خطر ایجاد نکنند، هوش مصنوعی خطری نخواهد داشت. حتی آنچه که الگوریتم های ابرهوش مصنوعی نامیده می شود در قلمرویی تعریف شده و محدود است، و این را هم انسان برای او تعریف می کند، پس تا انسان نخواهد ربات ها نمی توانند برای او خطری داشته باشند، اگر روزی هوش مصنوعی برای انسان خطر ایجاد کرد، در حقیقت خود انسان است که در ورای این هوش دارد برای خودش خطر ایجاد می کند.

برای مشاهده مطلب در تاپیک اصلی کلیک فرمایید

 

 

موضوع: