هدایت باطنی

image: 
هدايت باطنی چه جايگاهی دارد و كار كيست؟

هدايت باطنی چه جايگاهی دارد و كار كيست؟

رسالت اصلی پیامبران و پیشوایان دین هدایت تشریعی و راهنمایی مردم به راه راست است. برخی مردم این دعوت را می پذیرند و برخی نمی پذیرند؛ ولی عده ای از انسان ها به درجات پایین ایمان قانع نیستند. آنها با شناخت استعدادهای خود و تلاش خستگی ناپذیر، نگاهشان به بالاترین مرتبه های ایمان است. خداوند حکیم وسیله رشدشان را با قرار دادن انسان کاملی فراهم کرده است تا با آنان ارتباط معنوی بر قرار کرده و دستگیر و راهنمایشان در صعود به قله های ایمان باشد. و آن انسان کامل کسی جز حجت خداوند در هر زمان نیست و هم اکنون امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه) این وظیفه را بر عهده دارد.

حقیقت امامت(1) یک نوع هدایت و جذبه ی معنوی است که از سنخ عالم امر و تجرّد می‌ باشد؛ یعنی امام با حقیقت و نورانیّت باطن ذات خود، در قلوب شایسته و زمینه‌ دار مردم تأثیر و تصرّف می‌ نماید و آن ها را به سوی کمال و غایت ایجاد جذب و هدایت می‌ کند و به بیان دیگر، امام کسی است که از جانب حق تعالی برای پیشروی صراط ولایت اختیار شده است و زمام هدایت معنوی و باطنی مردم را در دست گرفته است.(2)

توضیح بیشتر:
هدایت معنوی مرتبه‌ ای برتر از هدایت تکوینی عام است؛ زیرا هدایت معنوی خاصّ کسانی است که زمینه دارند. هدایت در آیات و روایات به دو بیان آمده است:

الف) ارائه ی طریق و نشان دادن راه.
ب) ایصال به مطلوب و رساندن به مقصود.

هدایت پیشوایان الهی نیز از دو طریق انجام می‌ گیرد. گاه به امر و نهی قناعت می‌ کنند و گاه با نفوذ باطنی در دل‌ های لایق و آماده، آن ها را به مقامات معنوی هدایت می‌ کنند(3)
بنابراین، هدایت به شیوه ی «رساندن» آن است که قلب به صورت خاصّی انبساط پیدا می‌ کند (و با تصرّف معنوی در آن و افاضه ایمان و نور به قلب) بدون هیچ گرفتگی، قول حق را پذیرفته، به عمل صالح می‌ گراید و از تسلیم شدن در برابر امر خدا و اطاعت از حکم او امتناع نداشته باشد.(4)

امام (عليه السَّلام) علاوه بر هدایت تشریعی و همگانی، به هدایت تکوینی و هدایت باطنی که همان هدایت به امر است، مفتخر می‌ باشد که این هدایت، عمومی و همگانی نبوده و همه مردم را مانند هدایت عمومی در بر نمی‌ گیرد، بلکه هدایتی خاص و خصوصی است که شامل حال عده بخصوصی می‌ گردد و آن، رسانیدن فیض خاص و افاضه درونی به قلوب مستعدّ می‌ باشد که بطور تکوینی و تابشی و اِشراقی صورت می‌ گیرد.

پس هدایت باطنی مافوق هدايت تشريعی و اوليّه بوده و اعطائی و تابشی می‌ باشد و بهره‌ مندی از اين هدایت منوط به ظهور و بروز پاره‌ ای از شايستگی‌ هاست که در اثر قدردانی از هدايت اوليّه (عمومی) حاصل می‌ شود.

پی نوشت ها:
1. علامه طباطبایی می‌ فرماید: «در قرآن هر جا نامی ‌از امامت می‌ برد، به دنبال آن مسئله ی هدایت را ذکر می‌ کند؛ مانند ﴿وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً یَهْدُونَ بِأَمْرِنَا وَأَوْحَیْنَا إِلَیْهِمْ فِعْلَ الْخَیْرَاتِ...﴾ (الأنبیاء/ 73)؛ ﴿وَجَعَلْنَا مِنْهُمْ أَئِمَّةً یَهْدُونَ بِأَمْرِنَا لَمَّا صَبَرُوا وَکَانُوا بِآیَاتِنَا یُوقِنُونَ﴾ (السّجده/ 24). از این دو آیه استفاده می‌ شود، وصفی که قرآن از امامت کرده، وصف به تعریف است؛ یعنی امامت را ملازم با هدایت معرّفی می‌ کند و هدایت را به امر مقیّد می‌ کند.
بنابراین، هدایت به امر که در وصف امامت آمده، در واقع، هدایت تکوینی و ایجاد هدایت است که تخلّف‌ ناپذیر است. پس امام در واقع، رابط بین مردم و پروردگارشان در گرفتن بهره‌ های معنوی و باطنی و نیز رساندن آن به مردم است.»(طباطبائی، المیزان، 1374، ج 1، صص411ـ410 و خرّازی، 1422ق، ج 2، صص 24ـ23)
2. علاّمه در تفسیر المیزان ذیل عنوان «گفتاری در هدایت الهی» می‌فرماید: «هدایت خدای تعالی دو قِسم است: یکی هدایت تکوینی و دیگری تشریعی.
امّا هدایت تکوینی آن هدایت است که به امور تکوینی تعلّق می‌ گیرد؛ مانند اینکه خداوند هر یک از انواع مخلوقات را که آفریده، او را به سوی کمال و هدفی که برایش تعیین و اعمالی که در سرست او گذاشته، راهنمایی فرموده است، چنان‌چه می‌ فرماید: ﴿قَالَ رَبُّنَا الَّذِی أَعْطَى کُلَّ شَیْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدَى﴾ (طه/ 50) هدایت تشریعی نیز هدایت مربوط به امور تشریعی از قبیل اعتقادات و اعمال صالح که امر و نهی، بعث و زجر، ثواب و عقاب خداوند همه مربوط به آن است.
این قِسم هدایت خود دو گونه است:
الف) ارائة طریق یعنی صرف نشان دادن راه؛ مانند ﴿إِنَّا هَدَیْنَاهُ السَّبِیلَ إِمَّا شَاکِرًا وَإِمَّا کَفُورًا﴾ (الإنسان/ 3) و دیگری ایصال به مطلوب و دست طرف را گرفتن و به مقصد رساندن است که آیة ﴿فَمَن یُرِدِ اللّهُ أَن یَهْدِیَهُ یَشْرَحْ صَدْرَهُ لِلإِسْلاَمِ...﴾ (الإنعام/ 125) بیانگر این نوع هدایت است و آیة 23 سورة زمر نیز به همین هدایت اشاره دارد، چنان‌که می‌ فرماید: ﴿أَفَمَن شَرَحَ اللَّهُ صَدْرَهُ لِلْإِسْلَامِ فَهُوَ عَلَى نُورٍ مِّن رَّبِّهِ...: آیا کسى که خدا سینه‏ اش را براى اسلام گشاده است و بر فراز مرکبى از نور الهى قرار گرفته، (همچون کوردلان گمراه است؟!)...﴾.(ر.ک؛ طباطبائی، المیزان، 1374، ج 7، صص 478ـ476)
هدایت امام از نوع هدایت به نحو ایصال به مطلوب می‌ باشد؛ یعنی گرفتن دست خلق و رساندن به حق است.(ر.ک؛ همان، ج 1، ص411). بنابراین، علاّمه(ره) امامت مورد نظر قرآن را مساوی با ولایت آن هم ولایت معنوی و تکوینی می‌ داند که زمام هدایت باطنی مردم را به امر الهی بر عهده دارد.
3. ر.ک: مکارم شیرازی، نمونه، 1379، ج 17، ص 167.
4. ر.ک: طباطبائی، المیزان، 1374، ج 7، ص 478.

برای مشاهده مطلب در تاپیک اصلی کلیک فرمایید

 

 

موضوع: