نفس و روح؛ قدیم یا حادث؟

image: 
نفس و روح؛ قدیم یا حادث؟

آیا ارواح، قدیماً قبل از ابدان وجود داشته اند؟ یا همراه با حدوث بدن ایجاد شده اند؟

در پاسخ به این سؤال نکاتی چند را تقدیم می کنیم: حکیم سبزواری در پاورقی اسفار در باب حدوث و قدم نفس هفت نظریه نقل می‌ کند؛(1) در نظر وی در یک تقسیم‌ بندی کلی حکیمان یا معتقدند که نفس حادث است یا قدیم؛ که در ادامه، ضمن بیان اقسام آن به نقد مختصر و تبیین دیدگاه صواب می پردازیم:

الف - قائلین به حدوث نفس:
1. مشهور حکماء و متکلمان؛ که معتقدند نفس با حدوث بدن حادث می‌ شود. «نفس روحانیة الحدوث و البقاء» است.
2. صدر المتألهین؛ که نفس را به حدوث بدن حادث می‌ داند، بلکه در نظر او حدوث نفس همان حدوث بدن است؛ «نفس جسمانیة الحدوث و روحانیة البقاء» است.
3. گروهی از متکلمان؛ که برای تصحیح عالم ذر، عهد و میثاق می‌ گویند: نفس چند سال یعنی (مثلاً دو هزار سال) قبل از بدن حادث شده است.

ب- قائلین به قدم نفس:
1. اهل غلو و غلات؛ که معتقدند نفس قدیم ذاتی است.
2. قائلین به تناسخ؛ که نفس را حادث ذاتی می‌ دانند، ولی در سلسله عرضی قدیم زمانی است؛ یعنی نفس دائماً در بدن‌ ها در حال تردد است.
3. نظریه افلاطون طبق برداشت مشهور؛ که نفس حادث ذاتی است، ولی در سلسلۀ طولی، و به هویت جزئی و نفسیت، قدیم است.
4. نظریه افلاطون طبق برداشت صدر المتألهین؛ که نفس حادث ذاتی است، ولی در سلسۀ طولی به صورت هویت کلی و اتحاد با عقل فعال، قدیم است.(2)

ج- نقد و بررسی:
نظریه حدوث قبل از بدن (که از سوی عده‌ ای از متکلمان برای تصحیح عالم ذر بیان شده است) نیز دچار مشکل تعطیل است؛ زیرا از نظر قواعد فلسفی در محالیّت تعطیل، کوتاهی و بلندی زمان تأثیری ندارد. منظور از قدم نفس، قدیم بودن به نحو هویت خاص و جزئی است، نه به صورت هویت کلی. حکیمان بر نظریه قدم نفس چند اشکال وارد کردند که جهت اختصار به یکی از آن ها اشاره می‌ کنیم:
اگر نفس را قدیم و ازلی بدانیم، لازمه‌ اش تعطیل و بازماندن آن در مدت نامتناهی از تصرف و تدبیر بدن است و چنین چیزی محال است؛ زیرا هویت و حقیقت نفس،‌ هویت تعلقی (تعلق به ماده) است؛ و نفس «اداره کننده امور بدن» است.(3)
بعلاوه نظریه مشهور حکمیان، یعنی این‌ که نفس با حدوث بدن حادث می‌ شود، «نفس روحانیة الحدوث و البقاء» است، نیز با مشکلات متعددی روبرو است. که پرداختن به همه آن اشکالات از حوصله بحث خارج است. (4) بنابراین، نظریه صدرالمتألهین مبنی بر «جسمانیة الحدوث و روحانیة البقاء» از زیربنایی‌‌ ترین مسائل انسان‌‌ شناسی در حکمت متعالیه و دقیق ترین و کاملترین نظریه در خصوص چگونگی پیدایش نفس است.
این نظریه مورد پذیرش اکثر حکیمان بعد از ایشان قرار گرفته است. به این معنا که روح انسان بصورت یک وجود عینی و متشخص، همزمان با ايجاد بدن او خلق مي شود و بعبارت دقيق تر نفس انسان در آغاز از عالم طبيعت و ماده نشأت مي گيرد و از مرحله جسم به تدريج و همراه با جسم حركت مي كند، پس از مرحله طبع، به تدريج با کسب هرچه بیشتر علم و معرفت و انجام عبادات سیر تكامل را طی می کند.
كساني كه اين اعتقاد را درباره پيدايش روح دارند گذشته از دلايل فلسفي به آیات قرآن(5) و روایات دینی(6) نیز استناد می کنند.(7) از جمله كساني كه طرفدار این دیدگاه هستند بزرگاني چون امام خميني، علامه طباطبائي، آيت الله جوادي آملي، علامه حسن زاده آملي، آيت الله مصباح يزدي و اكثريت علما و فلاسفه معاصر هستند.(8)

ممکن است پرسیده شود: بر اساس دیدگاه وجود پیشینی (عندالعلة) بودن روح، آیا روح قبل از خلقت جسم در همین عالم ماده و در زمان وجود داشته است؟
در پاسخ گفتنی است: نفس و روح، اطوار و شئون مختلفی دارند، از جمله وجود پیش از خلقت جسمانی و بعبارتی وجود عندالعلة، که در آیات و روایات نیز به این معنا اشاره شده (عالم ارواح) و وجودی که هنگام آفرینش جسمانی و عنصری به بدن ملحق می شود. (جسمانیة الحدوث) مقصود از وجود پیشین و عند العلة بودن روح، در نظر ملاصدرا، عوالم بالا و متقدم قبل از عالم ماده و طبیعت است مانند عالم حق، عالم امر و عالم عقل. بدون شک، فاکتور زمان در عوالم بالا و عالی و در مرحله وجود پیشین یا عندالعلة مطرح نیست، زیرا فاکتور زمان، مربوط به عالم ماده و طبیعت است. ملاصدرا به وجود عقلی نفس در علل عالیه باور دارد. وی بر این باور است که تحقق نفس به وجود مستقل از بدن با اشکالات اساسی روبروست، از طرفی دیگر چون در آیات و روایات و گفتار حکما به وجود نفس قبل از بدن تصریح شده، وی به نحوی از وجود نفس قبل از بدن نام برده، و از آن به «کینونت نفس به وجود عقلی» یاد کرده، به این معنا که وجود نفس قبل از بدن وجودی تجردی و عقلانی در سلسله علل عالی است. به عقیده ملاصدرا نفس دارای مراتبی است که از عالم عقل تا حس امتداد یافته و دارای شئون و درجات گوناگون است. از این رو می‌ تواند در عرصه های گوناگون طبیعی و نفسی و عقلی موجود شود.(9)

ممکن است گفته شود: چون روح، وجود عندالعلة دارد و با توجه به اصالت روح، پس حتماً قبل از آفرینش جسم و بی نیاز از پدر و مادر وجود مستقل و متشخصی داشته؟ پاسخ منفی است! زیرا اگر چنین برداشتی درست باشد، از آن جایی که همه بنی بشر تا روز قیامت روح و جسمشان و حتی افعال خیر و شرشان، در علم و اراده خداوند بعنوان علت هستی بوده و چون علم و اراده خداوند ازلی و ابدی است پس، از این طریق هم می توانیم نتیجه بگیریم که فرزندان و نسل های آینده قبل از آباء و اجدادشان و بدون نیاز به سیستم زاد و ولد می توانسته اند وجود عینی و متشخص داشته باشند و یا اعمال بشری قبل از خود ابناء بشر و صاحبان عمل، وجود خارجی و عینی داشته است! در حالی که چنین برداشتی اساساً با بسیاری از آموزه ها و تعالیم دین و سنت های الهی از جمله حکمت و عدل الهی، اصل اختیار، امتحان و ابتلاء، ارسال رسل و انزال کتب و جزاء و پاداش در تعارض است.
فلذا این که گفته می شود روح آدمی وجود عندالعلة دارد، نه این که به صورت یک وجود عینی و خارجی تشخص عینی داشته است، بلکه بدین معناست که همه معلولات و مخلوقات و در یک جمله ماسوی الله که سراسر، معلول علت حقیقی اند، قبل از خلقت و آفرینش شان، وجود عندالعلة ای داشته اند. از این رو اشکال مطروحه وارد نیست.

پی نوشت ها:
1. البته حاشیه بر شواهد الربوبیه شش قول و نظریه در این زمینه بیان می‌ کنند. صدر المتألهین، شواهد الربوبیه، با حواشی حکیم سبزواری، تعلیق و تصحیح سید جلال الدین آشتیانی،‌ موسسه مطبوعات دینی، چاپ اول، قم، ص 687 و 688.
2. صدر المتألهین، الاسفارالاربعۀ، منشورات مصطفوی، قم، ج 8، پاورقی ص 330.
3. اسفار، ج 8،‌ ص 373؛ محمد بن عمر، فخر الدین الرازى،‏ المباحث المشرقیة،انتشارات بیدار، قم، چاپ دوم، 1411ق، ج 2، ص 396.
4. برای مطالعه بیشتر ر.ک: سایت اسلام کوئست، حکیمان و چگونگی پیدایش نفس، با کمی تغییر و تصرف.
5. مؤمنون/ 12-14.
6. طباطبايي، سيد محمد حسين، تفسير الميزان، بيروت، نشر مؤسسة الاعلمي للمطبوعات، 1403 ق، ج 15، ص 24.
7. حكيم سبزواري، اسرارالحكم، تهران، نشر كتابفروشي اسلاميه، 1362 ش، ص267 ـ 262.
8. بنقل از نرم افزار پاسخ - مرکز مطالعات و پاسخ گویی به شبهات، عنوان: روح انسان قبل از بدن او آفريده شده یا نه؟، با کمی تصرف.
9. برای مطالعه بیشتر رجوع کنید به: مقاله وجود نفس قبل از بدن و حدوث جسمانی آن از منظرعلامه طباطبایی و صدرالمتالهین، سید حسن بطحایی گلپایگانی، فصلنامه علمی و پژوهشی کلام اسلامی، شماره 96، زمستان 94، صص 71 - 86.

برای مطالعه مطلب در تاپیک اصلی کلیک فرمایید

 

 

موضوع: