نام خدا و بقای کار

image: 

پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) فرمودند: «كل امر ذى بال لم يبداء فيه باسم الله فهو اءبتر»؛ هر كارى كه با نام خدا آغاز نگردد ابتر است! چرا كاري كه با نام خدا آغاز نشود ابتر است؟
"كُلُّ أَمْرٍ ذِي بَالٍ لَمْ يُذْكَرْ «بِسْمِ اللَّهِ» فِيهِ فَهُوَ أَبْتَر"؛ هر كار اهميت دارى كه با «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيم‏» شروع نشود ابتر (بى بركت و بى نتيجه) است.(1) اگر منظورتان از چرا، چرای تشریعی است باید گفت چون خود خداوند باقى و فنا ناپذير است، لذا هر آن چه به خاطر رضاى او و به نام او انجام شود نیز باقى مى‏ ماند و فنا ندارد. به بیان دیگر، هر چیزی به میزانی که خداوند در آن سهم و نصيب دارد، به همان میزان، از بقاء و ماندگاری برخوردار است. اگر منظورتان از چرا، چرای تکوینی است باید گفت چه اشکالی دارد خداوند عالم را به گونه ای آفریده و تنظیم نموده باشد که عالم هستی نسبت به کاری که با یاد و نام خدا آغاز شده، همراهی و واکنش مثبت داشته باشند. ـ ذکر چند آیه: «وَ قَدِمْنا إِلى‏ ما عَمِلُوا مِنْ عَمَلٍ فَجَعَلْناهُ هَباءً مَنْثُوراً»؛ و ما به سراغ اعمالى كه انجام داده‏ اند مى‏ رويم، و همه را هم چون ذرّات غبار پراكنده در هوا قرار مى‏ دهيم!(2) «لِمَنِ الْمُلْكُ الْيَوْمَ لِلَّهِ الْواحِدِ الْقَهَّارِ»؛ حكومت امروز براى كيست؟ براى خداوند يكتاى قهّار است!(3) «كلُ‏ُّ مَنْ عَلَيها فَان‏ وَ يَبْقى‏ وَجْهُ رَبِّكَ ذُو الْجَلالِ وَ الْإِكْرامِ»؛ همه كسانى كه روى آن [زمين‏] هستند فانى مى‏ شوند، و تنها ذات ذو الجلال و گرامى پروردگارت باقى مى‏ ماند!(4) «حَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ»؛ تمام اعمال نيك (گذشته) او، در دنيا و آخرت، بر باد مى‏ رود.(5) علامه طباطبایی(ره) با توجه به این آیات، چنین می آورد: خداى تعالى در چند جا از كلام خود بيان فرموده: كه آنچه براى رضاى او و به خاطر او و به احترام او انجام نشود باطل و بى اثر خواهد بود. و نيز فرموده: به زودى به يك يك اعمالى كه بندگانش انجام داده مى‏ پردازد، و آنچه به احترام او و به خاطر او انجام نداده ‏اند نابود و هباء منثورا مى‏ كند، و آن چه به غير اين منظور انجام داده ‏اند، حبط و بى اثر و باطل مى‏ كند. و نيز فرموده: هيچ چيزى جز وجه كريم او بقاء ندارد. در نتيجه هر چه به احترام او و وجه كريمش و به خاطر رضاى او انجام شود، و به نام او درست شود باقى مى‏ ماند، چون خود او باقى و فنا ناپذير است، و هر امرى از امور از بقاء، آن مقدار نصيب دارد، كه خدا از آن امر نصيب داشته باشد.(6) ـ پايدارى و بقاء عمل، بسته به ارتباطى است كه با خدا دارد. از ميان تمام موجودات آن كه ازلى و ابدى است تنها ذات پاك خدا است و به همين دليل بايد همه چيز و هر كار را با نام او آغاز كرد و در سايه او قرار داد و از او استمداد نمود. البته اين كار نبايد تنها از نظر اسم و صورت باشد، بلكه بايد از نظر واقعيت و معنى با خداوند پيوند داشته باشد، چرا كه اين ارتباط آن را در مسير صحيح قرار مى‏ دهد و از هر گونه انحراف باز مى‏ دارد و به همين دليل چنين كارى حتما به پايان مى‏ رسد و پر بركت است. خداوند بزرگ در نخستين آيات كه به پيامبر (صلی الله علیه و آله) وحى شد دستور مى‏ دهد كه در آغاز شروع تبليغ اسلام اين وظيفه خطير را با نام خدا شروع كند: «اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ»(7) حضرت نوح (علیه السلام) در آن طوفان سخت و عجيب، براى رسيدن به سر منزل مقصود و پيروزى بر مشكلات به ياران خود دستور مى‏ دهد كه در هنگام حركت و در موقع توقف كشتى "بِسْمِ اللَّهِ" بگويند: «وَ قالَ ارْكَبُوا فِيها بِسْمِ اللَّهِ مَجْراها وَ مُرْساها»(8) و آن ها اين سفر پر مخاطره را سرانجام با موفقيت و پيروزى پشت سر گذاشتند و با سلامت و بركت از كشتى پياده شدند چنان كه قرآن مى‏ گويد: «قِيلَ يا نُوحُ اهْبِطْ بِسَلامٍ مِنَّا وَ بَرَكاتٍ عَلَيْكَ وَ عَلى‏ أُمَمٍ مِمَّنْ مَعَكَ»(9) حضرت سليمان (علیه السلام) در نامه‏ اى كه به ملكه سبا مى‏ نويسد سر آغاز آن را "بسم‏ اللَّه" قرار مى‏ دهد: «إِنَّهُ مِنْ سُلَيْمانَ وَ إِنَّهُ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ...»(10).(11) ـ قرآن ياد مى‏ دهد كه تمام كارها را تنها با ياد خدا افتتاح و شروع كنيد. این تصحيح كار مشركان عصر پيامبر (صلی الله علیه و آله) است كه كارهاى مهم خود را با نام بتها آغاز مى‏ كردند و مى‏ گفتند: بسم اللات و العزى. خداوند به آن ها ياد مى‏ دهد كه كارهاى خود را نه با نام بت كه قدرت هيچ كارى را ندارد بلكه با نام خداوندى شروع كنيد كه قدرت بى ‏پايان دارد. اين كه سوره با نام خدا شروع شده در واقع نوعى كمك خواهى از خداوند است كه خواننده سوره را در اتمام آن و فهم و عمل كردن به آن يارى كند.(12)

__________

(1) تفسير الصافی، ج ‏1، ص 83.

(2) فرقان/ 23.

(3) غافر/ 16.

(4) الرحمن/ 26 و 27.

(5) بقره/ 217.

(6) ترجمه الميزان، ج ‏1، ص 25.

(7) علق/ 1.

(8) هود/ 41.

(9) هود/ 48. (10) نحل/ 30.

(11) تفسير نمونه، ج ‏1، ص 13 و 14.

(12) ر.ک: كوثر، ج ‏1، ص 16.

http://http://www.askquran.ir/showthread.php?t=32180&p=556187&viewfull=1#post556187

موضوع: