مسخره کردن دشمن

image: 
تمسخر دشمن در چه مواردی جایز است؟

با توجه به این که یکی از تاکتیک های جنگ نرم دشمنان، مسخره کردن است، تمسخر دشمن در چه مواردی جایز است؟ همانطور که می دانید استهزاء نمودن دیگران، چه مؤمن و چه کافر، به صورت ابتدایی به عنوان رذیله‌ای اخلاقی و صفتی مذموم معرفی می شود و به هیچ عنوان جایز نیست. الف: قرآن مجيد در سوره حجرات، به ساختن جامعه اسلامى بر اساس معيارهاى اخلاقى پرداخته و در یکی از دستورهاى ششگانه‏ اش، با این کریمه همه را از تمسخر دیگران به هر شکل و به هر بهانه نهی می کند و مى ‏فرمايد: «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا يَسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ عَسى‏ أَنْ يَکُونُوا خَيْراً مِنْهُمْ وَ لا نِساءٌ مِنْ نِساءٍ عَسى‏ أَنْ يَکُنَّ خَيْراً مِنْهُنَّ»؛ ای کسانی که ايمان آورده ايد! نبايد بعضی از شما بعضی ديگر را مسخره کند، شايد آنان بهتر از شما باشند.(1) در واقع ایمانِ به خدا، با مسخره بندگان سازگار نیست؛ چون خدا در آیه شریفه می فرماید: «یاأَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا یَسْخَرْ» یعنی تو كه ایمان داری نباید كسی را مسخره كنی. ب: آیه دیگر در این زمینه: «وَیْلٌ لِكُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ»؛ وای بر كسی كه مسخره می‌كند كسی را.(2) مسخره نمودن کافران و انسان های پست و... به صورت ابتدائی جایز نیست، اما اگر جنبه مجازات داشته باشد و فايده‏‌اى عقلايى، از قبيل پيشبرد هدف و اتمام حجت بر آن مترتب شود زشت نيست؛ چنانچه حق تعالی می فرماید: «وَ يَصْنَعُ الْفُلْكَ وَ كُلَّما مَرَّ عَلَيْهِ مَلَأٌ مِنْ قَوْمِهِ سَخِرُوا مِنْهُ قالَ إِنْ تَسْخَرُوا مِنَّا فَإِنَّا نَسْخَرُ مِنْكُمْ كَما تَسْخَرُون»؛ و [نوح‏] كشتى را مى‏‌ساخت و هرگاه گروهى از [اشراف و سرانِ‏] قومش بر او عبور مى‏‌كردند، او را به مسخره مى‌‏گرفتند. گفت: اگر شما ما را مسخره مى‏‌كنيد، مسلماً ما هم شما را همان گونه كه ما را مسخره مى‌‏كنيد، مسخره خواهيم كرد.(3) مرحوم علامه طباطبایی در ذیل این آیه شریفه می فرماید: «در اين آيه سؤالى به ذهن مى‏ آيد، و آن اين است كه اگر سخريه، عمل زشتى است چرا نوح (علیه السلام) به كفار فرموده ما شما را مسخره مى ‏كنيم، و اگر بد نيست چرا آيه كفار را ملامت مى‌‏كند بر اينكه نوح را مسخره مى‏‌كردند؟ جوابش اين است كه آنچه از سخريه زشت است ابتدايى آن است و اما اگر جنبه مجازات و تلافى باشد، آن هم در جايى كه فايده‌‏اى عقلايى از قبيل پيشبرد هدف و اتمام حجت بر آن مترتب شود، زشت نيست.»(4) بنابراین اگر به دشمنی و عناد چنین افراد مسخره کننده ای يقين داشته باشيم و براى هدايت و توجه دادن آنها به اشتباه، از همه راه‌ها نااميد شده باشیم، در این صورت این امر ناپسند نخواهد بود. البته منظور از مسخره نمون چنین افرادی، لَودگی و کارهای سبک انجام دادن و شکلک در آوردن نیست. بلکه همان طور که توضیح دادم باید جنبه مجازات داشته باشد و فايده‏‌اى عقلايى از قبيل پيشبرد هدف و اتمام حجت بر آن مترتب شود؛ نه این معنایی از تمسخر که در عرف انجام می شود. چنان‌که در قرآن مشرکان را در قیامت به گورخرانی تشبیه می‌کند که از جلو شیر فرار می‌کنند: «کاَنَّهُم حُمُرٌ مُستَنفِرَه فَرَّت مِن قَسوَرَه»(5) یا آن دسته از احبار یهود را که به مضمون تورات عمل نمی‌کنند به درازگوشی تشبیه کرده که باری از کتاب بر پشت خود حمل‌ می‌کند که برای آنان جز زحمت بارکشی سودی ندارد: «مَثَلُ الَّذینَ حُمِّلوا التَّورةَ ثُمَّ لَم‌یحمِلوها کمَثَلِ الحِمارِ یحمِلُ اَسفارًا»(6) گاهی نیز به‌ صورت استهزاگونه، واژه بشارت در مورد عذاب به‌کار می‌برد: «فَبَشِّرهُم بِعَذاب اَلیم»(7)، حال آنکه بشارت معمولا در اخبار خوشایند به‌ کار می‌رود. «به كار بردن كلمه بشارت در مورد عذاب در اين آيه و بعضى ديگر از آيات قرآن، در واقع يک نوع تهديد و استهزاء به افكار گنهكاران محسوب مى‏ شود و اين شبيه سخنى است كه در ميان ما نيز متداول است كه اگر كسى كار بدى را انجام داد، در مقام تهديد و استهزاء به او مى‏ گوييم "مزد و پاداش تو را خواهيم داد"!»(8) گاهى براى در پيش گرفتن اعتدال در سخن گفتن، صداى كسانى را كه بلند سخن مى‌گويند به صداى الاغ تشبيه مى‌كند: «واغضُض مِن صَوتِكَ اِنَّ اَنكَرَ الاَصوتِ لَصَوتُ الحَمير»(9) و یا مانند حضرت امام خمینی (رحمة الله علیه) که خطاب به کافران زمان می فرمودند: «اسلام شناسى تقريباً رو به تورم است. خوب، صدام هم اسلام ‏شناس شده است! آقاى سادات هم جزء اسلام ‏شناس‏ هاست كه تشخيص مى دهد كه فلان امر موافق اسلام است، موافق اسلام نيست! اخيراً آقاى كارتر هم جزء اسلام ‏شناس‏ هاست! در يك جلسه اى كه مسافرت كرده است، گفته است اين كارهايى كه در ايران، فلان مى ‏كند اين موافق اسلام نيست! خوب معلوم شد كه ما اسلام‏ شناس داريم كه به ابعاد اسلام‏ شناسى اضافه مى‏ شود.»(10)و در همان جلسه صدای خنده حضار بلند شد. بنابراین استهزایی که توضیح داده شد را با لَودگی و سبک بودن و ... خلط نفرمایید، که چنین امری نه در قرآن وجود دارد و نه در سیره اهل بیت (علیهم السلام).

_______

(1) حجرات/ 11.

(2) همزه/ 1.

(3) هود/ 38.

(4) طباطبایی، محمد حسین، ترجمه تفسير الميزان، موسوى همدانى سيد محمد باقر، ج10، ص339، دفتر انتشارات اسلامى جامعه‏ مدرسين حوزه علميه قم، 1374.

(5) مدثر/ 50-51.

(6) جمعه/ 5.

(7) آل عمران/ 21.

(8) تفسیر نمونه، ج2، ص481.

(9) لقمان/ 31_19.

(10) صحیفه امام، ج15، ص188.

http://http://www.askquran.ir/showthread.php?t=58648&p=870664&viewfull=1#post870664

موضوع: