فضائل قوه عاقله

image: 
قوه عاقله دارای چه فضایلی می باشد؟

قوه عاقله دارای چه فضایلی می باشد؟

قوه عاقله مانند سایر قوای نفسانی انسان دارای سه حالت افراط، تفریط، و اعتدال است. افراط و تفریط منشا رذیلت ها و اعتدال سرچشمه فضیلت هاست.

برای قوه عاقله چهار فضیلت می توان برشمرد:
الف) حکمت
اصل اعتدال قوه عاقله که در صدر فضیلت های این قوه نام برده می شود، حکمت است.
حکمت در اصطلاح اخلاق: حالتی است که از اعتدال قوه عاقله در نفس پیدا می شود و فضیلت نفس ناطقه انسانی به شمار می رود.(1)
حکمت، حد وسط جربزه و بلاهت است.
حکمت در همه فضیلت ها به منزله چشم در بدن انسان است. انسان نابینا حتی در روشنایی نمی تواند کارهای خویش را انجام دهد چرا که چشمش قدرت استفاده از نور را ندارد و کسی که از حکمت محروم است حتی اگر از سایر فضیلت ها برخوردار باشد هرگز به حقیقت دست نمی یابد. چرا که مرز بین فضیلت و رذیلت را نمی بیند. سخاوتمند غیرحکیم سخاوتش را با تبذیر و دادودهش بی جا تباه می کند، نابه جا می بخشد، در حالی که صاحبان حق را فراموش می کند. سخنوری که حکیم نباشد با پرگویی توانایی خود را هدر می دهد. علم بدون حکمت به عجب آلوده می شود. بردباری بدون حکمت با خواری و ذلت به هم می آمیزد، سکوت غیرحکیمانه از ناتوانی سر بر می آورد و مدارا از غیر حکیم به ورطه ضعف و ناتوانی می غلطد.

آثار حکمت
حکمت یکی از سجایای محوری نفس انسان است، کسی که به این فضیلت آراسته شود، به تبع آن، صفت ها و سجایای نیک دیگری نیز پیدا می کند. علمای اخلاق برای حکمت شش شاخه شناسایی کرده اند.
1.ذکاء
در لغت به معنی تیزهوشی است.(2) و در اصطلاح، اخلاق عبارت است از نیرویی که باعث می شود انسان به سرعت از مقدمات استدلال به نتیجه برسد.(3)
2. ذُکر یا تذکر
آن است که هرگاه بخواهد چیزی را به یاد آورد، به سهولت و آسانی به یاد می آورد.(4)
ذکر حد وسط فراموشکاری و عنایت و توجه بیش از حد به موضوع ها است.(5)
3.سرعت فهم
به این معنی که حرکت از ملزومات به لوازم برای نفس ملکه باشد، تا برای فهم یک چیز نیازمند مکث فراوان نباشد.(6) این فضیلت، حد وسط کندفهمی و فهم خیال گونه است که با سرعت فراوان صورت خیالی مسئله را می گیردبدون آنکه به درستی فهمیده باشد.(7)
4.تعقل
به این معنی که در بحث جست و جو از هر حقیقتی به اندازه شایسته دقت کند.(8)تعقل حد وسط بین غرق شدن در یک موضوع و کم دقتی است.
5.صفای ذهن
آن است که نفس بتواند بدون هیچ تشویش و اضطرابی به نتیجه مطلوب دست پیدا کند.(9)
6. سهولت تعلم
آن است که نفس چنان آماده فکر باشد که بدون دخالت وسوسه و خاطره های متفرقه به مطلوب خود توجه کند.(10)

ب) یقین
یکی از آثار حکمت و از فضیلت های قوه عاقله، یقین است.
یقین در اصطلاح اخلاق، آن است که به باورها و آموزه های عقیدتی دین تعلق گیرد. علمای اخلاق در تعریف یقین آورده اند یقین عبارت است از معرفتی خاص که به آموزه های شریعت تعلق گیرد.(11)
بنابراین ارزش اخلاقی یقین تنها از حیث مقابله با شک نیست، بلکه بیشتر مرهون متعلق و مجرای یقین است. توضیح اینکه یقین به خودی خود به هر حقیقتی تعلق گیرد ارزشمند است چون علم است و روشنایی که بر تاریکی شک و جهل برتری دارد، ولی این ارزش وقتی مضاعف می شود که به آموزه های دینی مثل مبدا و معاد تعلق گیرد. هدف از طرح این بحث در علم اخلاق بارور شدن جان آدمی به چنین یقینی است. عالم اخلاقی وظیفه خود را در این حیطه می بیند که نخست شک را از مخاطب خود بزداید و سپس زمینه استیلای باورهای دینی بر نفس ایشان را فراهم کند.

ج) توحید
یکی از فضیلت های قوه عاقله توحید است که در برابر شرک قرار دارد.
توحید که به معنی یگانه باوری و یگانه پرستی است، در اصطلاح معارف دینی عبارت است از اعتقاد به یگانگی و یکتایی خدا در مقام ذات، صفت ها، فعل و عبادت، توحید در مقام ذات صفت ها و افعال توحید نظری است و به معرفت و شناخت انسان از خدا و به معنی یگانه باوری ناظر است و توحید در مقام عبادت که از آن به توحید عبادی و یگانه پرستی تعبیر می شود نتیجه یگانه باوری و به پرستش و عبادت هایی ناظر است که از انسان صادر می شود.
یگانه پرست به کسی می گوییم که یک معبود دارد و جز او را لایق پرستش نمی داند و جز او بر آستان دیگری سر نمی ساید.
توحید دارای مراتب توحید ذاتی،صفاتی، افعالی و عبادی می باشد.

د) الهام
یکی از فضیلت های قوه عاقله الهام است. الهام در برابر وسواس قرار دارد.
الهام در اصطلاح به این معنی است که خداوند چیزی را به قلب انسان بیندازد. در این استعمال افکندن یک معنی در قلب بنده به نهادن لقمه در گلو و بلعاندن آن تشبیه شده است. یک دسته از واردات قلبی که انسان را به خیر و نیکی دعوت می کند الهام نامیده می شود.
الهام که از آن به خاطر محمود نیز تعبیر می شود به سه صورت در قلب انسان پدید می آید: نیت، ذکر و تفکر و تدبر.
منظور از نیت قصد انجام خیر است که اگر به عمل منتهی شود انسان را به نیکوکاران ملحق می کند و اگر به عمل هم بارور نشود صاحبش را از ثواب نیت خیر بهره مند می کند.
منظور از ذکر؛ یاد خداست که حتی در پایین ترین مرتبه که همان ذکر زبانی است انسان را از بیهوده درایی حفظ می کند و به خیر عادت می دهد و در مراتب بالاتر او را از مخالفت باز و به طاعت وا می دارد.

پی نوشت ها:
1. مسکویه، احمد بن محمد بن یعقوب، تهذیب الاخلاق، تقدیم شیخ حسن تمیم، چ6، قم، انتشاات بیدار، 1373ش/1415ق، ص 40.
2. طوسی، خواجه نصیرالدین محمدبن محمد، اخلاق ناصری، تصحیح مجتبی مینویی، تهران، خوارزمی، 1373، ص 112.
3. بحرانی، ابن میثم، شرح مأة کلمة لامیرالمومنین، تحقیق میر جلال الدین حسینی ارموی، قم، جامعه مدرسین، ص 20.
4. همان.
5. مسکویه، احمدبن محمدبن یعقوب، تهذیب الاخلاق، تقدیم شیخ حسن تمیم، چ6، قم: انتشارات بیدار، 1373ش، 1415ق، ص 47.
6. طوسی، خواجه نصیرالدین محمدبن محمد، اخلاق ناصری، تصحیح مجتبی مینویی، تهران، خوارزمی، 1373، ص 112.
7. مسکویه، احمدبن محمدبن یعقوب، تهذیب الاخلاق، تقدیم شیخ حسن تمیم، چ6، قم: انتشارات بیدار، 1373ش، 1415ق، ص 47.
8. طوسی، خواجه نصیرالدین محمدبن محمد،اخلاق ناصری، تصحیح مجتبی مینویی، تهران، خوارزمی،1373،ص 112
9. همان.
10. همان.
11. فیض کشانی، محمد بن مرتضی،المحجة البیضاء فی تهذیب الاحیاء،تحقیق و تصحیح علی اکبر غفاری، قم، جامعه مدرسین، ج1، ص 154.

برای مشاهده مطلب در تاپیک اصلی کلیک فرمایید

موضوع: