غار حراء و نزول قرآن

image: 
هنگام نزول اولین سوره قرآن، مگر حضرت جبرئیل چیزی نشان پیامبر (صلی الله علیه و آله) داد و گفته بخوان که حضرت فرمود نمی توانم؟

هنگام نزول اولین سوره قرآن، مگر حضرت جبرئیل چیزی نشان پیامبر (صلی الله علیه و آله) داد و گفته بخوان که حضرت فرمود نمی توانم؟ چرا که اگر منظورش تکرار کردن بود، دیگر ربطی به بی سواد یا باسواد بودن نداشت. لطفا توضح دهید.
از آن جا که از کیفیت وحی و حقایق نزول آن در غار حراء، آگاهی نداریم فقط می توانیم بر روایات وارد شده در این زمینه استناد کرد. در روایات مختلفی در منابع شیعه و سنی، آمده که جبرائیل (علیه السلام) مکتوب و نوشته ای را به پیامبر (صلی الله علیه و آله) نشان می دهد و عرض می دارد: بخوان. این تعابیر در روایات آمده است: «...إذا أتاه ملك بنمط من ديباج فيه مكتوب اقْرَأْ بِاسْمِ...»(1) «...فِيهِ كِتَابٌ فَقَالَ اقْرَأْ قُلْتُ مَا أَقْرَأُ...»(2) «...فإني جبرئيل و أنت رسول هذه الأمة، ثم أخرج قطعة خط، فقال لي اقرأه...»(3) مطلب دیگر؛ «قرائت» در لغت به معناى ضميمه كردن حروف و كلمات به يكديگر در زبان است.(4) نظر علامه طباطبایی (رحمه الله علیه): «قرائت» هم شامل مطالعه مى ‏شود، هم شامل تلفظ کردن و هم شامل آن جايى كه اين عمل [ضمیمه کردن حروف و کلمات] با شنيدن انجام شود؛ كه اطلاق قرائت بر معناى اخير تلاوت هم ناميده مى ‏شود، هم چنان كه خداى تعالى فرموده: «رَسُولٌ مِنَ اللَّهِ يَتْلُوا صُحُفاً مُطَهَّرَةً»؛ پيامبرى از سوى خدا (بيايد) كه صحيفه‏ هاى پاكى را (بر آن ها) بخواند.(5) و ظاهر اين كه به طور مطلق فرمود: «اقرأ»، اين است كه منظور از آن معناى اول است، و مراد، امر به تلقى آياتى از قرآن است كه فرشته وحى از ناحيه خدا به آن پیامبر (صلی الله علیه و آله) وحى مى‏ كند، پس جمله مورد بحث امر به قرائت كتاب است.(6) بنابر این: می توان گفت جبرائیل، مکتوبی را به پیامبر (صلی الله علیه و آله) نشان داده که حضرت فرموده اند من خواندن نمی توانم.

____________

(1) سیوطی، الدرالمنثور، ج ‏6، ص 368.

(2) بحارالانوار، ج 15، ص 363، (چاپ بیروت)؛ منهاج البراعة في شرح نهج البلاغة (خوئى)، ج ‏12، ص 39؛ شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد، ج ‏13، ص 208.

(3) ابن طاووس، سعد السعود للنفوس منضود، النص، ص 215.

(4) مفردات الفاظ القرآن، ص 668، ماده قرأ.

(5) بینه/ 2.

(6) ر.ک: طباطبایی، تفسير الميزان، ترجمه موسوی همدانی، ج ‏20، ص 547.

برای مشاهده مطلب در تاپیک اصلی کلیک فرمائید