جن در قرآن

image: 
در مواردی در قرآن به وجود جن اشاره شده است 1) آیاتی که به این مورد اشاره شده را بفرمائید 2) آیا جن خرافه نیست ؟

در مواردی در قرآن به وجود جن اشاره شده است 1) آیاتی که به این مورد اشاره شده را بفرمائید 2) آیا جن خرافه نیست ؟

«جن» چنان كه از مفهوم لغوى اين كلمه به دست مى‏ آيد موجودى است ناپيدا كه مشخصات زيادى در قرآن براى او ذكر شده، از جمله اينكه: 1- موجودى است كه از شعله آتش آفريده شده، بر خلاف انسان كه از خاك آفريده شده است، (وَ خَلَقَ الْجَانَّ مِنْ مارِجٍ مِنْ نار) (الرحمن/ 15( 2- داراى علم و ادراك و تشخيص حق از باطل و قدرت منطق و استدلال است (آيات مختلف سوره جن( 3- داراى تكليف و مسئوليت است (آيات سوره جن و سوره الرحمن( 4- گروهى از آنها مؤمن صالح و گروهی كافرند (وَ أَنَّا مِنَّا الصَّالِحُونَ وَ مِنَّا دُونَ ذلِكَ) (جن/11(. 5- آنها داراى حشر و نشر و معادند (أَمَّا الْقاسِطُونَ فَكانُوا لِجَهَنَّمَ حَطَباً) (جن/15( 6- آنها قدرت نفوذ در آسمانها و خبرگيرى و استراق سمع داشتند، و بعدا ممنوع شدند (وَ أَنَّا كُنَّا نَقْعُدُ مِنْها مَقاعِدَ لِلسَّمْعِ فَمَنْ يَسْتَمِعِ الْآنَ يَجِدْ لَهُ شِهاباً رَصَداً) (جن/9( 7- آنها با بعضى انسانها ارتباط برقرار مى‏ كردند و با آگاهى محدودى كه نسبت به بعضى از اسرار نهانى داشتند به اغواى انسانها مى‏پرداختند (وَ أَنَّهُ كانَ رِجالٌ مِنَ الْإِنْسِ يَعُوذُونَ بِرِجالٍ مِنَ الْجِنِّ فَزادُوهُمْ رَهَقاً) (جن/6(. 8- در ميان آنها افرادى يافت مى‏ شوند كه از قدرت زيادى برخوردارند، همانگونه كه در ميان انسانها نيز چنين است (قالَ عِفْرِيتٌ مِنَ الْجِنِّ أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَنْ تَقُومَ مِنْ مَقامِكَ) (نمل/39( يكى از گردنكشان جن به سليمان گفت من تخت ملكه سبا را پيش از آنكه از جاى برخيزى از سرزمين او به اينجا مى ‏آورم. 9- آنها قدرت بر انجام بعضى كارهاى مورد نياز انسان دارند (وَ مِنَ الْجِنِّ مَنْ يَعْمَلُ بَيْنَ يَدَيْهِ بِإِذْنِ رَبِّهِ ... يَعْمَلُونَ لَهُ ما يَشاءُ مِنْ مَحارِيبَ وَ تَماثِيلَ وَ جِفانٍ كَالْجَوابِ) (سبا/12و13( گروهى از جن پيش روى سليمان به اذن پروردگار كار مى‏ كردند، و براى او معبدها، تمثالها، و ظروف بزرگ غذا تهيه مى ‏كردند. 10- خلقت آنها در روى زمين قبل از خلقت انسانها بوده است (وَ الْجَانَّ خَلَقْناهُ مِنْ قَبْلُ) (حجر/27( از آيات قرآن به خوبى استفاده مى‏ شود كه انسان برتر از آنان است، به دليل اينكه تمام پيامبران الهى از انسانها برگزيده شدند، و آنها به پيامبر اسلام كه از نوع بشر بود ايمان آوردند، و از او تبعيت كردند، و اصولا واجب شدن سجده در برابر آدم بر شيطان (كه بنا به تصريح قرآن در آن زمان از طايفه جن بود (كهف- 50) ) دليل دیگری بر فضيلت نوع انسان بر جن مى‏ باشد. تا اينجا سخن از مطالبى بود كه از قرآن مجيد در باره اين موجود ناپيدا استفاده مى‏ شود كه خالى از هر گونه خرافه و مسائل غير علمى است، ولى مى ‏دانيم مردم عوام و ناآگاه خرافات زيادى در باره اين موجود ساخته ‏اند كه با عقل و منطق جور نمى ‏آيد، و به همين جهت يك چهره خرافى و غير منطقى به اين موجود داده كه وقتى كلمه جن گفته مى ‏شود مشتى خرافات نيز با آن تداعى مى ‏شود از جمله اينكه آنها را با اشكال غريب و عجيب و وحشتناك، و موجوداتى دم دار و سم دار!، موذى و پر آزار، كينه‏ توز و بد رفتار كه ممكن است از ريختن يك ظرف آب داغ در يك نقطه خالى، خانه ‏هايى را به آتش كشند! و موهومات ديگرى از اين قبيل. در حالى كه اگر موضوع وجود جن از اين خرافات پيراسته شود، اصل مطلب كاملا قابل قبول است، چرا كه هيچ دليلى بر انحصار موجودات زنده به آنچه ما مى ‏بينيم، نداريم، بلكه علماء و دانشمندان علوم طبيعى مى‏ گويند: موجوداتى را كه انسان با حواس خود مى ‏تواند درك كند، در برابر موجوداتى كه با حواس قابل درك نيستند ناچيز است. تا اين اواخر كه موجودات زنده ذره بينى كشف نشده بود، كسى باور نمى ‏كرد كه در يك قطره آب، يا يك قطره خون، هزاران هزار موجود زنده باشد كه انسان قدرت ديد آنها را نداشته باشد. و نيز دانشمندان مى ‏گويند: چشم ما رنگهاى محدودى را مى ‏بيند، و گوش ما امواج صوتى محدودى را مى ‏شنود، رنگها و صداهايى كه با چشم و گوش ما قابل درك نيست بسيار بيش از آن است كه قابل درك است. وقتى وضع جهان، چنين باشد چه جاى تعجب كه انواع موجودات زنده ‏اى در اين عالم وجود داشته باشند كه ما نتوانيم با حواس خود آنها را درك كنيم، و وقتى مخبر صادقى مانند پيامبر اسلام (ص) از آن خبر دهد چرا نپذيريم؟ به هر حال از يك سو قرآن که كلام صادق الاهیست، خبر از وجود جن با ويژگيهايى كه در بالا ذكر شد داده است، و از سوى ديگر هيچ دليل عقلى بر نفى آن وجود ندارد، بنا بر اين بايد آن را پذيرفت، و از توجيهات غلط و ناروا و نیز خرافات عوام در اين قسمت بايد اجتناب كرد.