انسان، ظلوم و جهول

image: 
صفات «ظلوما جهولا» که در آیه 72 سوره احزاب آمده، در مدح انسان است یا مذمت انسان؟

صفات «ظلوما جهولا» که در آیه 72 سوره احزاب آمده، در مدح انسان است یا مذمت انسان؟

«إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمانَةَ عَلَى السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ الْجِبالِ فَأَبَيْنَ أَنْ يَحْمِلْنَها وَ أَشْفَقْنَ مِنْها وَ حَمَلَهَا الْإِنْسانُ إِنَّهُ كانَ ظَلُوماً جَهُولا» ما امانت (تعهّد، تكليف، و ولايت الهيّه) را بر آسمان ها و زمين و كوه ‏ها عرضه داشتيم، آن ها از حمل آن سر برتافتند، و از آن هراسيدند؛ امّا انسان آن را بر دوش كشيد؛ او بسيار ظالم و جاهل بود، (چون قدر اين مقام عظيم را نشناخت و به خود ستم كرد).(1) ظاهر این صفت، نکوهش و مذمت است ولی نه به خاطر قبول امانت الهی، زیرا قبول امانت الهی مایه افتخار انسان و موجب برتری او از سایر مخلوقات است. این ظلوم و جهول بودن انسان به خاطر این است که با وجود امکان و زمینه رشد و تعالی، باز هم در اثر پیروی از شیطان و هوای نفس، به خود ظلم می کند و با گناه و نافرمانی، از مسیر تعالی و کمال، دور می شود. بیان برخی مفسران: اين توصيف ها به خاطر فراموش كارى غالب انسان ها و ظلم كردن بر خودشان و عدم آگاهى از قدر و منزلت آدمى است، همان كارى كه از آغاز در نسل آدم به وسيله قابيل و خط قابيليان شروع شد و هم اكنون نيز ادامه دارد. بنى آدمى كه تاج "كَرّمنَا" بر سرشان نهاده شده، انسان هايى كه به مقتضاى‏ «إِنِّي جاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً» نماينده خدا در زمين هستند، بشرى كه معلم فرشتگان بود و مسجود ملائک آسمان شد، چقدر بايد "ظلوم" و "جهول" باشد كه اين ارزش هاى بزرگ و والا را به دست فراموشى بسپارد ... حتى خود آدم كه در آغاز اين سلسله قرار داشت و از مقام عصمت برخوردار بود اعتراف مى ‏كند كه بر خويشتن ستم كرده است‏: «رَبَّنا ظَلَمْنا أَنْفُسَنا وَ إِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَنا وَ تَرْحَمْنا لَنَكُونَنَّ مِنَ الْخاسِرِينَ»(2). در حقيقت همان ترک اولى كه از او سر زد ناشى از فراموش كردن گوشه ‏اى از عظمت اين امانت بزرگ بود. به هر حال بايد اعتراف كرد كه انسان به ظاهر كوچک و ضعيف، اعجوبه جهان خلقت است كه توانسته است بار امانتى را بر دوش كشد كه آسمان ها و زمين ‏ها از حمل آن عاجز شده‏ اند، اگر مقام خود را فراموش نكند.(3) شايد اين آيه واقعيت ‏هايى را در مورد انسان بيان مى ‏كند كه هنوز عقل بشر به آن نرسيده است. اما آنچه از ظواهر آيه فهميده مى ‏شود اين است كه خداوند ويژگى ‏ها و امتيازات خاصى به بشر داده كه هيچ يک از موجودات در آسمان و زمين، آن را ندارند و اين امتيازات، امانت الهى است و براى انسان مسئوليت‏آور است، اما بسيارى از انسان‏ ها در اين امانت خيانت كرده و از آن در مسير خلاف خواست خداوند بهره مى‏ برند.(4) انسان مى ‏تواند به وسيله امانت الهى، خود را از ظلوم و جهول بودن خارج كند و به مقام‏ «أُولئِكَ الْمُقَرَّبُونَ»‏ برساند. به عبارت ديگر؛ آسمان ها و زمين و كوه‏ ها، زمينه ظلم و جهل را ندارند لذا حمل امانت در آن ها تأثيرى ندارد و نمى ‏توانند عادل و عالم باشند، به عكس انسان كه مى‏ تواند عادل و عالم باشد و از ظلم و جهل بر كنار گردد.(5) سؤال و جواب: ممکن است سؤال شود اگر انسان ظلوم و جهول است، چرا خداوند حکیم، این امانت الهی را به سپرده است؟ در جواب گفته می شود، همین که انسان متصف به ظلوم و جهول می شود، معنایش این است که این استعداد و قابلیت را هم دارد که عادل و عالم هم باشد. پس سپردن امانت الهی، به خاطر ظلوم و جهول بودنش نبوده است بلکه به خاطر قابلیتی است که در او وجود دارد و می تواند عادل و عالم و ... باشد.(6)

_________________

(1) احزاب/ 72.

(2) اعراف/ 23.

(3) ر.ک: مکارم شیرازی و همکاران، تفسير نمونه، ج ‏17، ص 456.

(4) قرائتی، تفسير نور، ج ‏7، ص 411.

(5) قرشی، تفسير احسن الحديث، ج ‏8، ص 401.

(6) ر.ک: طباطبایی، تفسير الميزان، ترجمه موسوی همدانی، ج ‏16، ص 526.

برای مشاهده مطلب در تاپیک اصلی کلیک فرمائید