اصول دین

image: 
آیا اصول دین همان اعتقادات هست یا اصول اعتقادات؟

آیا اصول دین همان اعتقادات هست یا اصول اعتقادات؟ برخی از آموزه های دینی همچون اعتقاد به این که در بهشت حوری هست، از اصول دین هست یا فروع دین یا عنوان دیگری دارد؟

پیش از پاسخ بدین سوال ابتدا لازم است دو مطلب عرض کنیم.

مطلب نخست. آموزه های ادیان آسمانی:
در یک دسته بندی کلی، مباحثی که ناظر به دین است، به سه دسته کلی تقسیم می شود:
نخست. مباحث نظری و اعتقادی.
دوم. مباحث عملی و احکام.
سوم. مباحث اخلاقی.
مباحث اعتقادی به آن دسته از مطالب دینی گفته می شود که ناظر به دین است و در وهله نخست، مربوط به دانستن و باور کردن است.
خود مباحث اعتقادی، بر دو دسته کلی است:
الف. دسته نخست، مباحث اعتقادی بنیادی هر دین و آئین است که در بین همه مذاهب یک دین یا همه فرقه های یک مذهب، مشترک هستند و کسانی که آن اصول را قبول ندارند از آن دین یا مذهب خارجند.
اعتقاداتی مانند توحید، اصل نبوت و معاد از مهمترین و بنیادی ترین اعتقادات در بین ادیان ابراهیمی است.
در دین اسلام نیز این سه آموزه اعتقادی به عنوان اصلی ترین و بنیادی ترین اعتقاد دانسته شده است.
ب. دسته دوم، مباحث اعتقادی که در دین مطرح شده است ولی جنبه بنیادی و اساسی ندارد، مانند اعتقاد در مورد خصوصیات پیامبر یا امام یا خصوصیات بهشت و جهنم و اموری از این دست.

مطلب دوم. اصول دین:
اصطلاح اصول دین، به عقیده برخی از متفکران، یک اصطلاح قراردادی است که به چند گونه به کار رفته است:
نخست. گاهی مراد از اصول دین، همه گزاره های اعتقادی دین است.
دوم. گاهی، به گزاره های بنیادین ادیان آسمانی اشاره دارد.
سوم. گاهی، به گزاره های بنیادین یک دین خاص اشاره دارد.
چهارم. گاهی نیز به گزاره های بنیادین یک مذهب اشاره دارد.(1)
پنجم. گاهی نیز این واژه برای برخی مسائل غیر اعتقادی از جمله مباحث اخلاقی و فقهی همچون نماز نیز به کار رفته است.(2)

با توجه به این نکته، مصداق اصول دین متفاوت خواهد بود.
بر اساس اصطلاح نخست، همه گزاره هایی که در دین مطرح شده است، در زمره اصول دین شمرده میشود.
بر اساس اصطلاح دوم، اصول دین عبارتند از توحید، نبوت، معاد.
بر اساس اصطلاح سوم، اصول دین هر دین متفاوت خواهد بود و در دین اسلام عبارتند از توحید، نبوت پیامبر اسلام و معاد.
بر اساس اصطلاح چهارم، اصول دین هر مذهب در هر دین متفاوت خواهد بود. در مذهب تشیع، اصول دین عبارتند از توحید، عدل، نبوت پیامبر اسلام، امامت و معاد.(3)

در نقطه مقابل اصول دین، فروع اعتقادی قرار دارد.
البته فروع اعتقادی تنها بر اساس ا صطلاح دوم تا چهارم مصداق خواهد داشت.
چرا که بر اساس اصطلاح نخست، همه اعتقادات، از اصول دین هستند.

بر این اساس، مشخص می شود که
اولا: اصول دین اطلاق ها و کاربردهای متعددی دارد.
بر اساس یک اصطلاح و کاربرد، هر اعتقادی از اصول دین شمرده شده است.
اما بر اساس اصطلاحات دیگر، صرفا گزاره های بنادینی که بین ادیان یا یک دین یا یک مذهب مشترکند، از اصول دین دانسته شده است.
البته شایان ذکر است که اصطلاح و کاربرد نخست، حداقل در دوره معاصر چندان رواج ندارد و امروزه در مباحث اعتقادی و کلامی، مراد از اصول دین، یکی از کاربردهای دوم تا چهارم است.
ثانیا: اعتقاد به اموری که در دین مطرح است ولی گزاره بنیادی نیست،
تنها بر اساس اصطلاح نخست، از اصول دین دانسته می شود.
اما بر اساس اصطلاحات و کاربردهای دیگر، این گونه اعتقادات و باورها از اصول دین نیست.
ثالثا: اعتقاداتی که جنبه بنیادی و اساسی ندارند، جزء فروع اعتقادی شمرده می شوند نه فروع دین.

پی نوشت ها:
1. مصباح یزدی، محمد تقی، آموزش عقائد، تهران، امیرکبیر، چاپ هجدهم، 1384ش، ص14
2. محمدی، سیف الدین، «اصول دین: بررسی تعریف و مصادیق آن از دیدگاه متکلمان»، مجله تحقیقات اسلامی، شماره 1و 2، 1373ش، ص7-8.
3. ر.ک: آموزش عقائد، پیشین.

برای مشاهده مطلب در تاپیک اصلی کلیک فرمایید

 

 

موضوع: