«السُبُل» در سوره انعام

image: 
معنای «سُبُل» در آیه «و لا تتبعوا السبل» سوره انعام را به استناد روایات ائمه (علیهم السلام) بفرمایید

معنای «سُبُل» در آیه «و لا تتبعوا السبل» سوره انعام را به استناد روایات ائمه (علیهم السلام) بفرمایید.

«وَ أَنَّ هذا صِراطي‏ مُسْتَقيماً فَاتَّبِعُوهُ وَ لا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ‏ فَتَفَرَّقَ بِكُمْ عَنْ سَبيلِهِ ذلِكُمْ وَصَّاكُمْ بِهِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُون‏»؛ اين راه مستقيم من است، از آن پيروى كنيد! و از راه ‏هاى پراكنده (و انحرافى) پيروى نكنيد، كه شما را از طريق حق، دور مى ‏سازد! اين چيزى است كه خداوند شما را به آن سفارش مى ‏كند، شايد پرهيزگارى پيشه كنيد.(1)

بررسی لغوی
«سُبُل» جمع «سَبيل» است و «سَبيل» به معنای راه است(2)، اعم از این که:
راه هدایت باشد: «وَ اللَّهُ يَقُولُ الْحَقَّ وَ هُوَ يَهْدِي السَّبيل‏»(3)
راه ضلالت باشد: «فِي‏ سَبِيلِ‏ الطَّاغُوتِ»(4)؛ «سَبِيلُ‏ الْمُجْرِمِينَ‏»(5)
راه معمولی باشد: «وَ الْمَساكِينَ وَ ابْنَ‏ السَّبِيلِ‏»(6)
راه تعدی و تجاوز از حق باشد: «فَما جَعَلَ اللَّهُ لَكُمْ عَلَيْهِمْ سَبيلاً»(7)

«صراط» را به معنای راه آشکار و وسیع(8)، راه راست و مستقیم(9)، راه معروف و مشهور(10)، معنا کرده اند.

نویسنده «قاموس قرآن» در ترجیح بین اقوال می گوید:
قول «مجمع البیان» كه آن را راه آشكار وسيع گفته، به واقع نزديک ‏تر است از قول «راغب» كه راه راست گفته؛ زيرا در بيشتر آيات، وصف مستقيم، با صراط ذكر شده و تأسيس، از تأكيد بهتر است؛ و اگر مثل «صحاح» و غيره، مطلق طريق بگویيم، با سبيل و طريق، تقريبا مترادف می شود؛ و اصل عدم آن است.(11)

بیان تفسیری
علامه طباطبایی(ره) می گوید:
مقصود اصلى از آيه مورد بحث اين است كه بفرمايد: شما از راه خدا متفرق مشويد و در آن اختلاف راه مياندازيد.
... علاوه بر محرماتى كه گفته شد يكى ديگر از محرمات اين است كه اين صراط را كه اختلاف و تخلف پذير نيست واگذاشته و راه هاى ديگر را پيروى كنيد، چون اين عمل، شما را از راه خدا متفرق مى ‏سازد و در ميان شما ايجاد اختلاف مى ‏نمايد، و سرانجام باعث مى ‏شود كه از صراط مستقيم خدا يكسره بيرون شويد.
مقتضاى ظاهر سياق اين است كه مقصود از «صراطى»(راه من) صراط رسول خدا و دين او باشد چون آن جناب است كه مأمور شده اين تكاليف را به مردم برساند.
... و اگر كسى شبهه كند كه صراط از آن خدا است نه از پيغمبر او و يا شخصى ديگر، جوابش اين است كه هيچ مانعى ندارد صراطى را كه از آن خدا است به پيغمبر او هم نسبت دهيم، هم چنان كه در آيه شريفه‏ «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِيمَ صِراطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ»(12) صراط به جمعى از بندگان كه خداوند به ايشان انعام فرموده از قبيل انبياء، صديقين، شهدا و صالحين نسبت داده شده است.
.... به هر حال خداى تعالى در اين آيات كليات دين را صراط مستقيم خود و صراطى خوانده كه نه در هدايت پيروان و رسانيدن ايشان به هدف، تخلف پذير است و نه در اجزاى آن، و نه در ميان پيروان آن مادامى كه پيروند؛ سپس پيروان را از پيروى ساير راه ها نهى كرده، چون پيروى از آن راه ها باعث تفرقه و اختلاف است، براى اين كه راه هاى ديگر راه هاى هواهاى شيطانى است.(13)

روایات تفسیری
مستحضرید که «صِراطي‏ مُسْتَقيماً» معنای گسترده ای دارد و مسیر الهی یعنی توحید، حق و عدالت، پاکی و تقوا، شریعت و دین الهی، ارزش ها و آموزه های اسلامی و... را در بر می گیرد.
در این میان روایات بسیاری داریم که در مقام تعیین مصداق، مصداق اکمل و اتم آن را قبول ولایت و امامت امیرمؤمنان علی بن ابیطالب (علیه السلام) و سایر ائمه معصومین (علیهم السلام) دانسته اند.
در ادامه به برخی از این روایات اشاره می شود:
در تفسیر «القمی» آمده که «صِراطي‏ مُسْتَقيماً» یعنی امام، «وَ لا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ» یعنی غیر امام، «فَتَفَرَّقَ بِكُمْ عَنْ سَبِيلِهِ‏» یعنی در باره امام، اختلاف و تفرقه نکنید زیرا اگر اختلاف کردید، از راه امام، منحرف و گمراه می شوید.(14)
عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عَلَيْهِ السَّلَامُ‏، "وَ أَنَّ هذا صِراطِي مُسْتَقِيماً فَاتَّبِعُوهُ" قَالَ: «آلُ مُحَمَّدٍ عَلَيْهِمُ السَّلَامُ الصِّرَاطُ الَّذِي دَلَّ عَلَيْهِ»؛ امام باقر (علیه السلام) فرمودند: آن صراطی که این آیه به آن دلالت و راهنمایی می کند، آل محمد (علیهم السلام) هستند.(15)

عَنْ أَبِي حَمْزَةَ الثُّمَالِيِّ، عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (عَلَيْهِ السَّلَامُ) قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى: "وَ أَنَّ هذا صِراطِي مُسْتَقِيماً فَاتَّبِعُوهُ"‏. قَالَ: «هُوَ وَ اللَّهِ عَلِيٌّ، هُوَ وَ اللَّهِ الصِّرَاطُ وَ الْمِيزَانُ»؛ ابو حمزه ثمالی می گوید از امام صادق (علیه السلام) از تفسیر این ایه سؤال کردم، ایشان فرمودند: به خدا قسم، آن علی(علیه السلام) است؛ به خدا قسم، او صراط و میزان است.(16)

وَ عَنْ جَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ: أَنَّ النَّبِيَّ (صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) هَيَّأَ أَصْحَابَهُ عِنْدَهُ، إِذْ قَالَ وَ أَشَارَ بِيَدِهِ إِلَى عَلِيٍّ (عَلَيْهِ السَّلَامُ): «وَ أَنَّ هذا صِراطِي مُسْتَقِيماً فَاتَّبِعُوهُ وَ لا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِكُمْ عَنْ سَبِيلِهِ»؛ جابر بن عبدالله می گوید: پیامبر (صلی الله علیه و آله) اصحابشان را نزد خود فرا خواندند سپس اشاره کردند به علی (علیه السلام) و این آیه «وَ أَنَّ هذا صِراطِي مُسْتَقِيماً فَاتَّبِعُوهُ وَ لا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِكُمْ عَنْ سَبِيلِهِ» را خواندند.(17)

عَنِ النَّبِيِّ (صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) حَدِيثٌ طَوِيلٌ وَ فِيهِ خُطْبَةُ الْغَدِيرِ وَ فِيهَا، «مَعَاشِرَ النَّاسِ ... وَ لَا تَتَفَرَّقُ بِكُمْ السُّبُلُ عَنْ سَبِيلِهِ، مَعَاشِرَ النَّاسِ انَا صِرَاطُهُ الْمُسْتَقِيمُ الَّذِي أَمَرَكُمْ بِاتِّبَاعِهِ، ثُمَّ عَلِيٌّ مِنْ بَعْدِي، مِنْ وُلْدِي مِنْ صُلْبِهِ أَئِمَّةٌ يَهْدُونَ بِالْحَقِّ وَ بِهِ يَعْدِلُونَ»؛ پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) در خطبه غدیر فرمودند: ای مردم!... سُبُل، شما را ز سبیل الهی، متفرق و منحرف نکند، ای مردم! من آن صراط مستقیمی هستم که خداوند شما را به پیروی از آن دستور داده است، بعد از من، علی بی ابی طالب، از فرزند من و از صلب من، امامانی هستند که شما را به سوی حق و عدالت، راهنمایی می کنند.(18)

«عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عَلَيْهِ السَّلَامُ قَالَ: وَ أَنَّ هذا صِراطِي مُسْتَقِيماً فَاتَّبِعُوهُ وَ لا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِكُمْ عَنْ سَبِيلِهِ‏ قَالَ، تَدْرِي مَا يَعْنِي بِ «صِرَاطِي مُسْتَقِيماً»؟ قُلْتُ، لَا، قَالَ، وَلَايَةَ عَلِيٍّ وَ الْأَوْصِيَاءِ، قَالَ، أَ تَدْرِي مَا يَعْنِي «فَاتَّبِعُوهُ» قَالَ، يَعْنِي عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِ قَالَ، وَ تَدْرِي مَا يَعْنِي‏ «وَ لا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِكُمْ عَنْ سَبِيلِهِ»؟ قُلْتُ، لَا، قَالَ، وَلَايَةَ فُلَانٍ وَ فُلَانٍ، وَ اللَّهِ، قَالَ، وَ تَدْرِي مَا يَعْنِي‏ «فَتَفَرَّقَ بِكُمْ عَنْ سَبِيلِهِ» قُلْتُ لَا، قَالَ. يَعْنِي سَبِيلَ عَلِيٍّ عَلَيْهِ السَّلَامُ»؛ راوی می گوید حضرت باقر (علیه السلام) پس از تلاوت این آیه به من فرمودند: می دانی منظور از «صِرَاطِي مُسْتَقِيماً» چیست؟ عرض کردم: خیر. فرمودند: منظور ولایت علی بن ابیطالب و اوصیای الهی است.
حضرت فرمود: می دانی منظور از «فَاتَّبِعُوهُ»(از او پیروی کنید) چیست؟ گفتم خیر. فرمود: علی بن ابیطالب (صلوات الله علیه) است.
حضرت فرمود: می دانی منظور از «وَ لا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ» چیست؟ گفتم خیر. فرمود: قسم به خدا، یعنی پیروی از فلانی و فلانی.
حضرت فرمود: می دانی منظور از «فَتَفَرَّقَ بِكُمْ عَنْ سَبِيلِهِ» چیست؟ گفتم خیر. فرمود: یعنی سبیل و راه علی (علیه السلام).(19)

عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عَلَيْهِ السَّلَامُ فِي قَوْلِهِ "وَ أَنَّ هذا صِراطِي مُسْتَقِيماً فَاتَّبِعُوهُ وَ لا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِكُمْ عَنْ سَبِيلِهِ‏" قَالَ: «نَحْنُ السَّبِيلُ فَمَنْ أَبَى فَهَذِهِ السُّبُلُ فَقَدْ كَفَرَ»؛ امام باقر (علیه السلام) در تفسیر این آیه شریفه فرمودند: ما سَبیل (عَنْ سَبِيلِهِ) هستیم؛ پس کسی که از پذیرش، خودداری کند، همان «سُبُل» است و کافر شده است.(20)

پی نوشت ها:
1. انعام: 6/ 153.
2. قرشی، قاموس قرآن، انتشارات: دار الکتب الاسلامیه ـ تهران، ج ‏3، ص 223.
3. احزاب: 33/ 4.
4. نساء: 4/ 76.
5. انعام: 6/ 55.
6. بقره: 2/ 177.
7. نساء: 4/ 90.
8. طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، انتشارات: ناصر خسرو ـ تهران، ج ‏1، ص 103.
9. راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، محقق: داوودی، انتشارات: دار الشامیه ـ بیروت، ص 483.
10. صاحب، اسماعيل بن عباد، المحيط فى اللغة، محقق/مصحح: آل ياسين، ناشر: عالم الكتب‏ ـ بيروت‏، 1414ه.ق، چاپ اول‏، ج ‏8، ص 106.
11. قاموس قرآن، پیشین، ج‏ 4، ص 123.
12. حمد: 1/ 6و7.
13. طباطبایی، محمد حسین، تفسير الميزان، ترجمه موسوی همدانی، انتشارات: جامعه مدرسین، دفتر انتشارات اسلامی ـ قم، ج ‏7، ص 520 و 521.
14. قمى، على بن ابراهيم‏، تفسير القمي‏، محقق: موسوى جزايرى، ناشر: دار الكتاب‏- قم‏، ج ‏1، ص 221.
15. حویزی، تفسير نور الثقلين، مصحح: رسولی، ناشر: اسماعیلیان ـ قم، ج 1، ص 778؛ بحرانی، تفسیر البرهان فی تفسیر القرآن، موسسة البعثة، قسم الدراسات الاسلامیه ـ قم، ج ‏2، ص 498.
16. البرهان في تفسير القرآن، پیشین، ج ‏2، ص 498؛ تفسير نور الثقلين، پیشین، ج ‏1، ص 779.
17. البرهان في تفسير القرآن، پیشین، ج ‏2، ص 499.
18. تفسير نور الثقلين، پیشین، ج ‏1، ص 779.
19. عياشى، التفسير(تفسير العياشي)، محقق: رسولى، ناشر: مكتبة العلمية الاسلامية- تهران‏، 1380 ه. ق‏، چاپ اول، ج ‏1، ص 384؛ تفسیر نور الثقلین، پیشین، ج 1، ص 778؛ البرهان في تفسير القرآن، پیشین، ج ‏2، ص 498.
20. تفسير القمي، پیشین، ج ‏1، ص 221.

برای مشاهده مطلب در تاپیک اصلی کلیک فرمایید