لطفا جواب بدهید!!

1 اگر خدا وجود داشته باشد، پس ، او کامل مطلق است
2 اگر خدا وجود داشته باشد، پس او خالق جهان است
3 یک وجود کامل مطلق، هیچ نیاز،علاقه و خواسته ای ندارد
4 هر وجودی که جهان را خلق کرده باشد، لزوما نیاز و خواسته ای داشته است
5 بنابراین، یک موجود مطلقا کامل نمی توانسته جهان را خلق کرده باشد.
نتيجه از (3و4)
6 بنابراين غير ممكن است كه خدا وجود داشته باشد(نتيجه از1 2 5)

اين برهان اولم بود قبل از حملات استشهادي يك خداباور طالب بحث بود من ازش پوزش ميطلبم

كه بحث رو نيمه كاره ول كردم به هر حال نظرات و ايراداتي كه رفيق عزيز گرفت خردمندانه بود!
و من رو متحير كرد البته بزور از زير زبونش كشيدم بيرون وگرنه اولش ميخواست مثل بيشتر خداباورا

از روش رد فله اي انكار منطق و علم اينا شروع كنه ولي با مجاهدت هاي من بالاخره دليلي كه برهان رو قبول نكرد رو گفت!

ايشون فرض 4 رو قبول نكردند و گفتند كه ممكن است خدا نيازي به خلق جهان نداشته باشد
هر كاري براي نياز نيست مثلا يك نفر كه پولداره دوست داره به يه نفر فقير كمك كنه
اين بدين معني نيست كه پولدار ما نياز به كمك به فقير داشته حرف ايشون درست بود البته
براي پولدار مثال ما پولدار نبود به نظر من پولداره فقط از يه جهت بي نياز بود از جهت پول و از جهت ابراز محبت نياز به اين كار داشت براي كسب شادي (يا رضايت خدا) اينكار رو كرد ولي خدا در تمام خصائص و ويژگي هاش كامله و نيازي نداره به علاوه درسته هر كاري از روي نياز نيست ولي از روي خواسته كه هست از روي تمايل كه هست از روي هدف كه هست!

اگر براستي خواسته اي وجود دارد
( مثلا خلقت جهان) كه خدا مي خواهد اين عمل را انجام دهد پس براستي كامل مطلق نيست اين را مخصوص فلاسفه اسلامي ميگويم اين برهان از اصل ترجيح بلا مرجح پيروي

مي كند خدا ترجيح داده جهان را خلق كنه به جاي انكه نكنه چون ترجيح بلا مرجح محال است پس حتما خدا ترجيحي داشته ولي يك موجود كامل ثابت است و اساس به هيچ چيزي ترجيح ندارد. من به دفترچه برهانم مراجعه كردم!

اين مقاله رو ميگذارم:

کامل بودن خدا مهمترین ویژگی او است، زیرا کمال او در قدرت، علم و اخلاق از همین ویژگی اش برخاسته اند. کمال خدا همچنین باعث می‌شود خدا موجودی بی نیاز باشد، و در ذات خود ثابت باشد. حال با توجه به همین مسئله بی نیاز بودن خدا میتوان نشان داد که خدا نمیتواند هیچ کاری را با هدف خاصی انجام دهد.
تنها دلیلی که ممکن است باعث شود موجودی مختار مانند A با هدف خاصی دست به انجام کاری مانند W بزند این است که انجام شدن W وضعیتی مانند S را بوجود بیاورد یا به وجود وضعیت S ادامه دهد در صورتی که که وضعیت S مطلوب A باشد. بنابر این اساساً وقتی A کار W را انجام میدهد، میتوان نتیجه گرفت که A به وضعیت S نیاز دارد. و موجودی که نیازمند به وضعیتی باشد، موجودی نیازمند است و نیازمند بودن نیز در تناقض با کامل بودن است، یک موجود نمیتواند هم کامل باشد و هم نیازمند. در نتیجه باوری که در میان بسیاری از خداباوران رایج است، مبنی بر اینکه خدا نیز مانند انسانها با اهداف خاصی دست به یک کار میزند را میتوان دیدگاهی انسان انگارانه (Anthropomorphic) نسبت به خدا دانست که تلاش می‌کند رفتار خدا را نیز شبیه انسان کند. این استدلال برای اثبات اینکه خدا نمیتواند با هدف خاصی دست به کاری بزند را میتوان بصورت زیر با استفاده از روش برهان خلف فرمولیزه کرده و نشان داد:
استدلال الف:
1. فرض کنیم موجود A کار W را با هدف P انجام داده است.
2. W لزوماً باید باعث تحقق وضعیت S بشود. زیرا اگر موجب تحقق یک وضعیت نشود دیگر هدف مند نیست و هدف مند نبودن کار W در تناقض با 1 است.
3. A لزوما باید به تحقق S نیاز داشته باشد، زیرا اگر نیازمند به تحقق S نداشت یا تمایل به آن نداشت، W را انجام نمیداد.
4. A موجودی نیازمند است، زیرا در 3 فرض شد که A به دست کم یک چیز، یعنی تحقق S نیاز دارد.
5. نیازمند بودن با کامل بودن در تناقض است، نتیجه استدلال ب.
6. A نمیتواند موجودی کامل باشد، نتیجه از 4 و 5.
به نظر میرسد تنها فرضی که در مورد آن نیاز به استدلال و مدارک بیشتر است فرض شماره 5 باشد. برای اثبات فرض شماره 5 نیز من استدلال دیگری را می آورم.
استدلال ب:
1. موجود A موجودی کامل است.
2. موجود کامل موجودی است که اگر چیزی را اختیار کرده باشد آنرا به حد کمال اختیار کرده باشد.
3. موجود نیازمند موجودی است که چیزی را نداشته باشد و بخواهد آنرا اختیار کند.
4. اگر موجود کامل بخواهد چیزی را اختیار کند، یا با اختیار کردن آن چیز تغییر می‌کند، یعنی یا کامل تر می‌شود یا ناقص تر.
5. اگر موجود A با اختیار کردن چیزی کاملتر بشود، آنگاه موجودی کاملتر از A قابل تصور بوده است (وضعیت A بعد از اختیار کردن آن چیز) که از A قبل از اختیار آن به آن اندازه کامل نبوده است. موجودی که کاملتر از آن نیز قابل تصور باشد موجود کاملی نیست و این در تناقض با 1 است.
6. اگر موجود A با اختیار کردن چیزی ناقصتر بشود، آنگاه موجودی کاملتر از A قابل تصور است (وضعیت A قبل از اختیار کردن آن چیز) که از A قبل از اختیار کردن آن چیز کاملتر بوده است. موجودی که کاملتر از آن نیز قابل تصور باشد موجود کاملی نیست و این در تناقض با 1 است.
7. A نمیتواند نیاز به چیزی داشته باشد. نتیجه از 5 و 6.
موجود کامل نمیتواند موجودی نیازمند باشد، نتیجه از 7 و 1.

اضافه کردن دیدگاه جدید

کد امنیتی
This question is for testing whether or not you are a human visitor and to prevent automated spam submissions.