الف ـ آیا مراد از شیطان‌، همان ابلیس است یا معنای عام دارد؟ ب ـ شیطان تا چه اندازه در گمراهی انسان نقش دارد؟ ج ـ آیا جنود و اعوان شیطان‌، اختص

واژة شیطان‌، هفتاد بار به صورت مفرد و هجده بار به صورت جمع (شیاطین‌)، در قرآن آمده است‌.(قاموس قرآن‌، سید علی‌اکبر قرشی‌، ج 4، ص 42، انتشارات دارالکتب الإسلامیة‌، تهران‌.) یکی از اصول مسلّم قرآنی‌، وجود شیطان و اعتقاد به آن است‌. الف ـ "شیطان‌" به موجودی گفته می‌شود که از جایی رانده شده و سرکش‌، موذی‌. این موجود سرکش به هر موجود منحرف کننده باشد، خواه انسان باشد یا غیرانسان‌، ولی "ابلیس‌" که از نوع جن است‌، نام آن شیطانی است که آدم‌غ را فریب داد و اکنون نیز با لشکر خود، در کمین انسان‌ها می‌باشد. در این آیه شریفه می‌خوانیم‌: "وَ مَا کَان‌َ لِی‌َ عَلَیْکُم مِّن سُلْطَـَن‌ٍ إِلآ َّ أَن دَعَوْتُکُم‌ْ فَاسْتَجَبْتُم‌ْ لِی فَلاَ تَلُومُونِی وَلُومُوَّاْ أَنفُسَکُم‌;(ابراهیم‌،22) من بر شما تسلّطی نداشتم‌، مگر آن که من خواندم و شما دعوتم را پذیرفتید; پس مرا ملامت نکنید ]که چرا خواندم‌، چون کار من آن بود[ و خودتان را ملامت کنید که چرا از من قبول کردید؟!" از این آیه معلوم می‌شود که شیطان‌، هرگز انسان را به گناه مجبور نمی‌کند، بلکه کار او وسوسه و دعوت مکرر به گناه است که اگر انسان به این دعوت اهمیت ندهد، شیطان سرکوب خواهد شد. هم‌چنین از آیات شریفه (حجر 39 ـ 42) استفاده می‌شود که شیطان‌، فقط اعمال زشت را تزیین می‌کند و بر اثر آن‌، مردم اغوا می‌شوند; مگر این‌که در "عباد مخلصین‌" کارگر نمی‌افتد.(برای آگاهی بیشتر، ر.ک‌: تفسیر نمونه‌، آیة‌الله مکارم شیرازی و دیگران‌، ج 10، ص 326 و ج 1، ص 191، دارالکتب الاسلامیه / قاموس قرآن‌، سیدعلی‌اکبر قرشی‌، ج 3، ص 291; ج 4، ص 32، دارالکتب الاسلامیه‌.) "نفس‌" در اصل به معنای "ذات‌" است‌; در آیاتی از قرآن‌، مانند (یوسف‌، 53; شمس 7ـ8) مراد از آن‌، تمایلات نفسانی و خواهش‌های وجود انسان و غرایز می‌باشد که به اختیار خودش می‌تواند آن‌ها را در مسیر حق و باطل قرار دهد. مراحل سه گانه "نفس‌" در قرآن کریم عبارت‌اند از: 1. نفس اماره‌; (یوسف‌، 53) 2. نفس لوامه‌; (قیامت‌، 2) 3. نفس مطمئنه (فجر، 27) که برای شناخت هر یک‌، می‌توان به کتاب‌های اخلاقی مراجعه نمود. ب ـ تأثیر نفوذ "شیطان‌"، (دشمن خارجی‌) در انسان‌، از راه هواهای نفسانی (دشمن داخلی‌) است و به صورت‌های مختلف‌، به وسوسة انسان می‌پردازد که عبارت‌اند از: 1. وعده‌های دروغ‌; (نسأ، 120; اسرأ، 64). 2. ترساندن انسان از آیندة خودش‌; (بقره‌، 286) 3. آراستن کارهای زشت‌; (نحل‌، 63; نمل‌، 24; عنکبوت‌، 38) و خلاصه آن‌که شیطان از راه وهم و خیال در انسان نفوذ می‌کند; بنابراین‌، هر نوع ضعف در اعتقادات و بینش انسان‌، راهی برای نفوذ شیطان است‌; هم‌چنین هر رذیله و نقطه ضعف اخلاقی‌، جای پایی برای شیطان است‌; پس دنیاطلبی و اسیر دنیا بودن و ارتکاب گناه‌، راه را برای تسلط شیطان بر انسان هموار می‌کند. بهترین راه مبارزه با شیطان‌، سد نمودن راه‌های ورود و تسلط او بر انسان است و از آن‌جا که عقل همیشه در حال کشمکش و مبارزه با نفس است‌، کمک به عقل و پیروی از آن‌، راهی برای تقویت عقل در برابر هواهای نفسانی است‌. ج ـ همان طور که قبلاً اشاره شد، شیطان در قرآن کریم‌، به مفهوم وصفی (شریر) به کار رفته است‌; جز این که گاهی در مورد خود ابلیس‌، و گاه به معنای عام‌، در مورد هر موجود شریری که شرارت در او "ملکة راسخ‌" گردیده است‌، اطلاق می‌شود. بنابراین‌، شیطان یا جنّی و یا انسی است‌. "وَکَذَ َلِکَ جَعَلْنَا لِکُل‌ِّ نَبِی‌ٍّ عَدُوًّا شَیَـَطِین‌َ الاْ ?ًِنس‌ِ وَالْجِن‌;(انعام‌،112)، و چنین قرار دادیم برای هر پیامبری دشمنی از شیطان‌های بشری یا جنسی‌." پس برخی از جن و یا انس ]علاوه بر ابلیس‌[ هستند که کارشان شرارت است‌. قرآن کریم‌، برای شیطان‌، وجود ذریه‌، جنود و دار و دسته را تأیید می‌کند: "إِنَّه‌ُو یَرَغ‌کُم‌ْ هُوَ وَقَبِیلُه‌ُو مِن‌ْ حَیْث‌ُ لاَ تَرَوْنَهُم إِنَّا جَعَلْنَا الشَّیَـَطِین‌َ أَوْلِیَآءَ لِلَّذِین‌َ لاَ یُؤْمِنُون‌;(اعراف‌،27)، ابلیس و دار و دسته‌اش شما را می‌بیند، به طوری که شما آن‌ها را نمی‌بینید; همانا این سنت را نهادیم که شیطان‌ها، دوستان بی‌ایمانان باشند و بر بی‌ایمانان‌، ولایت داشته باشند."; "وَ جُنُودُ إِبْلِیس‌َ أَجْمَعُون‌;(شعرأ،95)، و سپاهیان ابلیس همگی‌."; "أَفَتَتَّخِذُونَه‌ُو وَ ذُرِّیَّتَه‌ُوَّ أَوْلِیَآءَ مِن دُونِی‌;(کهف‌،50)، آیا مرا وانهاده و شیطان و فرزندانش را ولی‌ّ خویش قرار داده‌اید و آنان را دوست خود حساب می‌کنید؟"(ر.ک‌: معارف قرآن‌، آیت الله مصباح یزدی‌، ج 1 و 2، ص 295ـ317، انتشارات در راه حق‌.) ح ـ قبلاً گذشت که ابلیس از جنس اجنه است‌: "فَسَجَدُوَّاْ إِلآَّ إِبْلِیس‌َ کَان‌َ مِن‌َ الْجِن‌;(کهف‌،50)، پس سجده کردند جز ابلیس ]که‌[ از جن بود." بدیهی است‌، جنیان‌، با هم جنس خود ارتباط دارند، و یا می‌توانند داشته باشند; همان طور که برای انسان‌ها، امکان ارتباط با یک دیگر وجود دارد. البته‌، از آن جا که اجنه‌، خوب و بد، مؤمن و کافر و... دارند، ممکن است اجنة مؤمن از ارتباط و نزدیکی با اجنة کافر ]به ویژه ابلیس که فرد خاص از اجنه است‌[ پرهیز کنند که مبادا آلوده شوند; همان طور که در بین مؤمنان از انسان‌ها نیزچنین است‌.

اضافه کردن دیدگاه جدید

کد امنیتی
This question is for testing whether or not you are a human visitor and to prevent automated spam submissions.