الف‌): نفوذ خداوند متعال‌، در قوانین طبیعی‌، تا چه حدّ و به چه صورت است‌؟ مثلاً اگر زوجی طبق قوانین طبیعی و علمی قادر به بچه‌دار شدن نباشند

پاسخ الف‌: چند نکته قابل توجه است‌: 1) بدون شک‌، جهان آفرینش‌، جهانی بر اساس قانون و نظم است‌، و خود این نظم حاکم بر طبیعت‌، حاکی از نظام و قانون در کل جهان آفرینش است که قوانین طبیعی از جمله آنهاست‌. 2) یکی از صفات خداوند متعال‌، قدرت او بر هر چیزی است‌، می‌فرماید: "تَبَـاَرَکَ الَّذِی بِیَدِه‌ِ الْمُلْکُ وَ هُوَ عَلَی‌َ کُل‌ِّ شَی‌ْءٍ قَدِیر;(ملک‌،1) پربرکت و زوال‌ناپذیر است کسی که حکومت جهان هستی به دست اوست‌، و او بر هر چیز تواناست‌.(ملاحظه کنید آیات‌: (بقره‌، 20، 106، 109، 148، 259); (آل عمران‌، 26، 29، 189) و...) و از طرفی‌، تمام نظام هستی‌، در برابر فرمان پروردگار و قوانین تکوینی جهان‌، تسلیم هستند، می‌فرماید: "و تمام کسانی که در آسمانها و زمین هستند، از روی اختیار یا از روی اجبار، در برابر (فرمان‌) او تسلیمند."(آل‌عمران‌،83)(ر. ک‌: تفسیر نمونه‌، آیت اللّه مکارم شیرازی و دیگران‌، ج 2، ص 491، دارالکتب الاسلامیة‌.) و در آیه‌ای دیگر می‌فرماید: "أَلاَ لَه‌ُ الْخَلْق‌ُ وَالأَْ مْر;(اعراف‌، 54) آگاه باشید که آفرینش و تدبیر (جهان‌)، از آن او (و به فرمان اوست‌)، پربرکت (و زوال‌ناپذیر) است خداوندی که پروردگار جهانیان است‌." که مراد از "امر" همان قوانین و نظام‌هایی است که به فرمان پروردگار در عالم هستی حکومت می‌کند و آنها را در مسیر خود رهبری می‌نماید.(ر. ک‌: تفسیر نمونه‌، همان‌، ج 6، ص 206.) از این دو نکته نتیجه می‌گیریم که خداوند متعال‌، بر طبق قوانین و نظام خویش‌، بر جهان هستی حکومت و احاطه مطلق دارد. البته به این معنا نیست که او محکوم قوانین خویش باشد. اما در مورد عقیم بودن زوجی بر اساس قوانین طبیعی و نسبت دادن آن به "خواست خداوند"، این نسبت کاملاً صحیح است‌، همچنانکه خود خداوند در این مورد می‌فرماید: "مالکیت و حاکمیت آسمانها و زمین از آن خداست‌; هرچه را بخواهد می‌آفریند، به هرکس بخواهد دختر می‌بخشد و به هرکس بخواهد پسر یا (اگر بخواهد) پسر و دختر ـ هردو ـ را برای آنان جمع می‌کند، و هرکس را بخواهد عقیم می‌گذارد; زیرا که او دانا و قادر است‌."(شوری‌، 49 و 50) آری‌، نه تنها در موضوع تولد فرزندان که در همه چیز مشیت و خواست خداوند، حاکم مطلق است‌، و او قادری است آگاه و حکیم که علم و قدرتش با هم قرین است‌، به همین جهت می‌فرماید: "إنّه علیم قدیرً" به عبارت دیگر، بر طبق همان قوانین مسلم طبیعی‌، که خداوند متعال بر اساس علم و حکمت خویش‌، در جهان هستی قرار داده است و نظام هستی بر محور آن می‌چرخد برخی از افراد عقیم و نازا می‌باشند، هرچند عقیم بودن آنان به جهت علتی است که در وجود آنها است ولی به آن جهت که قانون خداست که در صورت وجود آن علت فرد عقیم و نازا گردد، این امر به خدا نسبت داده می‌شود. پاسخ ب‌: آری‌، حوادثی مانند سیل و زلزله و... و هر مصیبتی‌، به "اذن‌" و "مشیت‌" الهی تحقق می‌گیرد، چنانکه خداوند می‌فرماید: "و ما أصاب من مصیبة إلاّ باذن اللّه‌; (تغابن‌،11) هیچ مصیبتی رخ نمی‌دهد مگر به اذن خدا." در توضیح چگونگی اذن و اراده الهی به این اموری که به ظاهر شرّ و ناپسند می‌باشند، یک نکته را باید مورد توجه قرار داد: مراد از "اذن‌"، "اراده‌" و "مشیّت‌" در این گونه موارد همان اراده و مشیّت تکوینی خداوند است نه اذن و اراده تشریعی او; چرا که به مقتضای توحید افعالی‌، در تمام عالم هستی چیزی بدون اراده خداوند متعال تحقق نمی‌یابد، حتی بسیاری از مصائب و مشکلاتی که به وسیله ظلم ظالمان و اراده جباران رخ می‌دهد یا خود انسان در اثر کوتاهی یا ارتکاب خلافی‌، گرفتار آن می‌شود و خود انسان در آن نقش دارد، تأثیر این اسباب از ناحیه خداوند و به اذن و فرمان (تکوینی‌) اوست که اگر او اراده کند هر سببی‌، بی‌رنگ و بی‌اثر می‌شود. اذن و اراده تکوینی یعنی به کار انداختن اسباب و برداشتن موانعی که سر راه سببی از اسباب قرار می‌گیرد.(تفسیر المیزان‌، همان‌، ج 19، ص 303 / تفسیر نمونه‌، همان‌، ج 24، ص 197.) اذن و اراده تکوینی خداوند، در مورد هر فاعلی که فعلش را انجام می‌دهد بکار می‌رود، خواه فاعل ارادی باشد مثل انسان یا فاعل طبیعی باشد مثل گیاه و خواه در امور دنیوی باشد، خواه در امور اخروی در همه تصرفات‌ِ فاعل‌ها، مشروط به اذن و اراده الهی است‌. مثلاً قرآن کریم رویش گیاهان را منوط به اذن خدا می‌داند (اعراف‌، 58) همچنین تأثیر سحر ساحران را (بقره‌، 102) و حتی افعال اختیاری انسان‌ها را مثل ایمان آوردن (یونس‌،100)، تا برسد به هدایت و ارشاد انبیأ الهی (ابراهیم‌،1)، اینها همه از یک رابطه حقیقی که بین حوادث و اراده الهی است‌، حکایت دارند، یعنی هیچ حادثه‌ای در عالم بدون استناد تکوینی به خدا تحقق نمی‌یابد; چرا که هیچ موجودی از خودش هیچ نوع استقلالی در هیچ کاری ندارد.(ر. ک‌: معارف قرآن‌، آیت اللّه محمدتقی مصاح یزدی‌، ج 3ـ 1، ص 195، انتشارات در راه حق‌.) پاسخ ج‌): بدون شک‌، جهان آفرینش‌، جهانی است با نظام و قانون‌مند، قرآن کریم از قوانین حاکم بر این جهان به "سنّت اللّه‌" تعبیر کرده و می‌فرماید: "فَلَن تَجِدَ لِسُنَّت‌ِ اللَّه‌ِ تَبْدِیلاً وَ لَن تَجِدَ لِسُنَّت‌ِ اللَّه‌ِ تَحْوِیلاً;(فاطر، 43) هرگز برای سنّت خداوند، تبدیلی نخواهی یافت‌، و هرگز برای سنّت الهی تغییری نمی‌یابی‌." بنابراین‌، سنتهای الهی دارای دو ویژگی مهم می‌باشند: یکی کلی و عمومی بودن و دیگری تغییر و تبدیل ناپذیری‌.(نظر کنید به‌: (احزاب‌، 38و 62); (غافر،85); (فتح‌، 23); (اسرأ، 77).) و در برخی آیات از آن به "سنّة الاوّلین‌" یاد فرموده که حاکی از تغییرناپذیر بودن این قوانین در تاریخ بشر دارد و این قوانین هم بر اقوام پیشین حاکم بوده و هم بر جهان امروز و آینده حکومت خواهد کرد.(رجوع کنید به‌: تفسیر نمونه‌، همان‌، ج 17، ص 434.) این سنّتها، شامل همه قوانین الهی است‌، چه سنّت‌های خدا در هدایت‌، رحمت‌، آزمایش و تغییر سرنوشت بخاطر تغییر روش مردم و به طور کلی سنتهای معنوی و اجتماعی و تاریخی و چه قوانین طبیعی مثل قانون مهم‌ّ "علّیت‌" که در قرآن به آن اشاره شده است مانند آیاتی که برحرکت ابرها در اثر وزش باد و ریزش باران به وسیله ابر و زنده شدن زمین به سبب باران‌، دلالت دارند.(تفسیرالمیزان‌، علامه طباطبایی‌;، ج 1، ص 74، انتشارات اسماعیلیان / ر. ک‌: ترجمة‌المیزان (ترجمه‌، آیت اللّه مکارم شیرازی‌)، ج 1، ص 92، بنیاد علمی و فکری علامه طباطبایی‌.) پس خداوند در این جهان‌، شیوه‌های معین و غیرقابل نقضی دارد که گردش کارها را هرگز بیرون از آن روش‌ها انجام نمی‌دهد و حتی معجزه‌ها و کارهای خارق‌العاده نیز، استثنأ و نقض قوانین آفرینش نمی‌باشد. اگر تغییراتی در سنت‌های جهان مشاهده می‌شود آن تغییرها معلول تغییر شرایط است‌; بدیهی است که هر سنتی در شرایط خاص جاری است و با تغییر شرایط سنّتی دیگر جریان می‌یابد که آن سنّت نیز در شرایط خاص خود کلیت دارد. پس تغییر قانون و سنّت‌، به حکم قانون و سنّت است و در شرایط جدید، قانون جدید حکم فرما می‌شود. معنای معجزه هم‌، بی‌قانون بودن و یا فوق قانون بودن نیست‌، اگر مرده‌ای به طور اعجاز زنده می‌شود آن خود حساب و قانونی دارد و اگر فرزندی همچون حضرت عیسی بن مریم‌غ بدون پدر متولد می‌شود، بر خلاف سنت الهی و قانون جهان نیست‌. چون بشر همة سنّتها و قانون‌های آفرینش را نمی‌شناسد، به مجرد اینکه چیزی را بر ضدّ قانون و سنّتی که خود از آن آگاهی دارد، در نظر می‌گیرد، می‌پندارد که خلاف قانون و سنّت است یا نقض قانون علیّت است و نکته دیگر آنست که در بسیاری از موارد، آنچه را که به عنوان قانون می‌شناسد قشر و پوسته قانون است نه قانون واقعی و اینکه قانون‌های واقعی آفرینش تخلّف‌ناپذیر است سخنی است و اینکه آیا قوانینی که ما شناخته‌ایم‌، قانونهای واقعی جهان است یا قشری از قانون است‌. سخنی دیگری است‌.(مجموعه آثار استاد شهید مطهری‌;، (عدل الهی‌)، ج 1، ص 138، انتشارات صدرا / ر. ک‌: معارف قرآن‌، همان‌، ص 125 / تفسیرالمیزان‌، همان‌، ج 1، ص‌، ترجمة المیزان‌، (ترجمه آیت اللّه مکارم شیرازی‌) ج 1، ص 92، بنیاد علمی و فرهنگی علامه طباطبایی‌.)

اضافه کردن دیدگاه جدید

کد امنیتی
This question is for testing whether or not you are a human visitor and to prevent automated spam submissions.