در كدام سوره و آیة قرآن به داستان ربوده شدن انگشتر حضرت سلیمان اشاره شده است‌. داستانش را بیان كنید؟

قرآن كریم در آیات متعددی به بخش‌هائی از زندگانی حضرت سلیمان اشاره كرده است‌. در سورة ص از آیة 30 تا 40 به بخشی از زندگانی آن حضرت اشاره كرده و در آیة 34 می‌فرماید: "وَ لَقَدْ فَتَنَّا سُلَیْمَـَن‌َ وَأَلْقَیْنَا عَلَی‌َ كُرْسِیِّه‌ِی جَسَدًا ثُم‌َّ أَنَاب‌; و قطعاً سلیمان را آزمودیم و بر تخت او جسدی بیفكندیم‌، پس به توبه باز آمد." مفسران در ذیل این آیه‌، در مورد این كه چگونه خداوند حضرت سلیمان را آزمود، مطالب مختلفی را بیان كرده‌اند. برخی از مفسران در بیان آزمایش آن حضرت‌، داستان ربوده شدن انگشتر سلیمان را نقل كرده‌اند: روزی حضرت سلیمان هنگام رفتن به دستشویی‌، انگشترش ـ كه پادشاهی‌، نبوت‌، تسخیر جن و انس‌، پرندگان‌، حیوانات وحشی و شیاطین به آن انگشتر متوقف بود ـ از دست بیرون آورد و به كنیزش‌، امینه‌، داد. خداوند جنّی به نام صخر را به صورت سلیمان در آورد، آن جن نزد امینه آمد و گفت انگشتر من را بده‌، امینه انگشتر را به او داد و او انگشتر را در دست كرد و به جای سلیمان بر تخت نشست و جن و انس را مسخّر خود ساخت‌. تا چهل روز، آن جن بر تخت سلیمان تكیه زد. پس از چهل روز، فرشته‌ای آمد و آن جن را از تخت سلیمان دور كرد. آن جن هم انگشتر را در دریا افكند. انگشتر را یك ماهی بلعید و در همان روز، آن ماهی به دست حضرت سلیمان افتاد، شكم او را كه شكافت‌، انگشترش را یافت و دوباره حكومت و تخت خود را باز یافت‌.(ر.ك‌: مجمع البیان‌، طبرسی‌، ج 4، ص 475، دار احیأ التراث العربی‌، بیروت / منهج الصادقین‌، ملا فتح الله كاشانی‌، ج 8، ص 53، كتابفروشی اسلامیه‌.) گرچه این داستان در برخی از كتاب‌های تفسیر نقل شده است‌; ولی به هیچ وجه پذیرفتنی نیست و از خرافات اسرائیلی است و با هیچ عقل و منطقی سازگار نیست‌، و ظاهراً ریشة آن به كتاب "تلمود" یهودیان باز می‌گردد. چون نه مقام نبوت و حكومت الهی به انگشتر وابسته است‌، و نه هرگز خداوند این مقام را از پیامبری گرفته‌، شیطانی را به صورت پیامبری در آورده است‌، تا چه رسد به این كه چهل روز بر جای او بنشیند و میان مردم حكومت و قضاوت كند.(ر.ك‌: تفسیر نمونه‌، آیت الله مكارم شیرازی و دیگران‌، ج 19، ص 279، دارالكتب الاسلامیة‌.) سید مرتضی در كتاب تنزیة الانبیأ می‌فرماید: آنچه داستان سرایان گمراه در این مورد نقل كرده‌اند بدیهی البطلان است و مانند آن ممكن نیست از یكی از پیامبران صادر شود و معقول نیست نبوت وابسته به یك انگشتر باشد.(ر.ك‌: تفسیر منهج الصادقین‌، ج 8، ص 53.)

اضافه کردن دیدگاه جدید

کد امنیتی
This question is for testing whether or not you are a human visitor and to prevent automated spam submissions.