آثار دعا و ذکر در زندگی انسان

image: 
مقدمه‏ ز خاک آفریدت خداوند پاک‏ پس اى بنده افتادگى کن چو خاک‏ دعا کردن و درخواست خاصفانه و متواضعانه و مضطرانه از معبود امر مشترکى است که در بین همه ادیان (چه ادیان‏توحیدى و چه ادیان شرک‏آمیز) وجود دارد. از نگاه اسلام هدف از آفرینش انسان عبودیت و بندگى است(1) »و ما خلقتُ الجِنَّ و الاِنْسَ اِلاّ لِیَعْبُدون« و اگر انسان‏بخواهد به درجه حقیقى انسانیّت برسد راهى جز عبادت ندارد و کسى که این حال و هوا را ندارد از مواد خلقت خارج‏شده و کنار افتاده است.از آنجایى که دعا اصل و اساس عبادت است (الدعا مخّ العباده) در واقع یکى از عوامل ترقّى بخش‏و کمال‏آفرین براى انسان می باشد، زیرا دعا انسان را از غرور، تکبّر، استکبار و خود پرستى نجات مى‏دهد و به طور طبیعى‏و هم‏آهنگ با فطرت انسان را متوجه خداى سبحان مى‏کند. و زندگى شرافتمندانه به انسان مى‏بخشد از این روست که‏انسان باید در همه حال ذکر خدا و درخواست و دعا بر قلب و لب داشته باشد زیرا هر ذکر و دعایى عین استجابت است. از آیات و روایات فراوانى که درباره اهمّیت دعا و امر به دعا کردن وارد شده است به دست مى‏آید که دعا در هیچ حالى‏نباید ترک شود و دعاى دعا کننده حتما مستجاب مى‏شود. در قرآن کریم به صورت مطلق امر شده است که مرا بخوانید من‏دعاى شما را اجابت مى‏کنم اُدْعونى اَستَجِب لَکُمْ در روایات نیز به این مطلب تصریح شده است. پیامبر خداصلى الله علیه وآله وسلم فرمودند: همانا پروردگار شما با حیا و بخشنده است و شرم دارد از اینکه بنده دست (خواهش) به‏سوى او بگشاید و دست خالى او رابرگرداند.(2) کرم بین و لطف خداوندگار گنه بنده کردست و او شرمسار امام سجاد(ع) : »دعاى مؤمن از سه حال خارج نیست یا برایش ذخیره مى‏گردد یا در دنیا برآورده مى‏شود یا بلایى که‏مى‏خواهد به او برسد دفع مى‏کند.(3) امام صادق‏(ع): »وقتى مؤمن پاداش نیک دعا را در آخرت مى‏بیند آرزو مى‏کند کاش هیچ دعایى از او در دنیا مستجاب‏نمى‏شد.(4) بنابراین خداوند به سه طریق به دعاهاى ما جواب مى‏دهد. او مى‏گوید آرى و آنچه مى‏خواهى به تو مى‏دهد. او مى‏گوید نه و چیز بهترى به تو مى‏دهد. او مى گوید صبر کن و بهترین را به تو مى‏دهد. و در پایان مقدمه به بعضى از آثار دعا و ذکر خدا به صورت کلى و کلات اشاره مى‏کنم. -1 آشنا ساختن با مبدأ کمالات و زنده نگه داشتن یاد خدا در دل: دعاهایى که در آن از بزرگى خداوند یاد مى‏شود از عظمت و لطف و مهربانى او سخن به میان مى‏آید اینگونه آثار را در پى‏دارد. -2 تلقین فضیلتهاها و ارزش‏ها: در دعاهایى که همت بلند، صبر و استقامت، فکر روشن، دانش فراوان ایمان استوار و.... از خداوند خواسته مى‏شود دردراز مدت باعث استقرار آنها در نفس مى‏گردد. -3 یادآورى کمبودهاى مادى و معنوى در پى جبران آن: در دعاهایى که از خداوند رزق و روزى مادى و معنوى، سلامتى تن و روح و ... مى‏خواهیم. اینگونه دعاها انسان را بیدارمى‏کند و نسبت به نقصهاى مادى و معنوى آگاه مى‏سازد و در پى جبران آن از طریق تلاش و دعا مى‏گردد. -4 یادآور مشکلات جامعه و شکوفا شدن حس نوع دوستى: وقتى انسان از محدوده خود وسودهاى شخصى مى‏گذرد و به دردهاى جامعه مى‏اندیشد و از خداوند رفع مشکلات‏جامعه و سربلندى مردم را مى‏خواهد حس خیرخواهى دگر خواهى و نوع دوستى او شکوفا مى‏شود. امیدوارم خداوند به همه ما حال دعا و ذکر دائمى عنایت فرماید: )اَللهُمَّ اِجْعَلْ لِسانى بِذکرک لَهِجا و قلبى بِحُبِّکَ متّیما اللهم فاجعل نفسى... مُولَعَةً بذکرک و دُعائک اَللّهُمَّ اَسئلَکَ بِجودِکَ‏اَنْ تُدْنَینى مِنْ قَربِکَ و اَنْ تُوزِعَنى شُکرَکَ و اَنْ تُلهِمنى ذِکرَک). دعا از نظر لغت: خواندن، نداکردن، کمک خواستن، پرسش کردن، فریاد رسى کردن، تشویق و ترغیب کردن و نام گذارى کردن است.(5( همه این موارد فوق در قرآن استعمال شده است )آل عمران/38، بقره/61، انعام/ 41 و 40، یونس/25، مؤمن/41،بقره/23، نور/63، مؤمن/14، اعراف/54، اعراف/55( ذکر از نظر لغت: به گفته راغب در مفردات ذکر دو معنا دارد گاه به معنى حضور چیزى در ذهن )یادآورى(و گاه به معنى حفظ و نگاهدارى‏معارف و اعتقادات حق در درون جان است. بزرگان اخلاق گفته‏اند »ذکر خدا« تنها این نیست که نام خدا را بر زبان بیاوریم و مکرّر تسبیح و تهلیل و تکبیر بگوییم.بلکه منظور آن است که با تمام قلب متوجه او و عظمتش باشیم و او را همه جا حاضر و ناظر بدانیم. حضرت على‏(ع) مى‏فرماید: »الذّکْرَ ذِکرانْ: ذِکرٌ عِندَ المُصیبةُ حَسَنٌ جمیلٌ وافْضَلٌ مِن ذلک ذِکرُ اللَّهِ عِندَ ما حَرِّمَ اللَّهُ علیکَ‏فیکونَ ذلک حاجزاً«(6( ذکر بر دو گونه است: یاد خدا کردن به هنگام مصیبت و )شکیبایى نمودن( زیبا و جالب است و از آن برتر، آن است که خدارا در برابر گناهان یاد کنى و میان تو و حرام سدّى ایجاد نماید.(7( حقیقت دعا: دعا یکى از ابزار ارتباطى بندگان با خداوند متعال است که غالبا در زمان اضطرار و عقیم ماندن تمام تلاشها و کوشش‏هاانجام مى‏گیرد و اگر با شرایط استجابت دعا همراه باشد حتما اثر آن آشکار مى‏شود خداوند متعال مى‏فرماید:« وَقَالَ رَبُّکُمُ‏ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ إِنَّ الَّذِینَ یَسْتَکْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِی سَیَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِینَ» )غافر/60( پروردگار شما گفته است: مرا بخوانید تا (دعاى) شما را اجابت کنم کسانى که از عبادت من تکبر مى‏ورزند به زودى باذلت وارد دوزخ مى‏شوند. در این آیه به چند نکته اشاره شده است: -1 دعا کردن محبوب الهى و خواست خداوند است. )ادعونى( -2 دعا کردن با شرایط لازمش حتما به اجابت مى‏رسد. )استجب لکم( -3 دعا کردن خود نوعى عبادت و خضوع و بندگى در برابر خداوند است. )یستکبرون عن عبادتى( انسان به وسیله دعا به مقام بندگى و خضوع دست‏رسى پیدا مى‏کند و به این وسیله شایستگى بیشترى براى درک فیض‏خداوند را پیدا مى‏کند زیرا موهبتهاى الهى بر حسب استعدادها و لیاقت‏ها تقسیم مى‏شود. قال على‏(ع):« العطیّة على قدر النیة» هر قدر استعداد و شایستگى بیشتر باشد سهم بیشترى از آن مواهب نصیب انسان‏مى‏گردد.لذا امام صادق‏(ع) مى‏فرماید: نزد خداوند مقامى است که هیچ کس بدون دعا به آن نمى‏رسد.(8( بنابراین دعا همان درخواست خاضعانه و ذلیلانه دانى از عالى و عبد از مولى است و احساس عبودیت در برابر ربوبیت‏است در این صورت استجابت دعا با رعایت شرایط دیگر آن حتمى است. اى کریمى که از خزانه غیب‏ گبر و ترسا وظیفه خور دارى‏ دوستان را کجا کنى محروم‏ تو که با دشمن این نظر دارى‏ البته دعا و استجابت آن خارج از حکمت و سنت نیست بلکه سنت الهى بر آن تعلق گرفته که برخى از امور را از طریق دعإ؛دو درخواست به انسان عنایت فرماید و این تبعیض نیست بلکه سنتى کلى و داراى قوانین عام و مشتمل بر حکمت است‏این به معناى آن نیست که هر بنده‏اى هر چه به هر شکل و در هر شرایطى درخواست کند تماما مطابق خواست او اجابت‏شود زیرا اجابت دعا نیز امرى قانونمند و هماهنگ با دیگر سنت‏هاى جارى الهى در نظام تکوین و مشروط بر شرایطى‏است. استاد مطهرى در این خصوص مى‏فرماید: »از نظر جهان بینى الهى، جهان هم شنواست و هم بینا و فریاد جاندارها را مى‏شنود و به آن‏ها پاسخ مى‏دهد به همین جهت‏دعا یکى از علل این جهان است که در سرنوشت انسان مؤثر است. جلو جریان هایى را مى‏گیرد و یا جریان هایى به وجودمى‏آورد به عبارت دیگر دعا یکى از مظاهر قضا و قدر است که در سرنوشت حادثه‏اى مى‏تواند مؤثر باشد و یا جلو قضا وقدرى را بگیرد.(9) از امام کاظم‏علیه السلام: بر شما باد به دعا کردن زیرا دعا و درخواست از خدا بلائى را که از مرحله قدر و قضا گذشته و جز امضاءآن نمانده )تمامى اسباب آن فراهم شده ولى هنوز در خارج وجود پیدا نکرده( برمى گرداند.(10) امام صادق‏علیه السلام: خدا را بخوان و دعا کن و مگو کار گذشته است.(11) چرا تو اى شکسته دل، خدا خدا نمى‏کنى؟ خداى چاره ساز را، چرا صدا نمى‏کنى؟ به هر لب دعاى تو، فرشته بوسه مى‏زند براى درد بى امان چرا دعا نمى‏کنى؟ به قطره قطره اشک تو، خدا نظاره مى‏کند به وقت گریه‏ها چرا خدا خدا نمى‏کنى؟    اهمیت دعا در اهمیت دعا همین بس که خداوند به پیامبرصلى الله علیه وآله وسلم مى‏فرماید: «بگو پروردگارم بر شما ارجى قائل نیست اگر دعاى شمانباشد». «قل ما یَعْبؤابکم ربّى لولا دُعاؤکم»(12) آنچه که باعث ارج و ارزش انسان نزد خداوند مى‏شود دعا کردن و درخواست خاضعانه و ذلیلانه از خداوند متعال است‏معرفت و کمال انسان به این است که خود را بشناسد و بداند فقر مطلق است در برابر غناى مطلق وقتى این معنا را فهمیدهر روز و شب از قدرت لایزال الهى مى‏خواهد که الا یا ایّها الساقى زِمى پرساز جامم را که از جانم فرو ریزد هواى ننگ و نامم رااز این روست که خداوند دعا را عبادت و بندگى مى‏داند و کسانى که از دعا کردن سرباز مى‏زنند توبیخ مى‏کند و مى‏فرماید:« وَقَالَ رَبُّکُمُ ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ إِنَّ الَّذِینَ یَسْتَکْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِی سَیَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِینَ»(13) پروردگار شما فرموده است: «مرا بخوانید تا (دعاى)شما را بپذیرم. کسانى که از عبادت من تکبر مى‏ورزند به زورى باذلت وارد دوزخ مى‏شوند«. نکته مهم در این آیه این است که دعا کردن عین بندگى دانسته شده و استنکاف و سرباز زدن از دعا عین سرپیچى کردن ازبندگى و عین استکبار در مقابل خداوند شمرده شده لذا امام سجاد (ع)درزیارت امین اللَّه مى‏فرماید: «اللهم فاجعل‏نفسى... مولعة بذکرک و دعائک»خداوندا نفس مرا مشتاق یاد و دعایت قرار بده و امام على‏علیه السلام در دعاى کمیل‏مى‏فرماید: «... واجعل لسانى بذکرک لهجا و قلبى بحبک متقیما»خداوندا زبانم را مشغول ذکرت و قلبم را مملو ازمحبّتت قرار ده. آیات، ادعیه و روایات سرشار از اهمیت دادن به دعا و یاد خداوند است که به نمونه‏هایى از آن اشاره مى‏شود. شرایط  استجابت دعا: برخى از شرایط استجابت دعا: 1- دعایت خصوصیاتى به هنگام دعا کردن؛ از جمله:حمد خدا، یاد نعمت‏هاى خدا شکر او، درود بر پیامبر و آل او،اعتراف به گناهان و توبه. 2- اعمال صالح ناشى از ایمان که محور اصلى پذیرش دعاست )آل عمران/190-194( 3- شناخت خداوند، طهارت قلب، اخلاص، توجه کامل هنگام دعا )ر.ک: تفسیر نمونه، ج 15، ص 174( 4- مضطر بودن واقعى (نحل/62) 5- دعا تؤام با تضرع و مخفیانه )اعراف/55( 6- اصرار در دعا؛ نام بردن حاجت، دعا در اوقات مخصوص، گریه کردن، دعا براى همه )اصول کافى، ج 4، کتاب الدعا،ص 253-210) 7- کسب حلال: پیامبرصلى الله علیه وآله وسلم کسب و درآمدت را پاک کن تا دعایت مستجاب شود زیرا هر گاه انسان لقمه )حرام( به دهان‏خود ببرد تا چهل روز دعایى از او پذیرفته نمى‏شود. )مکارم الاخلاق، ج 2، ص 20) درویشى مستجاب الدعوة در بغداد پدید آمد. حجاج یوسف را خبر کردند بخواندش و گفت: دعایى خیر بر من بکن.گفت: خدایا جانش بستان گفت از بهر خدا این چه دعاست؟ گفت: این دعاى خیر است ترا و جمله مسلمانان را. اى زبردست زیر دست آزار گرم تا کى بماند این بازار؟ به چه کار آیدت جهاندارى؟ مردنت به که مردم آزارى‏ 8- به کار بستن حداکثر تلاش و کوشش زیرا در روایات به صراحت آمده است که اگر انسان در انجام کارى که مى‏تواندکوتاهى کند و به دعا متوسل شود دعایش مستجاب نمى‏شود. خواهش دعا شخصى با هیجان و اضطراب، به حضور امام صادق علیه السلام آمد و گفت: »درباره من دعایى بفرمایید تا خداوند به من وسعت‏رزقى بدهد، که خیلى فقیر و تنگدستم.« اماک: »هرگز دعا نمى‏کنم.« - چرا دعا نمى‏کنید؟!« »براى این که خداوند راهى براى این کار معین کرده است، خداوند امر کرده که روزى را پى جویى کنید، و طلب نمایید. اماتو مى‏خواهى در خانه خود بنشینى، و با دعا روزى را به خانه خود بکشانى!«(14). مردى که کمک خواست‏ به گذشته پر مشقت خویش مى‏اندیشید، به یادش مى‏افتاد که چه روزهاى تلخ و پر مرارتى را پشت سر گذاشته، روزهایى‏که حتى قادر نبود قوت روزانه زن و کودکان معصومش را فراهم نماید. با خود فکر مى‏کرد که چگونه یک جمله کوتاه -فقط یک جمله - که در سه نوبت پرده گوشش را نواخت، به روحش نیرو داد و مسیر زندگانیش را عوض کرد، و او وخوانواده‏اش را از فقر و نکبتى که گرفتار آن بودند نجات داد. او یکى از صحابه رسول اکرم بود. فقر و تنگدستى بر او چیره شده بود. در یک روز که حس کرد دیگر کارد به استخمانش‏رسیده، با مشورد و پیشنهاد زنش تصمیم گرفت برود، و وضع خود را براى رسول اکرم شرح دهد، و از آن حضرت‏استمداد مالى کند. با همین نیت رفت، ولى قبل از آنکه حاجت خود را بگوید این جمله از زبان رسول اکرم به گوشش خورد: »هر کس از ماکمکى بخواهد ما به او کمک مى‏کنیم، ولى اگر کسى بى نیازى بورزد و دست حاجت پیش مخلوقى دراز نکند، خداوند اورا بى‏نیاز مى‏کند«. آن روز چیزى نگفت. و به خانه خویش برگشت. باز با هیولاى مهیب فقر  که هم چنان بر خانه‏اش سایه‏افکنده بود روبرو شد، ناچار روز دیگر به همان نیت به مجلس رسول اکرم حاضر شد، آن روز هم همان جمله را از رسول‏اکرم شنید: »هر کس از ما کمکى بخواهد ما به او کمک مى‏کنیم، ولى اگر کسى بى‏نیازى بورزد خداوند او را بى نیاز مى‏کند.«این دفعه نیز بدون اینکه حاجت خود را بگوید، به خانه خویش برگشت. و چون خود را همچنان در چنگال فقر ضعیف وبیچاره و ناتوان مى‏دید، براى سومین بار به همان نیت به مجلس رسول اکرم رفت، باز هم لبهاى رسول اکرم به حرکت‏آمد، و با همان آهنگ - که به دل قوت و به روح اطمینان مى‏بخشید - همان جمله را تکرار کرد. این بار که آن جمله را شنید، اطمینان بیشترى در قلب خود احساس کرد. حس کرد که کلید مشکل خویش را در همین‏جمله یافته است. وقتى که خارج شد با قدمهاى مطمئن‏ترى راه مى‏رفت. با خود فکر مى‏کرد که دیگر هرگز به دنبال کمک‏و مساعدت بندگان نخواهم رفت. به خدا تکیه مى‏کنم و از نیرو و استعدادى که در وجود خودم به ودیعت گذاشته شده‏استفاده مى‏کنم، و از او مى‏خواهم که مرا در کارى که پیش مى‏گیرم موفق گرداند و مرا بى‏نیاز سازد. با خودش فکر کرد که از من چه کارى ساخته است؟ به نظرش رسید عجالة این قدر از او ساخته هست که برود به صحرا وهیزمى جمع کند و بیاورد و بفروشد. رفت و تیشه‏اى عاریه کرد و به صحرا رفت، هیزمى جمع کرد و فروخت. لذت‏حاصل دسترنج خویش را چشید. روزهاى دیگر به اینکار ادامه داد، تا تدریجاً توانست از همین پول براى خود تیشه وحیوان و سایر لوازم کار را بخرد. باز هم به کار خود ادامه داد تا صاحب سرمایه و غلامانى شد. روزى رسول اکرم به او رسید و تبسم کنان فرمود: »نگفتم، هر کس از ما کمکى بخواهد ما به او کمک مى‏دهیم، ولى اگربى‏نیازى او را بى‏نیاز مى‏کند.«(15). ذکر در قرآن: 1- »وَاذْکُرُوا اللّهَ فِی أَیَّامٍ مَعْدُودَاتٍ...« )بقره/203) 2- »وَاذْکُر رَبَّکَ کَثِیرَاً وَسَبِّحْ بِالعَشِیِّ وَالْإِبْکَارِ« )آل عمران/41) )بسیار یاد کن پروردگار خود را)به شکرانه نعمت بزرگ( و به هنگام صبح و شام او را تسبیح بگو(. 3- »إِنَّنِی أَنَا اللَّهُ لاَ إِلهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدْنِی وَأَقِمِ الصَّلاَةَ لِذِکْرِی« )طه/14) )من اللَّه هستم معبودى جز من نیست مرا بپرست و نماز را براى یاد من بیاد دار(. 4- »یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اذْکُرُوا اللَّهَ ذِکْراً کَثِیراً....« )احزاب/41) )اى کسانى که ایمان آورده‏اید خدا را بسیار یاد کنید(. 5- »وَابْتَغُوا مِن فَضْلِ اللَّهِ وَاذْکُرُوا اللَّهَ کَثِیراً لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ« )جمعه/10) )و از فضل خدا بطلبید و خدا را بسیار یاد کنید شاید رستگار شوید(. دعا در قرآن‏ 1- »فَإِنِّی قَرِیبٌ أُجِیبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا  دَعَانِ« )بقره/186) )بگو من نزدیکم دعاى دعا کننده را به هنگامى که مرا مى‏خوانند پاسخ مى‏گویم(. 2- »...وَادْعُوهُ خَوْفاً وَطَمَعاً إِنَّ رَحْمَتَ  اللّهِ قَرِیبٌ مِنَ الْمُحْسِنِینَ« )اعراف/56) )و او را با بیم و امید بخوانید )بیم از مسئولیت‏ها و امید به رحمتش و نیکى کنید( زیرا رحمت خدا به نیکوکاران نزدیک‏است(. 3- وَلِلّهِ الْأَسْماءُ الْحُسْنَى‏ فَادْعُوهُ بِهَا« )اعراف/180) )و براى خدا نام‏هاى نیک است خدا را به آن )نام‏ها( بخوانید(. 4- »فَادْعُوا اللَّهَ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ« )غافر/14) )تنها خدا را بخوانید و دین خدا را براى او خالص کنید(. 5- »وَقَالَ رَبُّکُمُ ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ  إِنَّ الَّذِینَ یَسْتَکْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِی سَیَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِینَ« )غافر/60) )پروردگار شما گفته است مرا بخوانید تا )دعاى( شما را بپذیرم کسانى که از عبادت من تکبر مى‏ورزند به زودى با ذلت‏وارد دوزخ مى‏شوند(. اهمیت ذکر و یاد خدا در روایات‏ 1- عَن رسولُ اللَّه‏صلى الله علیه وآله وسلم: لَیسَ عَمَلٌ اَحَبَّ اِلى اللَّهِ تَعالى ولا اَنْجى لِعَبْدٍ مِنْ کُلِّ سَیِّئَةٍ فى الدُّنیا و الآخِرةِ مِنْ ذِکْرِ اللَّهِ. قیلَ: ولاالقِتالُ فى سَبیلِ اللَّه؟ قالَ: لَولا ذِکرُ اللَّهِ لَمْ یُؤمَرْ بِالقِتالِ«(16) )پیامبر خداعلیه السلام: هیچ عملى نزد خداوند متعال محبوبتر و هیچ عاملى در نجات بنده از هر گناهى در دنیا و آخرت مؤثر ازذکر خدا نیست عرض شد: حتى جنگ در راه خدا؟ فرمود: اگر یاد خدا در میان نبود دستور جنگ داده نمى‏شد(. 2- عَن رَسولُ اللَّه‏صلى الله علیه وآله وسلم: ما مِنْ ساعَةٍ تَمُرُّ بابنِ آدَمَ لَمْ یَذکُرِ اللَّهَ فیها اِلا خَسِرَ علیها یَومَ القیامةِ«(17) )پیامبر خداعلیه السلام: هر لحظه‏اى که بر فرزند آدم بگذارد و او در آن لحظه به یاد خدا نباشد در روز رستاخیز براى آن لحظه‏افسوس مى‏خورد. 3- موسى بن عمران‏علیه السلام چون با پروردگار خویش به راز و نیاز پرداخت عرض کرد پروردگارا آیا تو از من دورى تاآوازت دهم یا به من نزدیکى تا با تو نجوا کنم؟ فاَوحى‏ اللَّهُ جَلَّ جَلالُه: اَنا جَلیسُ مَنْ ذَکَرَنى«(18) خداوند وحى فرمود: من همنشین کسى هستم که مرا یاد کند. اهمیت دعا در روایات‏ 1- »الامام على‏علیه السلام: احبُّ الاَعمالِ اِلى اللَّهِ فى الارضِ الدُّعا«(19) )محبوبترین کار نزد خداوند در روى زمین دعاست(. 2- »رَسولُ اللَّه‏صلى الله علیه وآله وسلم: الدُّعاء مَخّ العبادةِ وَلا یَهلِکُ مَعَ الدُّعاء اَحَدٌ«(20) )دعا مغز )عصاره( عبادت است و هیچ کس با دعاکردن هلاک نمى‏شود(. 3- »عنه‏صلى الله علیه وآله وسلم: اَفْضَلُ العِبادَةِ الدُّعاءُ فاِذا اَذِنَ اللَّهُ لِلْعَبد فى الدّعاء فَتَحَ لَهُ بابَ الرَّحمةِ اِنَّهُ لَنْ یَهلِکَ مَعَ الدُّعاء اَحَدٌ«(21))برترین عبادت دعاست هر گاه خداوند به بنده اذن )و توفیق( دعا دهد در رحمت را به روى او بگشاید. بى گمان هیچ‏کس با دعا کردن هلاک نمى‏شود(. 4- »الامام على‏علیه السلام: اَلدُّعا مِفتاحُ الرَّحمةِ و مِصباحُ الظلْمَةِ«(22) )دعا کلید رحمت و چراغ تاریکى است(. عنه‏علیه السلام: الدُّعا تُرسُ المُؤمِنُ(23) )دعا سپر مؤمن است(. »الامام الصادق‏علیه السلام: عَلیکَ بالدّعاء فَاِنَّ فیه شِفاءٌ مِنْ کُلِّ داءٍ«(24) )بر تو باد دعا کردن زیرا که در آن شفاهى هر دردى است(. »الامام الکاظم‏علیه السلام: عَلیکُمْ بالدّعاء فَاِنَّ الدُّعاء للَّهِ والطَّلَبُ الى اللَّهِ یَرُدُّ البَلاءَ و قَدْ قُدِّرَ و قُضى و لَمْ یَبقَ اِلا اِمْضاوُهُ فَاِذادُعِىَ اللَّهُ و سُئِلَ صَرْفَ البَلاءِ صَرَفَهُ«(25))همیشه دعا کنید زیرا دعا به درگاه خدا و مسئلت کردن از او بلایى را که قضا وقدر الهى به آن تعلق گرفته و فقط مانده که به اجرا درآید دفع مى‏کند پس چون خداوند خوانده شود و از او مسئلت گرددبلا را کاملا برگرداند(. آثار دعا در زندگى دنیوى و اخروى انسان‏ چون دعا همان عبادت و مغز آن است: الدعاء مخ العبادة؛ آثار آن هم همان آثار عبادت است. بعضى از این آثار عبارت‏است از: 1- دعا روح استکبار و نفاق را مى‏میراند: »عن رسول اللَّه‏صلى الله علیه وآله وسلم: مَنْ اَکثَرَ مِن ذکر اللَّه فَقَدْ بَرِىَ من النفاق«(26) هر که خدا را بسیار دعا کند از نفاق بدور ماند، دعا روح استکبار، تکبر و نفاق را مى‏میراند؛ 2- دعا استقلال نبخشیدن به اسباب عادى و التفات به مسبب الاسباب است. در روایتى دعا جزء قدر الهى و در سلسله اسباب وجودى تحقق یک چیز دانسته شده است؛ از این رو چه بسا سرنوشت‏زندگى را رقم مى‏زند.(27) این روایت نکته مهمى را به همه مى‏فهماند که دعا یک تلقین صرف نیست که با این تلقین دعا کننده فقط نسبت به وصول‏نتیجه امیدوار شود، یا فقط یک آرامش توهمى بگیرد؛ بلکه تلقین واقعیتى است که مشکلات شدید را حل نموده و ازاسباب عادى و طبیعى قوى‏تر عمل مى‏کند. کسانى که خود این را تجربه کرده یا تجربه دیگران را دیده‏اند، دعا را تلقین بى‏واقعیت نمى‏بینند. گر چه خاصیت آن تلقینى را هم که روان شناسان در بعضى از مشکلات روانى سفارش کرده‏اند دارامى‏باشد. 3- دعا تقویت کننده نور معرفت در انسان است. وقتى انسان به درگاه خداوند روى مى‏آورد در این فکر فرو مى‏رود که او بر همه چیز توانا و قادر است و اسرار درون وبیرون ما را مى‏داند این فکر و اندیشه سطح معرفت انسان را بالا مى‏برد. مخصوصا اگر با ادعیه ائمه‏علیهم السلام مأنوس باشد ازقبیل مناجات خمسة عشر، مناجات شعبانیه، دعاى ابوحمزه ثمالى، دعاى کمیل و.... 4- دعا موجب تلطیف روح در سایه ارتباط با معبود و در پى آورنده پاکى و طهارت نفس است. 5- دعا آرام بخش دل و تسکین دهنده آلام روحى و روانى است. اى خدا روح مرا قدرت اعجاز ببخش‏ مرغ بى بال و پرى را پر پرواز ببخش‏ بارها تو به سکستم زخطا شرمم باد بار دیگر به امید آمده‏ام باز ببخش‏ 6- دعا آرمان پررو و هدف ساز و جهت بخش است. 7- دعا امید بخش انسان است. زیرا در پرتو آن انسان خود را با بزرگترین منبع فیض هستى در ارتباط تنگاتنگ و صمیمانه مى‏بیند و از تنهایى و بى کسى‏نجات مى‏یابد. 8- دعا استمداد از نیروها و عوامل غیر مادى است: دعا استمداد از نیروها و عوامل ماوراى مادى در حل مشکلات و از طرف دیگر کسب موفقیت هر چه بیشتر در اموراست. از طرف دیگر مسأله اجابت دعا از مسائل قطعى در همه ادیان الهى است. ما همواره خیال مى‏کنیم که اگر دقیقا همان را که ما طلب مى‏کنیم در همان زمان با همان شرایطى که مى‏خواهیم عمل شوددعایمان اجابت گردیده در حالى که چه بسا همین پاسخ نیافتن ما اجابت از سوى خدا باشد. یعنى خداوند منان با طول‏دادن اجابت ما را بیشتر به حالت انابه و تضرع در درگاهش نگاه مى‏دارد و این لطف بزرگى است که به این وسیله ارتباطعبد با معبود حفظ مى‏گردد و در پى آن الطاف بى شمار دیگرى نصیبش مى‏شود. مولویمى مى‏گوید: آن یکى اللَّه مى‏گفتى شبى‏ تا که شیرین مى‏شد از ذکرش لبى‏ گفت شیطان: آخر اى بسیار گو! این همه اللَّه را لبیک کو؟ مى‏نیاید یک جواب از پیش تخت‏ چند اللَّه مى‏زنى با روى سخت‏ او شکسته دل شد و بنهاد سر دید در خواب او خضر اندر خضر گفت: هین از ذکر چون وامانده‏اى‏ چون پشیمانى از آن کش خوانده‏اى؟ گفت: لبیکم نمى‏آید جواب‏ ز آن همى ترسم که باشم رد باب‏ گفت: آن اللَّه تو لبیک ماست‏ و آن نیاز و سوز و دردت پیک ماست‏ ترس و عشق تو کمند لطف ماست‏ زیر هر یا رب تو لبیک هاست‏ از اینجا روشن مى‏شود که آنچه عدم اجابت تصور شده اجابتى پیچیده و لطیف و عالى است و از همین رو به دعا در چنین‏مواردى نیز سفارش ده است. 9- دعا ایجاد نور امید در دل انسان است: انسان ناامید در ردیف مرده‏ها قرار دارد. انسان بیمار اگر به سلامت خود امیدوار باشد، بهبود مى‏یابد و اگر مأیوس شود وچراغ امید در دلش خاموش گردد دیگر امیدى به بهبودى او نیست. همان گونه که عامل اصلى پیروزى جنگجویان امید وروحیه است. از این رو سربازان ناامید اگر پیشرفته‏ترین سلاح‏هاى جنگى را نیز داشته باشند، با زنده میدان جنگ خواهندبود. 10- دعا ایجاد نور تقوا در وجود انسان است. تقوا، سبب تقرب انسان به درگاه الهى است.(28) تقوا، زاد و توشه‏اى است که سبب نجات انسان در جهان آخرت مى‏گردد.(29) تقوا، برات و گذرنامه بهشت است.(30) آن گاه دعا نور چنین گوهر ارزشمندى را در دل انسان زنده مى‏کند. وقتى انسان دست به دعا برداشته به درگاه خداوندتوسل مى‏جوید و خدا را با أسماى حسنى و صفات جلال و جمالش مى‏خواند، آن صفات بازتابى در وجود انسان خواهدداشت و طبعاً انسان را به سمت خداوند سوق مى‏دهد، به گونه‏اى که انسان احساس مى‏کند که اگر بخواهد دعایش مقرون‏به اجابت شود باید توبه کند. دعا انسان را به توبه فرا مى‏خواند و توبه او را به تجدید نظر در زندگى و در نتیجه سیر این‏حرکت نور تقوا را در زندگى انسان زنده مى‏گرداند. آنگاه کسى که با یاد خدا و دعا و بندگى به مقام تقوا دست رسى پیدا کرد آثار تقوا در زندگى او هویدا خواهد شد از جمله ازآثار تقوا: 1- کسب بهترین ره توشه: »وَتَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَیْرَ الزَّادِ التَّقْوَى‏...« )بقره/197) )و زاد و توشه تهیه کنید که بهترین زاد و توشه پرهیزگارى است(. 2- کسب پاداش و اجر همیشگى: »وَلَلدَّارُ الآخِرَةُ خَیْرٌ لِلَّذِینَ یَتَّقُونَ أَفَلاَ تَعْقِلُونَ« )انعام/32) )و سراى آخرت براى آنها که پرهیزگارند بهتر است آیا نمى‏اندیشید(. 3- تشخیص حق و باطل: »یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِن تَتَّقُوا اللّهَ یَجْعَل لَکُمْ فُرْقَاناً« )انفال/29) اى کسانى که ایمان آورده‏اید اگر از )مخالفت فرمان( خدا بپرهیزید براى شما وسیله‏اى جهت جدا ساختن حق از باطل‏قرار مى‏دهد(. 4- سعادت و رستگارى: »فَاتَّقُوا اللّهَ یَاأُولِی الْأَلْبَابِ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ« )مائده/100) از )مخالفت( خدا بپرهیزید اى صاحبان خرد شاید رستگار شوید(. 5- گشایش در کارها و روزى: »وَ مَن یَتَّقِ اللَّهَ یَجعَلْ لَهُ مَخْرَجاً و یَرْزُقُهُ مِنْ حَیثُ لایَحْتَسِبْ« )و هر کس تقواى الهى پیشه کند خداوند راه نجاتى براى او فراهم مى‏کند(. »وَ من یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَلْ لَهُ مَنْ اَمْرِهِ یُسراً«. )و هر کس تقواى الهى پیشه کند خداوند کار را براى او آسان مى‏کند(. 6- نزول برکات مادى و معنوى الهى: »وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى‏ آمَنُوا وَاتَّقَوا لَفَتَحْنَا عَلَیْهِمْ بَرَکَاتٍ مِنَ  السَّماءِ وَالْأَرْضِ«)اعراف/96) )و اگر اهل شهرها و آبادى‏ها ایمان مى‏آوردند و تقوا پیشه مى‏کردند برکات آسمان و زمین را برآنها مى‏گشودیم(. 11- دعا ایجاد ایمان قلبى به خداوند است: ایجاد نور ایمان در قلب انسان یکى دیگر از آثار یاد خدا و دعا ایجاد ایمان قلبى به خداوند است زیرا ایمان به خدا عبارت‏است از باور قلبى نسبت به خداوند که این باور قلبى نتیجه یاد کردن مستمر خداوند در زبان و قلب و درخواست‏خاضعانه از خداى سبحان است. بنابراین کسى که اهل ذکر و یاد خدا و دعا باشد اهل ایمان خواهد بود و هر کس اهل‏ایمان باشد آثار و ثمرات آن را به همراه خواهد داشت از جمله آثار ایمان عبارت است از: 1- ثبات و پایدارى در راه حق: »یُثَبِّتُ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا بِالْقَوْلِ الثَّابِتِ فِی الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَفِی الْآخِرَةِ« )خداوند کسانى را که ایمان آورده‏اند به خاطر گفتار و اعتقاد ثابتشان استوار مى‏دارد هم در این جهان و هم در سراى‏دیگر(. 2- هدایت به راه راست: »وَإِنَّ اللَّهَ لَهَادِ الَّذِینَ آمَنُوا إِلَى‏ صِرَاطٍ مُسْتَقِیمٍ« )و خداوند کسانى را که ایمان آوردند بسوى صراط مستقیم هدایت مى‏کند(. »وَمَن یُؤْمِن بِاللَّهِ یَهْدِ قَلْبَهُ« )و هر کس به خدا ایمان آورد خداوند قلبش را هدایت مى‏کند(. 3- نصرت و یارى خداوند: »إِنَّا لَنَنصُرُ رُسُلَنَا وَالَّذِینَ آمَنُوا فِی الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَیَوْمَ یَقُومُ الْأَشْهَادُ« )ما به یقین پیامبران خود و کسانى را که ایمان آورده‏اند در زندگى دنیا و )در آخرت( روزى که گواهان به پا مى‏خیزند یارى‏مى‏دهیم(. 4- آمرزش و پاداش خداوند: »وَالَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَهُم مَّغْفِرَةٌ وَأَجْرٌ کَبِیرٌ« )و کسانى که ایمان آورده‏اند و کارهاى شایسته انجام دادند آمرزش و پاداش بزرگ از آن آنهاست(. 5- روزى ارزشمند: »فَالَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَهُم مَّغْفِرَةٌ وَرِزْقٌ کَرِیمٌ« آنها که ایمان آوردند و اعمال صالح انجام دادند آمرزش و روزى پر ارزش براى آنهاست(. 6- پذیرفته شدن در زمره صالحان: »وَالَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَنُدْخِلَنَّهُمْ فِی الصَّالِحِینَ« )و کسانى که ایمان آورده و کارهاى شایسته انجام دادند آنها را در زمره صالحان وارد خواهیم کرد(. و... آنگاه کسى که اهل ایمان شد و تحت ولایت الهى قرار گرفت ویژگى‏هاى خاص و ثابتى پیدا مى‏کند از جمله: 1- اهل صدق و راستى )حجرات/15) 2- اهل اقامه نماز و انفاق )انفاق/403) 3- اهل توکل )تغابن/13) 4- اهل آرامش )رعد/28) 5- اهل تبعیت از حق )محمد/3) 6- اهل جهاد در راه خدا )توبه/88)    آثار ذکر و یاد خداوند در انسان‏ ذکر خدا آثار فراوانى دارد که به گوشه‏اى از آن اشاره مى‏شود. 1- محفوظ ماندن از گناه )دفع و رفع گناه( ذکر از آن جهت که با ذاکر اتحاد وجودى مى‏یابد و ذکر خدا با حضور او همراه است پس ذاکر خود را در مشهد خداحاضر مى‏بیند و از کمال قرب و حضور طرف و افرى مى‏بندد لذا بر محور حیا از بسیارى از افکار پلید، اخلاق رذیله واعمال نکوهیده احتراز مى‏کند. »أَلَمْ یَعْلَمْ بِأَنَّ  اللَّهَ یَرَى‏« )علق/14) و در مصاف با اهرمن درونى و بیرون که او را به هوى‏فرا مى‏خواند و بساط هوس را فراسوى او مى‏گشاید برآن‏ها پیروز مى‏شود به طورى که براى دفع هر خطر آلودگى به گناه؛عادلانه محفوظ مى‏ماند یا براى رفع محذور پدید آمده و گناه مرتکب شده تائبانه و منیبانه کوشش مى‏کند. »قَدْ أَفْلَحَ مَن‏تَزَکَّى‏ - وَذَکَرَ  اسْمَ رَبِّهِ فَصَلَّى‏« )اعلى/14-15) »وَالَّذِینَ إِذَا فَعَلُوا فَاحِشَةً أَوْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ ذَکَرُوا اللّهَ فَاسْتَغْفَرُوا لِذُنُوبِهِمْ‏وَمَن یَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلَّا اللّهُ وَلَمْ یُصِرُّوا عَلَى‏ مَا فَعَلُوا وَهُمْ یَعْلَمُونَ« )آل عمران/135) که آیه اول مى‏تواند مسئله دفع گناه راتبیین کند چنانکه آیه دوم براى تحلیل رفع گناه از راه توبه و انابه در ظل یاد خدا کافى است. 2- مانع از سهو و غفلت شیطانى: شیطان که عامل نسیان و سبب سهو از حق و ذهول از صدق است چون با ذکر خدا رجم مى‏شود لذا یاد خداى سبحان یکى‏از دو اثر مثبت را خواهد داشت یکى آنکه مانع پدیده سهو و غفلت است و به اصطلاح جنبه دفع خطر دارد و دیگر آن‏که‏نسیان پدید آمده را به توجه و التفات تبدیل مى‏کند و به اصطلاح جنبه رفع خطر را به همراه دارد »وَمَا أَنْسانِیهُ إِلَّا الشَّیْطَانُ‏أَن أَذْکُرَهُ« )کهف/63)، »وَإِمَّا یُنسِیَنَّکَ الشَّیْطَانُ فَلاَ تَقْعُدْ بَعْدَ الذِّکْرَى‏ مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِینَ« )انعام/68)، »إِنَّمَا یُرِیدُ الشَّیْطَانُ‏أَنْ یُوقِعَ بَیْنَکُمُ الْعَدَاوَةَ وَالْبَغْضَاءَ فِی الْخَمْرِ وَالْمَیْسِرِ وَیَصُدَّکُمْ عَن ذِکْرِ اللّهِ وَعَنِ الصَّلاَةِ فَهَلْ أَنْتُمْ مُنْتَهُونَ« )مائده/91)،»اسْتَحْوَذَ عَلَیْهِمُ  الشَّیْطَانُ فَأَنسَاهُمْ ذِکْرَ اللَّهِ« )مجادله/19) که در این گونه آیات عامل پدیده نسیان شیطان معرفى شده‏است و در آیه »وَاذْکُر رَّبَّکَ إِذَا نَسِیتَ« )کهف/24) یاد خدا سبب برطرف شدن نسیان مى‏شود و خطر آمده را رفع مى‏کند. شیطان هرگز از تعدى نسبت به انسان صرف نظر نمى‏کند. چون عدوّ مبین است و از عدو مبین جز تعدى و تجاوز مستمرچیز دیگرى متوقع نیست لذا باید عامل دفع یا رفع آن نیز استمرار داشته باشد، از این رو به ذکر کثیر امر شده است خواه به‏طور عموم مانند »یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اذْکُرُوا اللَّهَ ذِکْراً کَثِیراً« )احزاب/41) و خواه به طور خصوص نظیر »وَاذْکُر رَبَّکَ‏کَثِیرَاً« )آل عمران/41) که به نحو خاص به حضرت زکریاعلیه السلام کثرت یاد خدا امر شده و هر گونه هدایتى که بهره انبیا واولیاى الهى شده دیگران نیز مأمور به تأسى و اقتدا هستند جز آنکه دلیلى بر اختصاصى بودن آن حکم اقامه شده باشد و درمسئله ذکر کثیر نه تنها دلیلى بر اختصاص ارائه نشده بلکه دلیل بر تعمیم یافت مى‏شود. 3- بصیرت و بینایى: امام على‏علیه السلام:»مَنْ ذَکَرَ اللَّهَ استَبصَرَ«(31) )هر کس یاد خدا کند بصیرت مى‏یابد(. یاد خدا به انسان بصیرت و بینایى باطنى مى‏دهد و قدرت شناخت واقعیت‏ها را به او مى‏بخشد شناختى که نتیجه‏اش‏نجات از چنگال وسوسه هاست. »إِنَّ الَّذِینَ اتَّقَوْا إِذَا مَسَّهُمْ طَائِفٌ مِنَ الشَّیْطَانِ تَذَکَّرُوا فَإِذَا هُم مُبْصِرُونَ« )اعراف/201) )پرهیزکاران هنگامى که گرفتار وسوسه شیطان شوند به یاد خدا مى‏افتند و )در پرتویا دا وراه حق را مى‏بینند( و بینامى‏گردند. جمله »و اذاهم مبصرون« اشاره به این حقیقت است که وسوسه‏هاى شیطانى پرده بر دیده باطنى انسان مى‏افکندآن چنان که راه را از چاه و دوست را از دشمن و نیک را از بد نمى‏شناسد اما یاد خدا قدرت شناخت واقعیت‏ها را به اومى‏دهد. )ر.ک: تفسیر نمونه، ج 7، ص 67 دار الکتب الاسلامیه( 4- آرامش در دل: »أَلاَ بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ« )رعد/28) آگاه باشید تنها با یاد خدا دلها آرامش مى‏یابد. همیشه اضطراب و نگرانى یکى از بزرگترین بلاهاى انسان‏ها بوده و هست و عوارض ناشى از آن در زندگى فردى واجتماعى کاملا محسوس است. گاهى اضطراب و نگرانى به خاطر آینده تاریک و مبهمى است که در برابر انسان خودنمایى مى‏کند. احتمال زوال نعمت‏ها، گرفتارى در چنگال دشمن، گرفتارى در فقر و فلاکت و.... همه اینها آدمى را رنج مى‏دهد گاهى‏گذشته تاریک زندگى فکر انسان را مشغول به خود مى‏کند، گاهى ضعف و ناتوانى انسان در برابر عوامل طبیعى و گاه‏احساس پوچى زندگى و بى هدف بودن، انسان را مى‏آزارد و در وادى اضطراب و نگرانى غوطه ور مى‏سازد. مع الاسف‏جهان متمدن و پیشرفته امروز نتوانسته است خود را از این ویل وحشتناک برهاند و به سر منزل مقصود برساند. گمشده‏انسان یاد خداست هنگامى که انسان به یاد خدا مى‏افتد و متکى به قدرت و رحمت او مى‏شود قدرتى که برترین قدرت‏هاست و هیچ چیز در برابر آن یاراى مقاومت ندارد. قلبش آرام مى‏گیرد با خود مى‏گوید آرى! من تنها نیستم من در سایه‏قدرت بى انتهاى الهى بى نهایت قدرت دارم من دیگر قطره نیستم من وصل به دریاى بیکران شده‏ام. من خمس بى سر و پایم که به سیل افتادم‏ او که مى‏رفت مرا هم به دل دریا بردوقتى انسان احساس مى‏کند کسى از تمام تلاش‏ها و کوشش هایش آگاه است و به همه آنها ارج مى‏نهد دیگر چه جاى‏نگرانى و ناآرامى وقتى یقین دارد توبه‏اش پذیرفته شده و گناهانش آمرزیده مى‏شود دیگر چه جاى نگرانى نسبت به‏گذشته... پس به حق باید به صاحب ذکر و یاد خدا گفت: »لاخوفٌ علیهم و لاهم یحزنون« نه ترس و نگرانى نسبت به آینده‏دارند و نه غم و اندوهى نسبت به گذشته...(32) یاد خدا به قدرى اهمیت دارد و تأثیر گذار در زندگى انسان است که در روایت یاد خدا معادل تمام خیر دنیا و آخرت‏شمرده شده است. پیامبرصلى الله علیه وآله وسلم: »آن کس که خدا زبانى به او داده که به ذکر خداوند مشغول است خیر دنیا و آخرت به او داده شده«.(33) البته این همه برکات و خیرات مسلما مربوط به ذکر لفظى و حرکت زبانى که خالى از فکر و اندیشه و عمل باشد نیست‏زیرا بقول شاعر: چون دلت با من نباشد همنشینى سود نیست‏ گر چه با من مى‏نشینى چون چنینى سود نیست‏ بلکه هدف ذکرى است که سرچشمه فکر گردد فکرى که بازتاب گسترده‏اش در اعمال انسان آشکار مى‏شود.(34) همچنانکه حضرت على‏علیه السلام در دعاى کمیل از خداوند درخواست مى‏کند که هم زبانش به یاد او مترنم و هم قلب او به‏محبت و عشق او بى تاب گردد. »واجعل لسانى بذکرک لهى و فلبى بحبّک متیماً«(35) 5- نجات از زندگى سخت و پریشان: »و من اعرض عن ذکرى فانّ له معیشةَ ضنکا...« کسى که از یاد من روى گرداند و غفلت ورزد زندگى سخت و دشوارى‏در پیش خواهد داشت به قرینه مقابله کسى که به یاد خدا باشد زندگى آرام و راحتى خواهد داشت. این مسئله حکایت ازیک امر تکوینى مى‏کند یعنى یاد خداوند تکویناً آرامش در دل و راحتى در زندگى را در پیش دارد و غفلت از یاد خداوندتکویناً باعث اضطراب و نگرانى در دل و سختى در زندگى مى‏گردد. انسان با یاد خدا به مقام شامخ خود دست سر پیدامى‏کند. به قول شاعر: دلا غافل ز سبحانى چه حاصل‏ مطیع نفس و شیطانى چه حاصل‏ بود قدر تو افزون از ملائکه‏ تو قدر خود نمى‏دانى چه حاصل‏ همه موجودات بر طبق این تکوین عمل مى‏کنند و در حیطه حیات خویش زندگى زیبا و آرامى دارند. »وَإِن مِن شَیْ‏ءٍ إِلَّایُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ« )اسراء/44) هر کس به زبانى صفت و حمد تو گوید بلبل به غزل خوانى و قمرى به ترانه‏انسان از دو حال خارج نیست یا ذاکر است و یا غافل هنگامى که غافل است تحت خذلان و گمراهى شیطانى است »لَقَدْأَضَلَّنِی عَنِ الذِّکْرِ بَعْدَ إِذْ جَاءَنِی وَکَانَ الشَّیْطَانُ لِلْإِنسَانِ خَذُولاً« )فرقان/29) )و هنگامى که ذاکر است تحت ولایت رحمان‏در حال رشد و حرکت از ضعف به سوى کمال که »اللَّه ولى الذین امنوا یخرجهم من الظلمات الى النور« )بقره/253) به‏قول شاعر: هر آنکس غافل از حق یک زمان است‏ در آن دم کافر است اما نهان است‏ اگر این کافرى پیوسته بودى‏ در اسلام بر وى بسته بودى‏6- پشتوانه تبلیغ و انجام وظیفه: »فَاصْبِرْ لِحُکْمِ رَبِّکَ وَلاَ تُطِعْ مِنْهُمْ آثِماً أَوْ کَفُوراً - وَاذْکُرِ اسْمَ رَبِّکَ بُکْرَةً وَأَصِیلاً« )انسان/25-24) )پس در )تبلیغ و اجراى( حکم پروردگارت شکیبا و با استقامت باش و از هیچ گنه کار یا کافرى از آنان اطاعت مکن و نام‏پروردگارت را هر صبح و شام به یادآور( 7- برطرف کننده ترس و خستگى و نومیدى و فقر: »الدعا سلاح المؤمن و رأس مال الرجاء و لایملک الا الدعا« )دعاى کمیل( سیر و سلاح اش در مقابل مشکلات و سختى‏هادى است انسان مالک چه نیست المال عاریه و المال مال اللَّه آنچه که انسان مالک اوست فقط دعا است و سرمایه‏اش فقطامید است و رجا لذا با سلاح دعا از خود محافظت مى‏کند و با سرمایه امید و مالکیت بر دعا به زندگى پر از امید و نشاط وآرامش ادامه مى‏دهد.(36) 8- درک واقعى از حقایق: انسانى که اهل دعا یاد خداست معنى آیه »انتم الفقراء الى اللَّه و اللَّه غنىٌ حمید« را بخوبى درک مى‏کند و مى‏فهمد، ضعف وفقر و دنیا و حاجت، هویت هر ممکن الوجود است و بى نیازى و قدرت على الاطلاق از آن خداست آنگاه فقط به‏خداوند متعال تکیه مى‏کند و به حص حصین الهى پناه مى‏برد »کلمةُ لا اِلهَ اِلاّ اللَّه حِصنى فَمَنْ دَخَلَ حِصنى اَمِنَ مِنْ عَذابى«و از هیچ قدرت پوشالى و دروغین نمى‏هراسد. 9- تقویت روح و کلید سازندگى: امام على‏علیه السلام فرمود: »مُداوَمَةُ الذَّکرِ قُوَّتُ الا رواحِ و مِفتاحُ الصَّلاحِ«.(37) )تداوم یاد خدا غذاى روح و کلید اصلاح است(. 10- سعادتمندى: امام على‏علیه السلام فرمود: »اُذْکروا اللَّهَ ذِکراً خالصاً تَحیوا بِهِ افضل الحیاة وَتَسْلکوا بِهِ طُرقَ النَّجاةِ«(38) )خدا را با اخلاص یاد کنید تا به وسیله آن بهترین زندگى را داشته باشید و راه رستگارى بپیماید(. 11- زنده دلى: امام على‏علیه السلام فرمود: »فى الذِّکر حیاةُ القلوب«(39) )زندگى قلب‏ها در یاد خداست(. 12- روشنى قلب: امام على‏علیه السلام فرمود: »علیکَ بِذِکرِ اللَّهِ فَاِنَّهُ نورُ القُلوب«(40) )بر تو باد یاد خدا زیرا آن نور قلب‏هاست( ذکر آرد فکر را در اهتزاز ذکر را خورشید این افسرده ساز13- شفاى دلها: امام على‏علیه السلام فرمود: »عَلَیکُم بِذکرِ اللَّهِ فَاِنَّهُ شِفاءٌ و اِیّآکُم و ذِکرِ الناسِ فَاِنَّهُ داءٌ«(41) )بر شما باد یاد خدا که آن شفا است و بپرهیزید از یاد مرم زیرا آن درد است(. 14- روشنى چشم: امام على‏علیه السلام فرمود: »ذِکرُ اللَّهِ یُنیرُ البَصائِرَ و یُؤنِسُ الضَمائرَ«(42) )یاد خدا چشم‏ها را نورانى مى‏کند و مونس باطنى انسان است(. 15- پشتیبان ایمان: دور کننده شیطان: امام على‏علیه السلام فرمود: »ذِکرُ اللَّهِ دَعامَةُ الایمانِ و عِصمَةٌ مِنَ الشیطان«(43) )یاد خدا پشتیبانى براى ایمان است و سپرى در مقابل شیطان(. 16- در امان ماندن از نفاق: امام على‏علیه السلام فرمود: »مَنْ اَکثَرَ ذِکرَ اللَّهِ فَقَدْ بَرىَ مِنَ النفاق«(44) )کسى که زیاد یاد خدا کند از نفاق برهد(. 17- وسیله دوستى: رسول اللَّه‏صلى الله علیه وآله وسلم فرمود: »مَنْ اَکثَرَ ذِکرَ اللَّهِ اُحِبُّهُ«(45) )کسى که زیاد یاد خدا کند من او را دوست دارم(. خوشا آنان که اللَّه یارشان بى‏ حمد و قل هو اللَّه کارشان بى‏ خوشا آنان که دائم در نمازند بهشت جاودان مأوایشان بى‏ 18- حفاظت در مقابل لغزش‏ها: رسول اللَّه‏صلى الله علیه وآله وسلم فرمود: »قال اللَّهُ سبحانهُ اِذا عَلِمتَ اَنَّ الغالِبَ عَلى عبدى الاِشتِغالُ بى نَقَلتُ شَهوَتَهُ فى مَسألَتى ومُناجاتى: فاذا کان عبدى کذلک فاراد اَنْ یَسهو حِلتُ بینه و بین ان یسهو«(46) )خدا فرمود: وقتى دانستم بنده غالبا مشغول یاد من است خواهش‏هاى او را به سوى خود متمایل نمودم وقتى بنده این‏گونه شد در هنگام لغزش میان او و لغزش حایل شدم. فراموشم مکن یا رب ز رحمت‏ اگر غیر ترا من یاد کردم‏ ز بسیارى که یاد آرد ز معشوق‏ کند یکبارگى خود را فراموش‏ 19- خوش نامى: امام على‏علیه السلام فرمود: »مَنْ اشتغل بذکر اللَّه طیب اللَّه ذکره«(47) )هر کس اشتغال به ذکر خدا داشته باشد خدا خوشنامش مى‏کند(. اى برتر از خیال و قیاس و گمان و وهم‏ وز هر چه گفته‏اند و شنیدیم و خوانده‏ایم‏ مجلس تمام گشت و به آخر رسید عمر ما همچنان در اول وصف تو مانده‏ایم.(48) ...................( Anotates )................. 1) قابل ذکر است که رابطه بین ذکر دعا و عبادت بسیار تنگاتنگ است زیرا هر ذکر و دعایى عبادت است و هر عبادت و دعایى نیز ذکر و یاد خداست و هر دعایى عبادت‏است اگر چه هر عبادتى لزوما دعا نیست و هر ذکرى هم لزوما درخواست از خدا نیست مانند ذکر تسبیح و تحمید و.... 2) کنز العمال: 3128. 3) تحف العقول، ص 280. 4) کافى: 491/2. 5) مفردات راغب، المنجد. 6) بحار الانوار، ج 75، ص 55. 7) به نقل از اخلاق در قرآن، آیت اللَّه مکارم ج 1، ص 360. 8) اصول کافى، ج 2، ص 437. 9) مجموعه ثار استاد مطهرى، ج 1، ص 406 و ر.ک المیزان، ج 2، ص 41، آیه 186 بقره. 10) ترجمه المیزان، ج 2، ص 55. 11) اصول کافى، ج 4، ص 213. 12) فرقان/77 13) غافر/60 14) وسائل، چاپ امیر بهادر، ج 2، ص 529؛ به نقل از کتاب داستان راستان استاد مطهرى. 15) اصول کافى، ج 2، ص 139 - »باب القناعة«. و سفینة البحار، ماده »قنع«؛ به نقل از کتاب داستان راستان استاد مطهرى. 16) کنز العمال: 3931 به نقل از منتخب میزان الحکمة، ص 214. 17) همان‏ 18) بحار، ج 81، ص 240. 19) بحار، ج 93، ص 300. 20) بحار، ج 93، ص 300. 21) تنبیه الخواطر، ج 2، ص 237. 22) بحار، ج 93، ص 300. 23) کافى، ج 2، ص 468. 24) مکارم الاخلاق، ج‏2، ص 7. 25) کافى، ج 470 2. 26) منتخب میزان الحکمه، ص 194. 27) ر.ک: تفسیر المیزان، ج 2، ص 41، بقره/186. 28) سوره‏حجرات/13 29) سوره بقره/197 30) سوره مریم/63 31) آمدى غرر الحکم‏ 32) ر.ک: نمونه جلد 10، ص 213-210. 33) ر.ک: کافى، ج 2، کتاب الدعا باب ذکر اللَّه عزوجل‏ 34) رک: تفسیر نمونه، ج 17، ص 358-357. 35) دعاى کمیل‏ 36) رک: تفسیر نمونه، آیت اللَّه مکارم شیرازى و دیگران، ج 10، ص 217-207، دارالکتب الاسلامیه ج 7، ص 66-68، ج 25، ص 380-375. 37) آدمى غرر الحکم‏ 38) مجلسى، محمد باقر، بحارالانوار، ج 78، ص 39. 39) آمدى پیشین. 40) آمدى، پیشین‏ 41) تنبیه الخواطر، ص 7. 42) آمدى پیشین‏ 43) آمدى پیشین‏ 44) آمدى پیشین‏ 45) مجلسى، محمد باقر، همان، ج 93، ص 160. 46) مجلسى، محمد باقر، بحارالانوار، ج 93، ص 192. 47) آمدى پیشین‏ 48) گلستان سعدى‏