فصل دوّم: قرآن شناسی

الف ـ چگونگى دریافت وحى

n: پیامبران حرف هاى خدا را چگونه دریافت
مى کردند؟

l: پیامبران براى دریافت فرمان خدا
راه هاى بسیارى داشته اند: گاهى دستور خدا را در خواب
مى دیده اند; مانند خواب حضرت ابراهیم(علیه
السلام) که با دیدن
آن فهمید که باید فرزندش را قربانى کند. گاهى فرمان خدا را از جبرئیل ـ که فرشته
پیام رسان است ـ مى شنیده اند. گاهى هم پیامبرى از پیامبر
دیگر دستور خدا را مى شنیده است و یا صدایى ایجاد مى شد و پیامبر را از
پیام خدا باخبر مى ساخت; همان طور که حضرت موسى از دلِ یک درخت، صدایى شنید و
از فرمان خدا باخبر گردید.

ب ـ آسمانى بودن قرآن

n: چرا به قرآن مى گویند کتاب آسمانى؟ این
کتاب از آسمان که نیامده تا کتاب آسمانى باشد، بلکه پیامبر(صلى الله علیه وآله) آن را روى زمین براى مردم خوانده و به وسیله گروهى از مسلمانان در روى
زمین نوشته شده است.

l: کتاب هایى که ما مى شناسیم دو
گروه اند: 1ـ گروهى که به دست مردم روى کره زمین نوشته شده اند و نتیجه
فکر و دانش مردم اهل زمین هستند; مانند کتاب هاى زیادى که شما مى شناسید
و نام نویسندگان آنها را هم مى دانید. 2ـ دسته اى دیگر از کتاب ها
که تعدادشان هم خیلى کم است و از طرف خدا بر پیامبران فرستاده شده و پیامبران هم
آن کتاب ها را براى مردم خوانده اند; مانند قرآن و تورات و انجیل
و... .

به این گروه دوّم
کتاب هاى آسمانى مى گویند; یعنى کتاب هایى که از جایى بسیار بالاتر
از فکر ما انسان ها یعنى از طرف خدا آمده اند. اگر مى گویند قرآن
کتابى آسمانى است به علت آن است که همه سوره ها و آیه هاى آن حرف خداست.
در کلمات بسیارى از نویسندگان مسلمان کلمه آسمان اشاره به مقام خداست و زمین اشاره
به ما انسان ها. خدا همه جا هست، چه در آسمان و چه در زمین. عبارت «کتاب
آسمانى» براى این است که ما بدانیم قرآن نوشته انسان نیست، بلکه پیام خداى
بزرگ براى راهنمایى مردم است.

ج ـ معجزه بودن قرآن

n: معجزه حضرت محمّد چیست؟

l: پیامبر عزیز ما معجزه هاى زیادى
داشته اند. هم بیماران را شفا مى دادند، هم با حیوانات سخن مى گفتند
و هم ماه را در آسمان نصف کرده اند. امّا مهم ترین معجزه پیامبر ما قرآن
کریم است. هیچ کس تا کنون نتوانسته سوره اى مانند سوره هاى قرآن بیاورد.
در زمان پیامبر عدّه زیادى با شنیدن آیه هاى قرآن مسلمان مى شدند. براى
همین بود که کافران از مسافرانى که به مکّه مى آمدند مى خواستند که در
گوش خود پنبه بگذارند تا قرآن را نشنوند.

n: چرا قرآن را معجزه مى دانیم؟

l: معجزه کارى است که پیامبران انجام
مى دهند تا به مردم بفهمانند که از طرف خداوند مهربان به پیامبرى برگزیده
شده اند. مردم عادى که قدرت انجام دادن معجزه را ندارند با دیدن معجزه متوجّه
مى شوند که پیامبران با خداى بزرگ توانا ارتباط دارند.

قرآن کریم هم معجزه
است، زیرا مردم نمى توانند کتابى مانند آن بنویسند. دانشمندان مسلمان در این
باره که چرا قرآن معجزه است تحقیقات زیادى کرده اند. قرآن ویژگى هایى
دارد که هر کدام از آن ها مى تواند نشانه معجزه بودن این کتاب آسمانى
باشد. توضیحات مختصرى درباره این ویژگى ها، معجزه بودن قرآن را براى شما نیز
ثابت خواهد کرد:

1 ـ جمله ها و عبارت هاى قرآن کریم براى کسانى که با
زبان عربى آشنایى دارند بسیار زیبا و دل نشین است. حتّى کافران هم از شنیدن
آیه هاى قرآن لذّت مى بردند. تاکنون هیچ عرب زبانى نتوانسته مانند قرآن
بگوید و بنویسد. پس، از این نظر قرآن معجزه است و معلوم مى شود که از طرف
خداست.

2ـ قرآن کریم پیش گویى هایى کرده که نشان مى دهد این
کتاب حرف انسان نیست; مثلا قرآن کریم شکست امپراتورى روم و نیز فتح مکّه را
سال ها قبل از این دو حادثه خبر داد.

3ـ قانون هاى کامل قرآن، دلیل دیگر معجزه بودن قرآن کریم است.
مى دانید که مردم سرزمین مکّه و کلاً کشور حجاز در روزگار حضرت محمّد(صلى الله علیه وآله) چه زندگى ذلّت بارى داشتند. قتل و غارت و جنگ و بدبختى زندگى را
براى مردم آن دوران تلخ و دشوار کرده بود. در آن شرایط پیامبر(صلى الله علیه وآله) قرآن را آورد که قانون هاى آن باعث پیشرفت و سرافرازى همان مردم
بیچاره شد.

4ـ از دیگر نشانه هاى معجزه بودن قرآن، مطالب علمى فراوانى
است که قبل از آن که دانشمندان آنها را کشف کنند در قرآن آمده است. حرکت
زمین، جاذبه زمین و گرد بودن زمین از جمله مطالبى است که قرآن به آنها اشاره کرده
است.

البته اگر
مى خواهید به معجزه بودن قرآن بیشتر و بهتر پى ببرید باید آشنایى بیشترى با
این کتاب پیدا کنید. هر چه بیشتر درباره این کتاب عزیز مطالعه کنید، بهتر متوجّه
مى شوید که این کتاب از طرف خداى بزرگ آمده است.

n: چرا قرآن معجزه پیامبر ما قرار داده شده نه
دیگر پیامبران؟

l: در پاسخ قبلى گفتیم معجزه کارى است که
پیامبران انجام مى دهند تا به مردم بفهمانند که از طرف خداوند برگزیده شده اند.
انجام دادنِ معجزه براى افراد عادى و معمولى ممکن نیست. با توجّه به این نکته هر
پیامبرى کارى را به عنوان معجزه انجام مى داد که مردم روزگارش در آن کار خیلى
مهارت داشتند; مثلا در زمان حضرت عیسى(علیه السلام) که مردم مهارت زیادى در دانش
پزشکى داشتند، خداوند معجزه حضرت عیسى(علیه السلام) را زنده کردن مردگان و شفا دادن
کورها و خوب کردن بیمارهاى پوستى قرار داد. در زمان حضرت موسى(علیه السلام)
هم که شعبده بازى و سحر و جادو خیلى زیاد بود، خدا حضرت موسى(علیه السلام)
را به معجزه تبدیل عصا به اژدها مجهز کرد.

در زمان حضرت محمّد
هم سخنرانى و شعر گفتن رواج زیادى داشت. مردم روزگار پیامبر(صلى الله علیه وآله) به گفتن شعرهاى زیبا و بیان سخنان هنرمندانه بسیار افتخار مى کردند.
براى همین خدا قرآن کریم را معجزه پیامبر قرار داد که از گفتار هر شاعر و سخنران
هنرمندى دل نشین تر است. مردم سرزمین حجاز که با اشعار و سخنان زیبا
آشنایى داشتند به خوبى مى فهمیدند که قرآن کلام یک انسان نیست. آیه هاى
قرآن آن قدر براى آنها دل نشین بود که حتّى دشمنان پیامبر(صلى الله علیه وآله) هم که دیگران را از شنیدن قرآن باز مى داشتند، خودشان به مسجد الحرام
مى رفتند تا آیه هاى قرآن را بشنوند.

پس معجزه هر پیامبرى
مناسب با شرایط دوران آن پیامبر بوده است، بنابراین با توجّه به شرایط مردم روزگار
پیامبر، قرآن مناسب ترین معجزه بود و چون درس هاى قرآن تا قیامت
مى تواند مورد استفاده مردم قرار گیرد و حرف هاى آسمانى آن در همه
زمان ها راهنماى انسان هاست، قرآن هم معجزه اى ماندگار و ابدى است.

البتّه حضرت محمّد(صلى الله علیه وآله) معجزه هاى دیگرى هم داشته است; مانند نصف کردن ماه و سخن گفتن با
حیوانات، ولى مهم ترین معجزه ایشان قرآن کریم است.

د. هدف از نزول قرآن

n: چرا خداوند قرآن را نازل کرده است؟

l: قرآن کریم در آیه هاى زیادى به این
پرسش پاسخ داده است. در آیه 77 سوره نمل مى خوانیم که: (وَ اِنَّهُ لَهُدًى وَ رَحْمَةٌ
لِلْمُؤْمِنینَ); «به درستى که قرآن براى مؤمنان هدایت و رحمت است.» قرآن آمده تا ما راه
درست زندگى کردن را بیاموزیم و با عمل به گفته هاى این کتاب، بهشتى شویم.

فرض کنید شب در خانه
همراه بقیه اهل خانه مشغول خوردن شام هستید که ناگهان برق مى رود و تاریکى
همه جا را فرا مى گیرد. در آن تاریکى حرکت کردن خیلى سخت است. اگر در آن لحظه
بخواهید به اتاق دیگرى بروید مى ترسید که مبادا بر اثر تاریکى، پایتان را
اشتباهى روى پاى دیگران یا اسباب و اثاثیه خانه بگذارید. امّا اگر چراغ
قوّه اى در دست بگیرید یا شمعى روشن کنید دیگر خیالتان راحت است، زیرا نور
چراغ قوه را هر جا بخواهید مى اندازید و به راحتى مى توانید جلوى پایتان
را ببینید. قرآن نیز مانند همان شمع و چراغ است که راه سعادت را به ما نشان
مى دهد و با راهنمایى هاى خود کمک مى کند که ما به بهشت برویم.
دلیل نازل شدن قرآن نیز همین است.

هـ . قرآن در قرآن و حدیث

n: در قرآن درباره قرآن چه آمده است؟

l: اگر بخواهیم همه آیه هایى که درباره قرآن
کریم نازل شده بنویسیم و آنها را توضیح بدهیم خیلى طول مى کشد. امّا براى
آن که سؤال بى پاسخ نمانده باشد دو آیه را که تعریف بسیار خوبى از قرآن
کرده اند مى نویسیم و اندکى توضیح مى دهیم. در آیه 77 سوره نمل
مى خوانیم: (و انه لهدى و رحمة
للمؤمنین); «به درستى قرآن براى مؤمنان هدایت و رحمت است.» هم چنین در آیه 15
سوره مائده آمده است: (قد جاءکم من الله نور و کتاب مبین); «از طرف خدا نور و کتاب آشکارى
به سوى شما آمده است.» همان طور که از این دو آیه مى فهمیم قرآن آمده تا ما
را به راه درست هدایت کند و با نور خود زندگى ما را روشنى بخشد.

براى فهم بهترِ این
دو آیه مثالى مى زنیم. آیا تا به حال دقّت کرده اید که نور چه نقش مهمّى
در حرکت ماشین ها در خیابان هاى شهر دارد. اگر چراغ هاى کنار
خیابان خاموش باشند یا چراغ ماشین ها کار نکنند، تصادف هاى خیلى زیادى
اتّفاق خواهد افتاد. به کمک نور چراغ هاست که ماشین ها راه خود را
مى بینند و بدون برخورد با یکدیگر یا به در و دیوار شهر، راحت حرکت
مى کنند. حرکت کردن بدون نور مانند آن است که راننده اى بخواهد با چشم
بسته رانندگى کند. قرآن هم نور است و با استفاده از راهنمایى آن، راه درست زندگى
کردن را یاد مى گیریم و از افتادن به جهنّم نجات مى یابیم. خداى مهربان
قرآن را فرستاده تا ما با استفاده از آن، راه بهشت را بیابیم و اهل سعادت شویم.

n: چند حدیث درباره قرآن کریم بنویسید.

l: حدیث هاى مربوط به قرآن کریم بسیار
زیادند. رسول خدا(صلى الله علیه وآله)، حضرت على(علیه السلام)،
حضرت فاطمه(علیها السلام) و بقیّه چهارده معصوم سخنان ارزشمندى درباره
قرآن فرموده اند که در این جا تنها ده حدیث از میان صدها حدیثى که وجود
دارد بیان مى شود:

1ـ رسول خدا(صلى الله علیه وآله): اَصْدَقُ
الْقَوْلِ وَاَبْلَغُ الْمَوْعِظَةِ وَاَحْسَنُ الْقِصَصِ کِتابُ اللهِ;

«راست ترین گفتار و رساترین پند و بهترین قصه، کتاب خداست.»

2ـ رسول خدا(صلى الله علیه وآله): خیرکم
من تعلّم القرآن و علّمه;

«بهترین شما کسى است که قرآن را فرا گیرد و به دیگران بیاموزد.»

3ـ رسول خدا(صلى الله علیه وآله):
نَوِّرُوا بُیُوتَکُمْ
بِتَلاوَةِ الْقُرْآنِ;

«خانه هاى خود را با خواندن قرآن نورانى کنید.»

4ـ رسول خدا(صلى الله علیه وآله): عَلَیکَ
بِتَلاوَةِ الْقُرآنِ عَلى کُلِّ حال;

«در همه حال قرآن بخوان.»

5ـ رسول خدا(صلى الله علیه وآله):
اَلنَّظَرُ فِى الْمُصْحَفِ
عَبادَةٌ;

«نگاه کردن به قرآن عبادت است.»

6ـ رسول خدا(صلى الله علیه وآله): اِنَّ
الَّذى لَیْسَ فى جَوْفِهِ شَىٌْء مِنَ الْقُرآنِ کَالْبَیْتِ الْخَرابِ.

«کسى که چیزى از قرآن در دلش نیست (و آیاتى از آن را حفظ ندارد)
مانند خانه خراب است.»

7ـ تَدَبَّرُوا آیاتِ
الْقُرآنِ وَاعْتَبِرُوا بِهِ;

«در آیات قرآن فکر کنید و از آن پند گیرید.»

و - کامل بودن قرآن

n: چرا مى گویند جواب تمام سؤال ها
در قرآن آمده، در حالى که مى بینیم توضیح چیزهاى زیادى در قرآن نیست؟

l: دانشمندان به این سؤال دو پاسخ
داده اند که هر دو را برایتان مى نویسیم:

الف ـ قرآن کریم
کتاب هدایت است; کتابى است که راه درست زندگى کردن را به ما یاد مى دهد. اگر
مى گویند همه چیز در قرآن آمده، یعنى هر چیزى که به هدایت انسان ها
مربوط است در قرآن وجود دارد; مثلاً وقتى که مى گوییم در این فروشگاهِ موادّ
غذایى، همه چیز هست، منظورمان این نیست که در این فروشگاه حتّى اتوبوس مسافربرى هم
به فروش مى رسد، بلکه مى خواهیم بگوییم که همه موادّ خوردنى مثل برنج،
نخود، ماکارونى و... در این فروشگاه وجود دارد. در قرآن کریم نیز هر چیزى که مربوط
به هدایت انسان هاست وجود دارد. بنا بر این نباید توقّع داشته باشیم که درس
حساب و هندسه و جغرافى هم در قرآن آمده باشد.

شاید بپرسید: چرا
درباره همان چیز هایى که به هدایت ما انسان ها هم مربوط مى شود توضیح
زیادى در قرآن نیامده است؟ مثلا چرا احکام روزه به طور کامل در قرآن نیست؟ پاسخ
این سؤال هم روشن است. قرآن کریم پیامبر را به عنوان معلّم و آموزش دهنده آیات خود
معرّفى کرده و توضیح بیشتر مطالب آیه ها را به آن بزرگوار سپرده است. اگر
قرار بود که توضیح آیه هاى قرآن هم در قرآن بیاید، آن وقت این کتاب آسمانى به
یک کتاب صد جلدى یا بیشتر تبدیل مى شد و همه مردم نمى توانستند آن را
تهیّه کنند و بخوانند. پس اگر قرآن درباره مطالبى که بیان مى کند زیاد توضیح
نداده دلیل نقص قرآن نیست. خدا راه هاى اصلى نجات را در این کتاب آسمانى بیان
کرده و در یک مجموعه صد و چهارده سوره اى، کلیدهاى بهشت را در اختیارمان قرار
داده است.

ب ـ پاسخ دیگرى
که به سؤال بالا داده اند این است که: هر چند همه چیز در قرآن آمده است، ولى
با توجّه به حجم کوچک قرآن، بسیارى از مطالب در آن وجود دارد که ما انسان هاى
عادى آن را نمى فهمیم، امّا پیامبر(صلى الله علیه
وآله وسلم) و امامان(علیهم السلام)
مى توانند آنها را بفهمند.

ز - برخورد مردم روزگار پیامبر
با قرآن

n: چرا مردم روزگار پیامبر(صلى الله علیه وآله) حرف هاى آن حضرت را نمى پذیرفتند؟

l: البتّه این طور نبوده که هیچ کس سخن پیامبر(صلى الله علیه وآله) را نپذیرد; در بین مردم آن زمان هم انسان هاى حق طلبى بودند که
به حضرت محمّد ایمان آوردند و حتّى در راه دین اسلام به شهادت رسیدند. حتماً نام
سمیّه و یاسر را شنیده اید. این زن و مرد شجاع به رسول خدا(صلى الله علیه وآله) ایمان آوردند و به سببِ پایدارى بر ایمان خود به دست بت پرستان مکّه
شهید شدند.

امّا اگر
شنیده اید که کافران سرزمین مکّه سخن پیامبر(صلى
الله علیه وآله) را
قبول نمى کردند، دلایل مختلفى دارد. بعضى از آنها از سر نادانى
مى خواستند راه پدران بت پرست خود را ادامه دهند. برخى دیگر
مى ترسیدند با قبول دین اسلام از ریاست بر مردم محروم گردند. گروهى دیگرـ
مانند بعضى از روحانیان یهودى و مسیحى ـ به حضرت محمّد حسادت مى کردند و به
خاطر همین حسادت، ایمان نمى آوردند.

ح ـ نزول قرآن به زبان عربى

n: چرا خدا قرآن را به عربى نازل کرد؟

l: مى دانید که پیامبر ما حضرت محمّد(صلى الله علیه وآله) در سرزمین مکّه به پیامبرى برگزیده شد. زبان مردم مکّه و کشور حجاز عربى
بود. به طور طبیعى اوّلین کسانى که قرآن را مى شنیدند عرب ها بودند. پس
باید قرآن هم به زبان همان ها نازل مى شد. آیا تاکنون به ذهنتان آمده
بود که چرا روزنامه هاى کشور ما، به زبان فارسى چاپ مى شوند؟ حتماً
مى گویید چون اوّلین کسانى که این روزنامه ها را مى خوانند فارسى
زبانند. رسول خدا(صلى الله علیه وآله) کار هدایت مردم جهان را از
سرزمین مکّه آغاز کرد. اگر قرآن به زبان دیگرى بود پیامبر حتّى نمى توانست
مردم اطراف خودش را هدایت کند تا چه رسد به دیگر ملّت ها. ضمناً زبان
عربى ، زبانى است که به خاطر داشتن واژه هاى فراوان مى تواند معناى
دلخواه گویندگان را بهتر روشن سازد . خدا این زبان را براى هدایت مردم انتخاب
کرده تا پیام او به روشنى به دست مردم برسد.

ط - ترتیب نزول

n: اوّلین سوره اى که بر پیامبر نازل شد
چه بود؟

l: به نظر بیشتر دانشمندان مسلمان، اوّلین
سوره اى که بر پیامبر نازل شد سوره علق است. این سوره در غار حراء در شهر
مکّه بر پیامبر نازل شده است. سوره علق 19 آیه دارد و یکى از سوره هاى داراى
سجده واجب است. در ترتیب کنونى قرآن، این سوره قبل از سوره قدر قرار دارد و سوره
نود و ششم است.

n: با آن که اوّلین سوره نازل شده سوره علق
است، پس چرا سوره حمد در اول قرآن قرار دارد؟

l: باید بدانیم که ترتیب و چینش کنونى
سوره هاى قرآن با ترتیب نزول آن متفاوت است. همان گونه که ترتیب نزول
سوره ها بى دلیل نیست، ترتیب و چینش سوره ها هم بى دلیل
نمى باشد.

با توجه به معنا و
محتواى سوره حمد، مى فهمیم که این سوره چکیده اى از مطالب همه قرآن است
و شاید به همین مناسبت در آغاز قرآن قرار گرفته است.

n: آخرین سوره اى که بر پیامبر(صلى الله علیه وآله) نازل شد کدام سوره بود؟

l: آخرین سوره اى که از طرف خدا بر حضرت
محمّد(صلى الله علیه وآله) نازل شد سوره «نصر» بود. این سوره در مدینه
نازل شد و داراى سه آیه است. سوره نصر صد و دهمین سوره قرآن است.

ى - سوره اى که دوبار
نازل شده است

n: کدام سوره دو بار بر پیامبر(صلى الله علیه وآله) نازل شده است؟ چرا؟

l: نام این سوره، حمد است که یک بار در مکّه و
یک بار دیگر هم در مدینه بر پیامبر(صلى الله علیه وآله)نازل شده است. دو بار نازل شدن
این سوره نشانه اهمیّت زیاد آن است. اگر در معناى آیه هاى سوره حمد دقّت کنید
در مى یابید که مهم ترین پیام هاى دین اسلام در این سوره بیان شده
است. خداشناسى، یاد روز قیامت، بندگى خدا و یارى خواستن از او، دعا براى هدایت
شدن، توجه به راه درست زندگى و شناخت راه انحراف از جمله مطالب مهمى است که در این
سوره مى توان یافت.

از قرار گرفتن این
سوره در اوّل قرآن و واجب بودن خواندن آن در هر نماز هم مى توانیم بفهمیم که
خدا اهمیت زیادى به این سوره داده است.

n: بزرگ ترین سوره اى که یک جا
نازل شده کدام سوره است؟

l: بیشتر سوره هاى قرآن کریم، مخصوصاً
سوره هاى بزرگ قرآن مانند بقره، مائده و... یک جا بر رسول خدا(صلى الله علیه وآله) نازل نشده اند; یعنى هر بخش از آیه هاى آنها در زمان و مکان و
شرایط خاصى نازل گشته اند. امّا برخى از سوره ها هم یک جا نازل
شده اند; مثل سوره حمد، اخلاص، کوثر، ناس و انعام. در بین این گروه از
سوره ها، سوره انعام بزرگ ترین سوره است، زیرا هم تعداد آیه هایش زیاد
است و هم تعداد کلماتش. سوره انعام 165 آیه دارد و از سوره هایى است که در مکّه
نازل شده است. در ترتیب کنونى قرآن این سوره ششمین سوره است.

ک - نزول تدریجى قرآن

n: چرا قرآن یک باره بر پیامبر(صلى الله علیه وآله) نازل نشد؟

l: این مسئله دلایل گوناگونى دارد که تنها به
برخى از آنها اشاره مى کنیم:

1ـ مردم روزگار پیامبر(صلى الله علیه
وآله) بت پرست
بودند و با احکام دین و اخلاق الهى هیچ گونه آشنایى نداشتند. آنان دخترانشان را
زنده به گور مى کردند، به نظافت و بهداشت اهمیّت نمى دادند، به شکل
بى رحمانه اى با یکدیگر مى جنگیدند، از علم و دانش بى بهره
بودند، به زنان هیچ ارزشى نمى دادند و خلاصه آن که زندگى شان بسیار
پست و نادرست بود. اگر قرآن و دستورهاى خدا یک جا نازل مى شد، این مردم
قبول نمى کردند، لذا خدا آیات قرآن را به تدریج نازل کرد تا مردم را آهسته
آهسته از بدى ها و زشتى ها جدا کند.

2ـ وقتى آیات قرآن بر پیامبر(صلى
الله علیه وآله)
نازل مى شد و رسول خدا(صلى الله علیه وآله) براى مسلمانان مى خواند،
آنها به لطف و رحمت خدا دل گرم مى شدند و بر ایمانشان افزوده
مى شد. فرض کنید شما دوست مهربانى دارید که هر ماه یک بار براى شما نامه
مى نویسد و حالتان را مى پرسد و با این کار، شما را خوشحال مى کند.
آیا هیچ دوست داشتید که او به جاى آن که هر ماه یک نامه بنویسد، یک باره
ده ها نامه برایتان پست کند؟ نازل شدن قرآن در زمان پیامبر نیز همین طور بود.
هر بار آیه اى نازل مى شد، مسلمانان خوشحال مى شدند و روحیه
تازه اى مى گرفتند.

3ـ هر کدام از آیه هاى قرآن مربوط به یک موضوع و مطلب مشخّصى
است; مثلا آیاتى از قرآن مربوط به جنگ بدر، آیاتى مربوط به ماجراى غدیر خم، آیاتى
درباره برخورد با منافقان و دیگر آیات هم درباره مسائل دیگرى است. به نظر شما اگر
آیه هاى مربوط یه جنگ بدر قبل از جنگ بدر نازل مى شد مناسب بود؟ امّا
وقتى حادثه اى اتّفاق مى افتاد و همه منتظر بودند که سخن خدا را درباره
آن بشنوند، قطعاً تأثیر بیشترى بر مردم آن زمان مى گذاشت.

ل - مکان نزول قرآن

n: چرا قرآن فقط در مکّه یا فقط در مدینه نازل
نشده است؟

l: مى دانید که آیه هاى قرآن در طول
23 سال بر پیامبر نازل شده است. از این 23 سال، رسول خدا(صلى
الله علیه وآله)
سیزده سالش را در مکّه و ده سالش را هم در مدینه زندگى کرده اند. پس به طور
طبیعى زمانى که ایشان در مکّه بوده اند آیات قرآن در مکّه نازل شده و مدّتى
که در مدینه بوده اند، آیات قرآن نیز همان جا بر حضرت نازل شده است.

م - ارتباط بسم الله با کل
قرآن

n: چه ارتباطى بین
«بسم الله الرحمـن الرحیم» و تعداد کلّ حروف قرآن و تعداد سوره ها وجود دارد؟

l: چنین ارتباطى مورد قبول بسیارى از دانشمندان
مسلمان نیست. امّا آنها که به این ارتباط معتقدند دلایلى دارند که بعضى را بیان
مى کنیم:

این عدّه مى گویند تعداد حروف «بسم
الله الرحمـن الرحیم» 19
حرف و تعداد سوره هاى قرآن 114 سوره است که مى توان آن را بر نوزده
تقسیم کرد ( 6= 19 ï114) مى بینید که
114 به راحتى بر عدد 19 تقسیم مى شود; همان طور که مثلا عدد 6 بر 2 قابل
تقسیم است. هم چنین تعداد حروف مقطعه با حذف تکرارى ها 19 مورد است. در
سوره هاى قرآن هم نمونه هاى دیگرى از ارتباط اعداد با عدد 19 که تعداد
حروف بسم الله است مى بینیم; مثلا در سوره «ق» 57 بار حرف «ق» تکرار شده که
قابل تقسیم بر 19 است. (3 = 19 ï57)

تأکید مى کنیم
که این مطلب هنوز مورد قبول مفسّران قرآن کریم قرار نگرفته است و دلایل زیادى بر
نادرستى این ارتباط بیان مى کنند; مثلا وقتى حروف «بسم الله الرحمن الرحیم»
را مى شماریم 20 حرف مى شود نه 19 حرف، مگر آن که کلمه الرحمن را
به این شکل الرحمن بنویسیم.

ن ـ حروف مقطعه

n: حروف مقطّعه چیستند؟

l: حروف مقطّعه حروفى هستند که در چندین سوره
از قرآن کریم آمده اند و باید آنها را جدا جدا و حَرفْ حَرفْ خواند; مثلاً
«الم» را باید به این صورت بخوانیم: الف ـ لام ـ میم و «یس» را باید این طور
خواند: یا ـ سین.

درباره معناى این
حروف نظرهاى مختلفى وجود دارد. بسیارى از مفسّران قرآن کریم این حروف را رمزى بین
خدا و پیامبر(صلى الله علیه وآله) مى دانند که آگاهى از آن
رمز براى انسان هاى عادى ممکن نیست.

n: چند سوره از قرآن کریم با حروف مقطّعه آغاز
مى شوند؟

l: تعداد سوره هایى که با حروف مقطعه شروع
مى شوند 29 سوره است که عبارتند از:

بقره، آل عمران،
عنکبوت، روم، لقمان و سجده ـ که با «الم» آغاز مى شوند.

اعراف ـ که با «المص»
شروع مى شود.

یونس، هود، یوسف،
ابراهیم و حجر ـ که با «الر» شروع مى شوند.

رعدـ که در آغازش
«المر» آمده است.

مریم ـ که «کهیعص»
آغازگر آن است.

طه ـ که با «طه» شروع
مى شود.

شعراء وقصص ـ که با
«طسم» آغاز مى گردند.

نمل ـ که «طس» اولش آمده
است.

ص ـ که با«ص» شروع
مى شود.

مؤمن، فصّلت، شورى،
زخرف، دخان، جاثیه و احقاف ـ که با «حم» آغاز مى شوند.

ق ـ که با حرف «ق»
شروع مى شود.

و قلم ـ که با حرف
«ن» آغاز مى گردد.

ع - کتابت وحى

n: آیا حضرت محمّد(صلى
الله علیه وآله)
خودش قرآن را مى نوشت؟

l: رسول خدا(صلى
الله علیه وآله) در
دوران پیامبرى خود هرگز چیزى ننوشت. آن حضرت آیه هاى قرآن را براى مردم
مى خواند و گروهى از آنان که سواد داشتند، قرآن را بر روى پوست حیوانات و
مانند آن مى نوشتند. این گروه در تاریخ به «کاتبان وحى» شهرت دارند که حضرت
على(علیه السلام) یکى از آنان است. باید توجّه داشته باشید که
هر چند پیامبر هرگز چیزى ننوشت، بى سواد نبود. آن حضرت، هم مى توانست
بخواند و هم مى توانست بنویسد، ولى براى آن که مردم گمان نکنند قرآن نوشته
خود آن حضرت است هرگز چیزى ننوشت. پس اگر پیامبر قلم به دست نگرفت به خاطر
بى توجّهى به علم و دانش نبود، بلکه مى خواست به مردم بفهماند که قرآن
از طرف خداست نه نوشته یک انسان.

n: نوشتن قرآن از چه زمانى آغاز شد؟

l: هرگاه آیه هاى قرآن بر حضرت محمد(صلى الله علیه وآله) نازل مى شد، آن بزرگوار براى مردم مى خواند و بعضى از کسانى که
سواد خواندن و نوشتن داشتند آیه هاى قرآن را مى نوشتند. پس نوشتن قرآن
از زمان خود رسول خدا(صلى الله علیه وآله) آغاز شد. کسانى که آیه هاى
قرآن را پس از پیامبر(صلى الله علیه وآله) مى نوشتند به «کاتبان وحى»
(نویسندگان وحى) شهرت دارند. برجسته ترین فرد این گروه حضرت على(علیه السلام)
است.

n: کاتبان وحى چه کسانى بودند؟

l: کلمه «کاتب» در زبان عربى به معناى
«نویسنده» است. کاتبان وحى کسانى بودند که هر بار آیه اى بر پیامبر(صلى الله علیه وآله) نازل مى شد، آن را با وسایل مخصوص آن زمان مى نوشتند. تعداد
این افراد در زمان حضرت محمّد(صلى الله علیه وآله) خیلى کم بود، زیرا اکثر مردم در
آن روزگار بى سواد بودند و خواندن و نوشتن نمى دانستند. حضرت على(علیه السلام)
یکى از همین کاتبان وحى بود. از دیگر افراد این گروه مى توانیم به زید بن
ثابت، ابان بن سعد و اُبىّ بن کعب اشاره کنیم.

ف - تحریف قرآن

n: آیا قرآنى که ما مى خوانیم همان است که
بر پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) نازل شده و هیچ تغییرى در آن
صورت نگرفته است؟

l: درباره موضوع این سؤال دانشمندان مسلمان
کتاب هاى زیادى نوشته اند و ثابت کرده اند که قرآن کریم هرگز تغییر
نکرده و کم و زیاد نشده است. آنان براى این حرف دلیل هاى فراوانى دارند که در
این جا فقط به سه مورد اشاره مى شود:

1 ـ در آیه 9 سوره حجر مى خوانیم: «ما قرآن را نازل کردیم و
خودمان از آن نگهدارى مى کنیم.» از این آیه به خوبى مى فهمیم که خداى
بزرگ و توانا قرآن را از هر گونه تغییر و کم و زیاد شدنى حفظ مى کند و کسى
نمى تواند این کتاب آسمانى را تغییر دهد.

2 ـ حدیث هاى زیادى از حضرت محمّد و امامان بزرگوارمان وجود
دارد که با توجّه به آنها معلوم مى شود که قرآن کریم هرگز عوض نشده است.

3 ـ مى دانید که امامان عزیز ما و شاگردان آنها و نیز
دانشمندان بزرگ مسلمان براى دین اسلام تلاش هاى زیادى کرده اند. اگر کسى
مى خواست قرآن را عوض کند و به دل خواه خود تغییر دهد، آیا این
بزرگواران اجازه چنین کار نادرستى را به او مى دادند؟! حالا که مى بینیم
آنها حرفى از تغییر قرآن بر زبان نیاورده اند مى فهمیم که کسى آیات قرآن
را دست کارى نکرده است.

ص - نام هاى قرآن

n: چرا به قرآن، مجید و کریم مى گویند؟

l: مجید به معناى با شکوه و با عظمت و کریم به
معناى شریف و بزرگوار است. این دو کلمه از صفات قرآن هستند که خود قرآن نیز خود را
به این دو نام خوانده است. اگر مى گوییم قرآن مجید یا قرآن کریم به خاطر آن
است که این کتاب، چون سخن خداست بسیار با عظمت و در عین حال شریف و با ارزش است.
کسانى هم که به دستورهاى این کتاب عمل کنند به بزرگى و شرافت مى رسند.

البتّه قرآن
نام ها و صفت هاى دیگرى هم دارد که هر کدام از آنها بیانگر یکى از
ویژگى هاى این کتاب بزرگ است.

n: نامِ سوره ها چگونه انتخاب
شده اند؟

l: سوره هاى قرآن کریم در زمان رسول خدا(صلى الله علیه وآله) داراى نام هایى بوده که از طرف خداوند مشخّص شده بوده اند. گاهى هم
خود مردم یا دانشمندان مسلمان براى سوره ها نام هایى انتخاب کرده اند.
در هر حال براى انتخاب نام سوره هاـ چه نام هایى که خدا قرار داده و چه نام هایى
که مردم برگزیده اندـ مناسبت هاى مختلفى وجود داشته که بعضى از آنها عبارتند
از:

1 ـ نام گذارى سوره با توجه به کلمه یا کلماتى که اوّل یک سوره
آمده است; مانند سوره «طه» و سوره «قل هو الله احد».

2 ـ نام گذارى با توجّه به نام شخصى که در آن سوره از او سخن گفته
شده است; مانند سوره «یوسف» و سوره «لقمان».

3 ـ نام گذارى سوره با توجّه به موضوعى که در آن سوره آمده و در
دیگر سوره ها نیامده یا در آن سوره به شکل کامل ترى آمده است; مانند
سوره نحل (زنبور عسل) که در آن از این حیوان پر فایده سخن گفته شده است.

n: نام هاى دیگر سوره حمد را بنویسید.

l: این سوره نام هاى زیادى دارد که چهار
نام آن را یادآور مى شویم: که انتخاب هر کدام از این نام ها دلیلى داشته
است: چون این سوره با حمد و ستایش خدا آغاز مى شود سوره «حمد» نام گرفته است;
به دلیل آن که در آغاز قرآن آمده به آن «فاتحة الکتاب» (آغاز گر کتاب خدا)
مى گویند; از آن جا که خواندن این سوره براى شفاى بیماران بسیار مفید
است سوره «شفا» نیز نامیده شده است. «امّ القرآن» (اصل و اساس قرآن) هم نام دیگر
این سوره است که به خاطر بیان مطالب اصلى قرآن در این سوره چنین نامى برایش انتخاب
کرده اند.

n: چرا به سوره هایى که در قرآن سجده واجب
دارد «عزائم» مى گویند؟ نام هاى این سوره ها را بنویسید؟

l: عزائم جمع عزیمه به معناى واجب است. چون در
این سوره ها سجده واجب وجود دارد به آنها عزائم گفته اند. این
سوره ها که به سوره هاى سجده دار معروفند عبارتند از سوره سجده (آیه
15)، سوره نجم (آیه 62)، سوره علق (آیه آخر) و سوره فصّلت (آیه 37).

اگر هنگام خواندن
قرآن به این سوره ها رسیدید و آیه سجده این سوره ها را خواندید، باید به
سجده بروید. در این سجده گفتن ذکر، داشتن وضو و رو به قبله بودن واجب نیست.

n: به کدام سوره هاى قرآن زَهْراوان گفته
مى شود؟

l: زَهراء در زبان عربى به معناى نورانى و
درخشنده است و زَهْراوان (دو زهراء) به معنى دو نورانى و دو درخشنده است. رسول خدا(صلى الله علیه وآله) سوره بقره و آل عمران را زهراوان نامیده و درباره این دو سوره فرموده
است: «سوره بقره و سوره آل عمران را یاد بگیرید، زیرا آنها دو سوره نورانى هستند و
در قیامت بر کسى که آنها را بداند، مانند دو ابر سایه مى اندازند.» این حدیث
در تفسیر ارزشمند مَجمَع البیان آمده است.

n: چرا سوره عنکبوت را بدین نام
خوانده اند؟

l: اگر آیه 41 این سوره را بخوانید پاسخ خود را
خواهید گرفت. در قرآن دو بار کلمه عنکبوت آمده که هر دو بارش هم در همین آیه است.
آیا تا حال خانه عنکبوت را دیده اید یا نه؟ این حیوان کوچک خانه اش را
از تارهاى سست و نرمى که خودش مى بافد، درست مى کند. خانه عنکبوت آن قدر
نرم است که با کوچک ترین فشار دست از بین مى رود. خدا در آیه 41 سوره
عنکبوت کسانى را که به جاى پرستش خدا بت پرستى مى کنند، به عنکبوتى
تشبیه مى کند که در خانه سست و نابود شدنى اش قرار دارد. خدا در این آیه
مى خواهد بگوید که بت پرستى مانند پناه بردن به خانه عنکبوت است. انسان
عاقل نباید چنین جاى سستى را پناه گاه خود سازد. البتّه این آیه فقط مربوط به
بت پرست ها نیست. هر کس در زندگى به جاى تکیه بر خدا و توکّل بر او به
دیگران امید ببندد، او نیز مانند کسى است که لانه عنکبوت را پناه گاه خود
ساخته است. تنها باید به خدا امید بست و به قلعه محکم خدا پناه برد.

n: عروس قرآن کدام سوره است و چرا به آن عروس
قرآن مى گویند؟

l: پاسخ این پرسش سوره الرحمـن ـ پنجاه و
پنجمین سوره قرآن ـ است. در حدیثى از رسول خدا آمده است که: «عروس قرآن سوره
الرحمن است.»

اگر سوره الرحمـن را
بخوانید در مى یابید که این سوره بیانگر نعمت هاى فراوان خدا و نیز
زیبایى هاى جهان هستى است و جمله هاى آن هم بسیار خوش آهنگ و
گوش نواز است.

یعنى این سوره از دو
جهت زیباست: یکى آن که سخن از زیبایى هاى جهان مى گوید و دیگر
آن که جمله هایش آهنگ زیبایى دارد. براى همین در میان دیگر سوره ها
به عروسى مى ماند که هم چهره اش زیباست و هم لباس زیبایى به تن کرده است.

n: قلب قرآن کدام سوره است و چرا قلب قرآن نام
گرفته است؟

l: پاسخ این پرسش سوره یس ـ سى و ششمین سوره
قرآن ـ است. رسول خدا(صلى الله علیه وآله)در حدیثى فرموده اند: «هر
چیز قلبى دارد و قلب قرآن سوره یس است.»

آیا مى دانید
کار قلب در بدن چیست؟ قلب با تپیدن خود، خون را به تمام قسمت هاى بدن مى رساند
و باعث مى شود زندگى انسان ادامه پیدا کند. اگر قلب ما از حرکت باز ایستد،
مى میریم. پس قلب با تمام کوچکى اش ـ که تقریباً به اندازه یک مشت دست هر
انسان است ـ از مهم ترین قسمت هاى بدن است که بدون آن زندگى انسان ادامه
نمى یابد. اگر به سوره یس هم قلب قرآن گفته اند شاید به علت آن است که
مهم ترین اصول اسلام در این سوره آمده و سه بحث مهم خداشناسى، نبوّت و قیامت
در کنار هم ذکر شده اند.

یعنى در این سوره
خلاصه اصلى ترین مسائل اعتقادى ما مسلمانان بیان شده است که بدون آنها اصلاً
اسلام معنا ندارد. البتّه این سه اصل در سوره هاى دیگرى هم آمده است، امّا
این سوره در حجم بسیار کمى (تقریباً شش صفحه) به توضیح این سه اصل پرداخته است.

n: علت نامگذارى یکى از سوره ها به
«مجادله» چیست؟

l: کلمه مجادله در زبان عربى به معناى بحث و
گفت و گو و نیز داد و فریاد کردن است. در آغاز سوره مجادله، ماجراى زنى آمده که
خدمت پیامبر رسید و در شکایت از شوهرش به گفت و گو با پیامبر پرداخت; یعنى این زن
با پیامبر مجادله کرد و به خاطر یک مسئله خانوادگى از همسر خود گله و شکایت نمود.
براى همین است که این سوره را «مجادله» نامیده اند.

این سوره در مدینه نازل
شده و 22 آیه دارد. سوره مجادله پنجاه و هشتمین سوره قرآن است.

n: چرا جزء سى ام را «عمّ جزء» مى گویند؟

l: جزء سى ام قرآن با سوره نبأ آغاز
مى شود. اوّلین آیه سوره نبأ آیه «عَمَّ
یَتَساءَلُونَ» است.
پس جزء سى با کلمه «عمّ» شروع مى شود. براى همین،
این جزء را «عمّ جزء» مى گویند; جزئى که اوّلش
کلمه «عمّ» آمده است.

n: نام هاى دیگر سوره توحید چیست؟

l: بعضى از سوره ها دو نام و حتّى بیشتر
از دو نام دارند; مثلاً به سوره توبه، برائت هم مى گویند و از سوره انسان با
نام «دهر» و «هل اتى» هم اسم مى برند. سوره توحید نیز از همین سوره هایى است
که چند نام دارد. به این سوره، سوره اخلاص و سوره «قل
هو الله احد» هم
مى گویند. هر کدام از این نام ها دلیلى دارد. به این سوره، توحید
مى گویند چون در آن سخن از توحید و یکتا پرستى است، آن را اخلاص نامیده اند
چون خداشناسى خالص و نابى را به ما مى آموزد و به آن «قل هو الله احد» گفته مى شود براى آن که با همین جمله شروع مى شود.

ق - تقسیم قرآن به جزء و حزب

n: چرا قرآن را به سى جزء و صد و بیست حزب
تقسیم کرده اند؟

l: از آن جا که برخى از مسلمانان
مى خواستند هر ماه یک بار کل قرآن را بخوانند، آن را به سى جزءـ به تعداد
روزهاى ماهـ تقسیم کردند. ولى چون خواندن همه قرآن در یک ماه براى خیلى ها
سخت بود، هر جزء را هم به چهار قسمت مساوى که حزب مى گویند تقسیم نمودند.

تقسیم به جزء و حزب
بر اساس تعداد آیه ها نیست، بلکه بر اساس مقدار کلمات و عبارت هاى این
تقسیم صورت گرفته است; مثلاً در قرآن هاى عثمان طه هر جزء تقریبا بیست صفحه و
هر حزب حدوداً پنج صفحه است.

این دو نوع تقسیم در
زمان رسول خدا(صلى الله علیه وآله) وجود نداشته و پس از آن حضرت
ایجاد شده است.

ر - ترجمه و تفسیر قرآن

n: اوّلین مترجم قرآن چه کسى بود؟

l: اوّلین مترجم قرآن کریم سلمان فارسى بود. او
با اجازه پیامبر(صلى الله علیه وآله) سوره حمد را به فارسى ترجمه کرد،
تا فارسى زبانان بتوانند با معناى این سوره آشنا شوند.

n: تفسیر قرآن چیست؟

l: تفسیر یعنى توضیح و شرح آیه هاى قرآن.
حتماً در کلاس درس دیده اید که معلّمان دل سوز شما چگونه مطالب کتاب را
برایتان توضیح مى دهند. آنها براى یاد دادن یک درس، ساعت ها حرف
مى زنند و جمله به جمله کتاب را به شاگردان خود مى آموزند. تفسیر قرآن تقریباً
شبیه کارى است که معلّم ها در کلاس انجام مى دهند. مفسّر قرآن معناى
دقیق آیه را بیان مى کند، ارتباط هر آیه را با آیه هاى دیگر روشن
مى سازد، درباره هر کلمه از هر آیه توضیح مى دهد، زمان و مکان نازل شدن
آیه را بررسى مى کند و خلاصه آن که مثل یک معلّم، قرآن را به دیگران
مى آموزد.

شما مى توانید
بخشى از یک تفسیر فارسى را بخوانید تا با معناى تفسیر بهتر آشنا شوید.

n: بعضى از تفسیرهاى خوب را معرّفى کنید.

l: تعداد تفسیرهاى خوب و خواندنى که دانشمندان
مسلمان نوشته اند، بسیار زیاد است. تفسیر نمونه نوشته آیة الله مکارم شیرازى
به خاطر نظم در بیان مطالب و متن روان آن براى استفاده دانش آموزان و
دانشجویان مناسب تر است. هم چنین تفسیر المیزان نوشته مفسّر بزرگ، علامه
طباطبائى تفسیر بسیار خوبى است که همواره مورد توجّه دانشمندان بوده است.

اگر دوست دارید تفسیر قرآن بخوانید، خوب است با
کتاب هاى تفسیرى آقاى قرائتى شروع کنید. آقاى قرائتى براى جوانانِ
علاقه مند به قرآن، کتاب هاى تفسیرى کوچک و مفیدى نوشته که براى آشنایى
با تفسیر مناسب اند.

اضافه کردن دیدگاه جدید

کد امنیتی
This question is for testing whether or not you are a human visitor and to prevent automated spam submissions.