لطفاً آیة 35 سورة نور را (آیة نور) شرح داده و بیان كنید كه آیا این آیه از محكمات است یا متشابهات؟
خداوند متعال در آیه 35، سوره نور میفرماید: "خداوند نور آسمانها و زمین است، مَثل نور خداوند همانند چراغدانی است كه در آن چراغی (پرفروغ) باشد، آن چراغ در حبابی قرار گیرد، حبابی شفاف ودرخشنده همچون یك ستارة فروزان، این چراغ با روغنی افروخته میشود كه از درخت پربركت زیتونی گرفته شده كه نه شرقی است و نه غربی (آن چنان روغنش صاف و خالص است كه) نزدیك است بدون تماس با آتش شعلهور شود، نوری است بر فراز نور، و خدا هر كس را بخواهد به نور خود هدایت میكند و خداوند به هر چیزی آگاه است." مفسران دربارة این كه منظور از "نور" در آیه مذكر چیست سخن فراوان گفتهاند از جمله نور را تفسیر به قرآن كریم، ایمان، هدایت الهی، آیین اسلام، شخص پیامبر اكرم، امامان و پیشوایان معصوم:، علم و دانش، و... كردهاند كه البته با توجه به معنا و مفهوم نور، هر كدام از موارد مذكور میتوانند مصداقی برای نور باشند. امام رضا7 در تفسیر آیه "الله نور السموات و الارض" میفرماید: او هدایت كننده اهل آسمان و هدایت كننده اهل زمین است."(ر.ك: الكافی، شیخ محمّد بنیعقوب كلینی (ره)، ج، ص، دارالكتب الاسلامیة، تهران.) قرآن كریم، بعد از بیان این كه تمام نورهای هستی از نور خداوند متعال مایه میگیرد و به نور ذات پاك او منتهی میشود، با مثالی زیبا چگونگی نور الهی را مشخص میكند كه یاد آوری چند نكته درباره این مثال ضروری است. 1. "مشكاة" در اصل به معنای روزنه و محل كوچكی است كه در دیوار ایجاد میكردند و چراغهای معمول قدیم را برای محفوظ ماندن از مزاحمت باد در آن مینهادند، پس "مشكاة" محفظهای برای چراغ در مقابل حملة باد و طوفان بود و از آنجا كه غالباً در دیوار ایجاد میشد نور چراغ را نیز متمركز ساخته و منعكس مینمود. 2. "زجاجة" یعنی "شیشه" و در اصل به سنگهای شفاف میگویند و از آن كه شیشه نیز از مواد سنگی ساخته میشود و شفاف میباشد به آن زجاجه گفته شده است و در این جا به معنای حبابی است كه روی چراغ میگذاشتند تا شعله را محافظت كند و گردش هوا را از طرف پایین به بالا، تنظیم كرده و روشنایی آن را زیاد نماید. 3. "مصباح" به معنای خود چراغ است كه معمولاً با فتیله و ماده روغنی قابل افروختن است. جملة "یوقد من شجرة مباركة لا شرقیة و لاغربیة" به ماده انرژیزا بسیار مستعد برای این چراغ است چون "روغن زیتون" از بهترین روغنها میباشد و از درختی است كه هر جانب مورد تابش نور قرار داشته باشد و همه اطراف آن مورد تابش نور باشد. توضیح این كه نور ایمان كه در مؤمنان است دارای عواملی است كه در یك چراغ پرفروغ موجود میباشد. "مصباح" همان شعلههای ایمان است كه در قلب مؤمن آشكار میگردد و فروغ هدایت از آن منتشر میشود. "زجاجة" و حباب قلب مؤمن است كه ایمان را در وجودش تنظیم میكند. "مشكاة" سینة مؤمن و به تعبیری مجموعه شخصیت و آگاهی و علوم و افكار او است كه ایمان وی را از گزند طوفان حوادث محفوظ میدارد. و "شجرة مباركة زیتونة" همان وحی الهی است كه عصارة آن در نهایت صاف و پاكی میباشدو ایمان مؤمنان به وسیلة آن شعلهور میگردد، و در حقیقت این نور خداست، همان نوری كه آسمانها و زمین را روشن ساخته و از كانون قلب مؤمنان سر برآورده و تمام وجود و هستی آنها را روشن و نورانی میكند. دلائلی را كه از عقل و خرد دریافتهاند با نور وحی آمیخته میشود و مصداق "نور علی نور" میگردد. و خداوند متعال هر كس را بخواهد به وسیله این نور هدایت میكند. كه البته در صورتی كه زمینه در شخص باشد و خود افراد تمایل به هدایت داشته باشند و در واقع این نور هدایت د روجود همة انسانها در فطرت آنها وجود دارد; ولی برخی افراد بر اثر انحراف و گناه، این نور را در وجود خودشان كم سو و ضعیف میكنند.(ر.ك: نمونه، آیة الله مكارم شیرازی و دیگران، ج، صـ484، دارالكتب الاسلامیة.) در برخی روایات اسلامی نیز آمده كه امام باقر7 میفرماید: "مشكاة" نور علم در سینه پیامبراكرمو "زجاجة" سینه حضرت علی بن ابیطالبو "نورعلی نور" امامانی از آل محمّد: هستند كه یكی بعد از دیگری میآیند و با نور علم و حكمت مؤیدند... اینها همان اوصیایی هستند كه هیچ عصر و زمانی صفحه زمین از آنها خالی نبوده و نخواهد بود."(ر.ك: التوحید، شیخ صدوق(ره)، ص، انتشارات جامعه مدرسین، قم) در پایان شایان ذكر است تشابه و استحكام آیات امری شأنی و نوعی است، به این معنا كه برخی آیات، به جهت محتوای بلند و كوتاهی لفظ و عبارت، زمینه تشابه در آنها فراهم است و نوع افراد، با برخورد با این گونه موارد دچار اشتباه و تردید میگردند. ولی برخی دیگر كه با واقف بودن بر رموز معانی و الفاظ وارده دچار این تشابه نمیگردند. لذا تشابه در قرآن امری شأنی و نوعی است نه همگانی. آیه مزبور نیز شاید برای برخی متشابه باشد، اما برای مفسرینی كه به رموز آیات واقفند و از منبع روایات اهلبیت سیراب شدهاند، متشابه نیست.(ر.ك: علوم قرآنی، آیت الله محمد هادی معرفت، ص 276، مؤسسة التمهید.)
اضافه کردن دیدگاه جدید